رهبری درباره آشنایی خود با احمد پژمان گفت: در ۱۳ سالگی که در هنرستان موسیقی تحصیل میکردم، اجازه داشتم در ارکستر «صبا» به رهبری حسین دهلوی، نوازنده ویولن باشم، روزی در هنرستان، قطعهای را مینواختم که همکلاسیهایم پرسیدند قطعه از کیست؟ گفتم این قطعه برای یک جوان ۲۵ ساله به نام احمد پژمان است. آن قطعه چنان زیبا بود که دائم برای دوستانم مینواختم، نخستین آشنایی من با احمد پژمان، اجرای اثری از او بود.
او افزود: چند سال بعد، زمانی که ۱۹ یا ۲۰ ساله و دانشجوی آهنگسازی در وین بودم، پژمان هم در همان رشته تحصیل میکرد. به صورت مداوم به خانهاش میرفتم؛ پژمان آن روزها مشغول نوشتن اُپرایی برای ایران بود.
این اثر برایم که دانشجوی آهنگسازی بودم، بسیار جالب بود، در آن دوران بسیار باهم در ارتباط بودیم، با صمیمیت همصحبت میشدیم و او قورمهسبزی درست میکرد تا مطمئن شود من به خانه او میروم. این دوستی در وین، پایه روابط نزدیک ما شد.
این رهبر ارکستر افزود: بعدها وقتی ۲۴ یا ۲۵ ساله بودم، به ایران دعوت شدم تا ارکستر تشکیل دهم و ریاست کنسرواتوار و هنرستان عالی موسیقی ملی را به عهده بگیرم. آنجا همکاری من و پژمان بیشتر شد. دو خاطره مهم دارم؛ یکی پیشنهاد پژمان برای ساخت موسیقی سریال «دلیران تنگستان» و همکاری با او بود که به مدت یک سال، روزهای پنجشنبه و جمعه در استودیو با همکاری یکدیگر موسیقی این سریال را ساختیم و پس از پخش سریال، مردم موسیقی آن را بسیار دوست داشتند.
رهبری ادامه داد: خاطره دیگرم با پژمان، تماس تلفنی او درباره برگزاری کنفرانس بزرگ سازمان ملل در ایران است، قرار بود طی فراخوان و مسابقه آهنگسازی، آثاری ساخته شود و آنها به نفع گرسنگان آفریقا به فروش گذاشته شوند، در ابتدا این پیشنهاد را نپذیرفتم و فکر میکردم کسانی که ارتباطاتی دارند در این مسابقه برگزیده میشوند.
او افزود: پژمان گفت که داوران این مسابقه حسین دهلوی، مرتضی حنانه و تعدادی از استادان بینالمللی هستند، در نهایت پذیرفتم تا در این مسابقه شرکت کنم، اثری ساختم و برگزیده شد و اثر را با ارکستر سمفونیک رادیو وین ضبط و در ایران اجرا کردیم، با وجود چنین آثاری توانستم اعتماد برخی از هنرمندان را جلب کنم و آثاری را با همکاری نوازندگان ایرانی در نورنبرگ آلمان اجرا و ضبط کنم که همچنان در بازار جهانی موسیقی جزو بهترین قطعات هستند.
این رهبر ارکستر ادامه داد: همچنین حدود ۲۵ سال پیش از آقای دهلوی و پسرشان دعوت کردم تا برای اجرای قطعهای به وین بیایند و با همکاری ارکستر فیلارمونیک اسلواکی قطعه را ضبط کنیم، حدود ۱۰ روزی که مشغول ضبط اثر آقای دهلوی بودیم هر روز از وین به براتیسلاوا در رفت و آمد بودیم، پژمان هم با ما همکاری داشت.
رهبری درباره ویژگی هنری پژمان گفت: یکی از ویژگیهای احمد پژمان مانند برخی از هنرمندان بزرگ ایرانی این بود که ایران را بسیار دوست داشت، موسیقی ایرانی را هم دوست داشت، پایه آثارش همواره بر ریتمهای ایرانی استوار بود. هر وقت که موسیقی مینوشت با من تماس میگرفت و درباره ویژگیهای آن و تمهای محلی که در آن به کار برده بود، صحبت میکرد، با وجود علاقهای که به ایران و موسیقی ایرانی داشت، قطعاتی که مینوشت در سطح جهانی بود.
این هنرمند ادامه داد: آثار پژمان از نظر تکنیکی مدرن بودند اما مردم هم میتوانستند آنها را درک کنند و حتی به خاطر بسپارند. با این حال بسیاری از مردم او را نمیشناسند. باید تعارفها را کنار بگذاریم و حقایق را بگوییم، اگر پژمان هنرمند کرهای یا چینی بود، تمام مردم ایران او را میشناختند، امکانات قابلتوجهی در وین برای تدریس و زندگی داشتم و وقتی به پژمان پیشنهاد کردم که به وین بیاید، زندگی و تدریس کند، نمیپذیرفت و میگفت که دوست دارد در دانشگاه تهران تدریس کند. چنین افرادی ایرانی هستند اما متاسفانه تعداد افرادی که ایرانی نیستند و فقط دم از ایرانی بودن میزنند بسیار زیاد است.
این آهنگساز افزود: متاسفانه محیط موسیقی ایران، در دست افراد سطح پایین و ضعیفترین شاگردهای هوشنگ استوار، حسین دهلوی و بهخصوص احمد پژمان است و این افراد سطح موسیقی ایران را پایین نگه داشتند و مسوولان را با ترفندهایی فریب میدهند تا استادانی مانند پژمان به صورت گمنام فعالیت کنند و از دنیا بروند، آثار چنین هنرمندانی به دست مردم نمیرسد و آنان نیز شناختی از هنرمندان ندارند.
رهبری با اشاره به تجربه شخصی و تاثیر پژمان بر تداوم حرفه آهنگسازی او گفت: بیش از ۱۰ سال پیش، آهنگسازی را کنار گذاشته بودم. پژمان آنقدر پای تلفن مصرانه گفت که «علی جان، تو باید آهنگ بنویسی! اگر ننویسی… فلان میشود....» که دوباره به کار آهنگسازی برگشتم. این اصرار و تشویق او باعث شد قطعاتی همچون «مادرم ایران» و آثار مهم دیگری که امروز در کشورهای مختلف اجرا میشوند، ساخته شوند؛ قطعاتی که ارزشمند هستند، همه به برکت تشویق احمد پژمان بوده است.
این آهنگساز تاکید کرد: برخلاف بسیاری از افراد در سطوح پایینتر، پژمان حسود نبود. او به من علاقه داشت، اما فقط من نبودم؛ به هر کسی توانست محبت و خدمت کرد. حیف که او را از دست دادیم.
رهبری افزود: اکنون هم درگذشت احمد پژمان برایم همراه با عصبانیت و ناراحتی است؛ احساس میکنم پژمان را باید همه مردم ایران مانند موتسارت، بتهوون و برامس میشناختند اما متاسفانه اینگونه نبود و به این هنرمند توجهی نشد، اکنون فقط به موسیقی سطحی و بازاری توجه میشود، درحالیکه کارهای فرهنگی جدی، بنیانگذاران و موسسات فرهنگی داریم که به آنها بیتوجهی میشود، نتیجه این رویکرد این است که میلیونها ایرانی حتی نامهایی همچون هوشنگ استوار، لطفی منصوری، حسین دهلوی و احمد پژمان را نمیدانند.