جاه‌طلبی‌های پوتین اگر متوقف نشود.../گسترش ارضی روسیه به کجا ختم خواهد شد؟

اقتصادنیوز یکشنبه 29 تیر 1404 - 23:22
اقتصادنیوز: این گزارش ترجمه بخشی از گزارشی است که در اندیشکده واچنهایم برای صلح و امنیت منتشر شده است و به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که جاه طلبی های ارضی پوتین تا کجا ادامه دارد؟

به گزارش اقتصادنیوز، جنگ پوتین در اوکراین صرفا درباره مرزبندی‌های کشوری نیست؛ بلکه اقدامی محاسبه‌شده و ریشه‌دار در تاریخ است که هدف نهایی آن، بازگرداندن نفوذ جهانی روسیه و بازترسیم مرزهای اروپا است. در چنین شرایطی غرب ناگزیر است تا برای حفظ امنیت اروپا، آن دسته از استراتژی‌های خود را که قبلا اثربخش بوده‌اند، احیا کند و این به معنی ایجاد بازدارندگی قوی برای تضمین ثبات بلندمدت، هم راستا با تداوم گفت‌وگو‌های دیپلماتیک است.

در این یادداشت  که توسط  توماس گراهام، پژوهشگر برجسته شورای روابط خارجی ایالات متحده (CFR) نگارش شده ، آمده است؛

پرسش اصلی در جنگ روسیه علیه اوکراین، این است که جاه‌طلبی‌های ارضی رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین تا کجا ادامه خواهد داشت؟ آیا او به سلطه بر اوکراین رضایت خواهد داد، یا همان‌گونه که بسیاری از رهبران اروپایی نگران‌اند، به دنبال گسترش نفوذ و کنترل روسیه در عمق اروپا خواهد بود؟

سه محرک تاریخی، درک روشن‌تری از اهداف نهایی پوتین ارائه می‌دهند:

اول) تمایل به گسترش حوزه‌ نفوذ به‌ منظور ارتقا امنیت ملی روسیه

دوم) بازگرداندن سرزمین‌هایی که به دلایل مختلف از قلمرو روسیه جدا شده‌اند

سوم) اتحاد مجدد سه شاخه ملت بزرگ روسیه

پوتین بارها پیش از آغاز حمله به اوکراین در سال ۲۰۲۲، از عناصر این سه سناریو در گفتمان سیاسی خود استفاده کرده است. هریک از این روایت‌‌‌ها، ابعاد متفاوتی از تهدید روسیه علیه اروپا را پوشش می‌دهد.

با این حال، تشخیص این‌که کدام روایت در محاسبات راهبردی کنونی پوتین غالب است، ممکن نیست. همان‌طور که نمی‌توان پیش‌بینی کرد جانشینان آینده او کدام یک از این روایات رو اولویت خود قرار خواهند داد. آنچه مشخص است این است که این روایات بر شکل‌گیری سیاست خارجی آنان تأثیرگذار خواهند بود.

اروپا و میل به هدایت روسیه به شیوه‌های کم‌خطر

اروپا از طرفی برای هدایت روسیه به مسیر کم خطرتر تلاش می‌کند و از طرف دیگر، منطقی است که خود را برای رویارویی با بدترین سناریو احتمالی آماده می‌سازد.

برای مقابله با این سه سناریو و همچنین کاهش پیشروی‌های تهاجمی روسیه، اروپا چهار هدف اصلی را دنبال می‌کند.

1- تقویت بازدارندگی به‌منظور تثبیت مرزهای تماس میان روسیه و غرب

 2- تلاش‌‌های هماهنگ کشور‌های اروپایی برای حل شکاف‌های سیاسی و اجتماعی عمیق داخلی با هدف محدود کردن دامنه‌ی نفوذ و مداخله‌جویی‌های روسیه

3- حمایت از حفظ موجودیت مستقل دولت-ملت اوکراین، برای مهار انگیزه‌های توسعه‌طلبانه‌ مسکو 

 4. گفت‌وگو برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، برای آینده‌ای امن‌تر و با ثبات‌تر در قاره اروپا

امنیت و قلمرو در محاسبات راهبردی پوتین

ولادیمیر پوتین از آغاز تأکید داشته که جنگ او علیه اوکراین با هدف رفع تهدیدی جدی برای امنیت ملی روسیه آغاز شده است.

