همشهری آنلاین: چه فیلمی بهتنهایی میتواند بهترین نماینده یک ملت باشد؟ در اینجا، ۱۲ نویسنده یک اثر را انتخاب میکنند که به باورشان بیش از هر فیلم دیگری فرهنگ و سینمای کشورشان را به تصویر میکشد؛ از یک موزیکال جسورانه درباره کریکت تا یک مستند ۹ ساعته، از درامهای جنایی خشن تا داستانهای سبک و پرزرقوبرقِ انتقام.
این فهرست را بدون توضیح منتقدان در اینجا آوردهایم. تنها فیلمی که توضیحش را هم ترجمه کردهایم، فیلمی است که از سینمای ایران است.
هند
«لاگان: روزی روزگاری در هند» (۲۰۰۱)
مکزیک
«کانوآ: خاطرهای شرمآور» (۱۹۷۶)
فرانسه
«نبرد سولفرینو» (عصر وحشت؛ ۲۰۱۳)
فیلیپین
«کاکاباکابا کا با؟» (آیا قلبت تندتر خواهد زد؟؛ ۱۹۸۰)
کنیا
«نصف عمر نایروبی» (۲۰۱۲)
آرژانتین
«قصههای وحشی» (۲۰۱۴)
ترکیه
«اوموت» (امید؛ ۱۹۷۰)
چین
«تای شی کو» (در غرب خطوط راهآهن؛ ۲۰۰۲)
نیجریه
«ساوروئوده» (زنگهای برنجی؛ ۱۹۹۹)
فنلاند
«دختر کارخانه کبریتسازی» (۱۹۹۰)
ایتالیا
«جنگ بزرگ» (۱۹۵۹)
ایران
«باد ما را خواهد برد» (۱۹۹۹)
برآمده از لحظهای شکلگرفته تحت تأثیر مدرنیسم اسلامی و انتقاد از رسانههای مدرن – با شیوههای امپریالیستیِ نگاهکردن – فیلم «باد ما را خواهد برد» ساخته عباس کیارستمی، راه متفاوتی برای نگریستن پیشنهاد میکند. یازده نفر از شخصیتهای اصلی فیلم در قاب دیده نمیشوند و اعماق زمین – غارهای تاریک روستای سیاهدره – به آرزوهایی که سالها در پرده ماندهاند، صدا میبخشند. اینجا، علف سبز گویی خودبهخود حرکت میکند. در روستایی دورافتاده، زمان چنان میگذرد که انگار دیروز یک ماه پیش بوده، و پیرمردی در آن حدود صد سال عمر میکند. هنگامی که یک فیلمساز شهری و گروهش منتظر مرگ این پیرمرد هستند تا بتوانند مستند خود را درباره آیینهای تدفین محلی بسازند، جهانی خیالین بر پرده پدیدار میشود.
پژوهشگر سینما، کریستین کیثلی، زمانی نوشت: «بسیاری از تماشاگرانی که نخستین فیلمهای برادران لومیر را میدیدند، بیش از آنکه از صحنههای از پیش چیدهشده برای سرگرمیشان لذت ببرند، از این شگفتزده میشدند که در پسزمینه، برگها در باد میلرزند.» این آزادی چشم برای سرک کشیدن به جاهای دیگر، دور از مختصات خشک سینمای تجاری غرب، مشخصه سینمای ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ است. «باد ما را خواهد برد» به چشم میآموزد که جور دیگری ببیند: با شگفتی به چیزهایی نگاه کند که در جایی دیگرند، فراتر از واقعیت زیسته ما.