به روایت او، پس از آن‌که غرب از پذیرش جدی پیش‌نویس معاهدات پیشنهادی میان آمریکا و روسیه و همچنین میان روسیه و ناتو که در دسامبر ۲۰۲۱ منتشر شد امتناع کرد، روسیه ناگزیر به اقدام نظامی علیه اوکراین شد.

با این حال، پوتین بارها گفته که هدف روسیه از حمله به اوکراین اشغال سرزمینی نیست. حتی پس از آن‌که در پاییز ۲۰۲۲ چهار استان دونتسک، خرسون، لوهانسک و زاپوریژیا از اوکراین را به خاک روسیه اضافه کرد، همچنان ادعا می‌کرد که هدف اصلی او نه تسخیر سرزمینی، بلکه تأمین امنیت ملی بوده است.

اما چنین ادعایی گمراه‌کننده است؛ چرا که در اندیشه راهبردی روسیه، مفهوم قلمرو همواره به‌طور تنگاتنگ با مفهوم امنیت در هم تنیده شده. درواقع مسئله اصلی آن است که پوتین تا چه میزان گسترش نفوذ سرزمینی را برای تأمین امنیت روسیه ضروری می‌داند.

ولادیمیر پوتین

جستجوی پوتین برای امنیت

جستجوی پوتین برای امنیت و ابعاد سرزمینی آن، تأثیراتی عمیق بر نحوه پایان جنگ روسیه و اوکراین، و بر آینده ثبات اروپا خواهد داشت.

برای نمونه، این مسئله مشخص خواهد کرد که پارامترهای توافق احتمالی چه خواهند بود و روسیه تا چه حد تلاش خواهد کرد تا پیش یا پس از توافق، در فضای سیاسی کشورهای اروپایی سردرگمی و تفرقه ایجاد کند.

مهم‌تر از همه، تعیین کننده این خواهد بود که آیا کاهش تنش‌ها میان روسیه و اروپا، نشانه‌ای از یک دوره پایدار صلح و ثبات خواهد بود یا تنها فرصتی موقت برای روسیه در جهت تجدید قوا و آغاز دور جدیدی از تهاجم‌ها علیه اوکراین.

درحال‌حاضر، حد و مرز دقیق جاه‌طلبی‌های پوتین به‌سختی قابل تشخیص است. گرچه از ابتدا مشخص بود که او در پی تسلط بر اوکراین است.

میزان سرزمینی که او خواهان الحاق رسمی آن به خاک روسیه باشد، مشخص نیست، اما آنچه روشن است این‌که پوتین تلاش می‌کند تا هر بخشی از اوکراین که خارج از کنترل مستقیم روسیه قرار دارد را از استقلال و حاکمیت واقعی محروم ساخته و آن را به دولتی دست‌نشانده، مانند بلاروس امروز، تبدیل کند.

فراتر از اوکراین، پوتین بارها هرگونه نیت تهاجمی علیه قلمرو دیگر کشورها را رد کرده است.

با این حال، تهدیدهای مکرر او علیه کشورهای اروپایی که بر حمایت خود از اوکراین افزوده‌اند، افزایش فعالیت‌های اطلاعاتی و ترتیب دادن عملیات خرابکاری در سراسر اروپا، نگرانی‌های زیادی را ایجاد کرده است.

اگر پوتین متوقف نشود...

اغلب تحلیلگران غربی معتقد‌ند که اگر پوتین در اوکراین متوقف نشود، بی‌تردید نگاه خود را به دیگر جمهوری‌های پیشین اتحاد جماهیر شوروی هم معطوف خواهد کرد؛ از جمله کشورهایی چون استونی و لتونی و لیتوانی، که همگی عضو ناتو هستند.

در سناریوی بدبینانه‌تر، برخی بر این باورند که پوتین حتی ممکن است در پی بازسازی حوزه نفوذ اتحاد شوروی در اروپای شرقی باشد؛ خواه از طریق عملیات مخفی و نفوذ نرم، و خواه با اقدام مستقیم نظامی علیه کشورهای سابق بلوک شرق نظیر لهستان.

جنگ اوکراین و روسیه

سه روایت تبیینی 

در چنین فضای مبهم و غیرقابل پیش‌بینی‌، سه روایت که ریشه در تاریخ روسیه دارند می‌توانند منجر به بینشی عمیق‌تر نسبت به آنچه در ذهن پوتین است شود.

دو مورد از این روایت‌ها حاکی از احتمال پیشروی بیشتر او به درون اروپا هستند؛ و دیگری نشان‌دهنده این است که شاید پوتین به فتح اوکراین قانع باشد.

با این حال، هیچ‌یک از این سناریوها برای اروپا کم‌خطر نخواهد بود.

روسیه‌ توسعه‌طلب

روسیه در تاریخ خود، همواره کشوری با گرایش‌های توسعه‌طلبانه بوده است. از میانه‌  قرن پانزدهم تا پایان قرن نوزدهم، قلمرو روسیه بیش از ۵۵۰ برابر رشد کرد و به بزرگ‌ترین امپراتوری یکپارچه‌ سرزمینی در دوران مدرن تبدیل شد.

در حالی که اروپاییان این گسترش را پدیده‌ای امپریالیستی می‌پنداشتند، فرمانروایان روس آن را اقدامی دفاعی تلقی می‌کردند.

به باور آنان، دور ساختن مرزها از قلب سرزمین روسیه، برای دفاع از کشوری کم‌جمعیت، چندقومیتی و گسترده، و همچنین در سرزمینی که فاقد موانع طبیعی مؤثر در برابر قدرت‌های بیرونی بود، امری حیاتی تلقی می‌شد.

همان‌گونه که کاترین کبیر در سخنان خود می‌گفت:  من راهی برای دفاع از مرزهایم ندارم، مگر آنکه آن‌ها را گسترش دهم.

گسترش به درون اروپا که از اوایل قرن هجدهم آغاز شد، تنها زمانی متوقف شد که روسیه با قدرتی متقابل مانند پروس، امپراتوری اتریش و در نهایت آلمان متحد روبرو شد.

وضعیت پوتین در دوران کنونی بی‌شباهت به آن دوران نیست.

پیش‌نویس معاهدات تضمین امنیتی که در دسامبر ۲۰۲۱ توسط او منتشر شد، بر تهدید ناشی از گسترش ناتو به شرق متمرکز بود.

صرف‌نظر از تأکید رهبران ناتو بر ماهیت صلح‌طلبانه و تدافعی این اتحاد، پوتین گسترش ناتو را به‌عنوان فرسایش تدریجی منطقه امنیتی روسیه در اروپای شرقی تلقی می‌کرد؛ چراکه کشورهای عضو پیشین پیمان ورشو، اکنون به ناتو پیوسته بودند.

پیوستن گرجستان و اوکراین به ناتو، هدفی که از سال ۲۰۰۸ اعلام شد، در نگاه پوتین تیر خلاصی بر نفوذ ژئوپلیتیکی غرب‌گرایانه روسیه به‌شمار می‌آمد، روندی که از زمان اعلام امپراتوری توسط پتر کبیر در سال ۱۷۲۱ آغاز شده بود.

پیش‌نویس معاهدات پوتین درصدد بود تا منطقه حائل پیشین را احیا کند؛ به‌گونه‌ای که ناتو نه‌تنها از گسترش بیشتر به شرق صرف‌نظر کند، بلکه زیرساخت‌های خود را به مرزهای پیش از سال ۱۹۹۷ بازگرداند، یعنی زمانی که سند تأسیس روسیه- ناتو برای تنظیم روابط آتی امضا شد که دو سال پیش از نخستین موج گسترش ناتو به لهستان، مجارستان و جمهوری چک در جریان جنگ سرد بود.

اوکراین در این میان، هدفی وسوسه‌برانگیز بود. از منظر ژئوپلیتیک، این کشور در ساحل شمالی دریای سیاه قرار داشت، که به مانند دریچه‌ای راهبردی به اروپای مرکزی و شرقی بود.

همچنین اوکراین از لحاظ سیاسی، از زمان استقلال در سال ۱۹۹۱ هنوز به انسجام کامل ملی نرسیده بود.

اوکراین درگیر شکاف‌های منطقه‌ای عمیقی بود که در الگوهای سکونت قومی، ترجیحات زبانی، باورهای دینی و سنت‌های فرهنگی بازتاب می‌یافت.

این شکاف ها بی‌تردید در نگاه پوتین بسیار برجسته بودند؛ چراکه او اوکراین را نه کشوری واقعی، بلکه محصول مصنوعی سیاست‌های منحرف بلشویکی می‌دانست، سیاست‌هایی که مناطق متنوع از نظر قومی و فرهنگی را به‌اجبار به‌هم متصل کرده بودند.

تهاجم ولادیمیر پوتین به اوکراین، صرفا اقدامی فرصت‌طلبانه برای تأمین امنیت نیست؛ بلکه بازتابی از سنتی دیرینه در تاریخ روسیه است که در آن تصرف سرزمین‌های اروپایی تحت عنوان «گردآوری سرزمین‌های روسی» توجیه می‌شود. مفهومی که به دوره پس از حمله مغول‌ها در قرن سیزدهم بازمی‌گردد. در گذر زمان، تعریف «سرزمین‌های روسی» به نحوی گسترده شد که شامل تمامی مناطقی شد که در گذشته بخشی از امپراتوری روسیه بودند.

پس از فروپاشی این امپراتوری در سال ۱۹۱۷، حاکمان کمونیست جدید توانستند تسلط خود را بر بخش اعظم این سرزمین‌ها، از جمله کشورهای بالتیک و بیسارابیا (که امروزه شامل مولداوی و بخش‌هایی از اوکراین است)، دوباره برقرار کنند. آن‌ها تنها در بازپس‌گیری قلمرو گسترده فنلاند و لهستان که زمانی تحت سلطه تزارها بود، ناکام ماندند.

پوتین خود را در امتداد این سنت تاریخی بزرگ می‌بیند. اندکی پس از آغاز تهاجم نظامی به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، او به‌طور ضمنی خود را با پتر کبیر مقایسه کرد. پوتین استدلال کرد که پتر در جریان جنگ شمالی در اوایل قرن هجدهم، بخش‌‌هایی از سوئد را تصرف نکرد، بلکه سرزمین‌هایی را که متعلق به روسیه بودند، بازگرداند. هرچند او از این که هیچ کشور اروپایی تا آن زمان، حاکمیت روسیه بر بخش اعظم آن سرزمین‌ها را به رسمیت نشناخته بود، حرفی نزد. پوتین نیز، همانند پتر، ادعا می‌کند که هدف او از حمله به اوکراین بازگرداندن سرزمین‌های از‌دست‌رفته است. تنها تفاوت در این است که سرزمین‌هایی که پوتین تصرف کرده است، پیش‌تر به‌طور رسمی توسط دولت‌های اروپایی قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به‌عنوان بخشی از قلمرو روسیه به رسمیت شناخته شده بودند. 

اتحادیه روسی

پوتین همچنین از دیدگاهی ملی‌گرایانه و دیرینه در روسیه حمایت می‌کند که اوکراینی‌ها را صرفاً یکی از سه شاخه ملت بزرگ روس می‌داند. این دیدگاه با نظرات نویسنده بزرگ روس و مخالف مشهور دوران شوروی، الکساندر سولژنیتسین، هم‌راستا است؛ کسی که در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۰ استدلال کرد که ملت روس شامل روس‌ها، اوکراینی‌ها و بلاروس‌هاست و سرزمین‌هایشان نیز روسیه، اوکراین، بلاروس و شمال قزاقستان (یا جنوب سیبری) را در بر می‌گیرد.

سولژنیتسین باور داشت که برای تقویت روسیه و پیشرفت آن، بهتر است این کشور استقلال سرزمین‌های غیرروسی اتحاد جماهیر شوروی پیشین را بپذیرد. پوتین نیز همواره از او به‌عنوان میهن‌پرستی واقعی یاد کرده است. در مراسمی در سال ۲۰۰۷، او به سولژنیتسین گفت که برخی از اقداماتش در مقام ریاست‌جمهوری، با دیدگاه‌های سولژنیتسین هم راستا‌است؛ هرچند به‌صراحت به دیدگاه‌های ژئوپلیتیکی او اشاره نکرد.

تمام این روایت‌ها در سال ۲۰۲۲ در موضوع اوکراین خود را آشکار کردند. اگر پوتین موفق به تسلط بر اوکراین شود، مرزهای غربی روسیه را به جایی بازگردانده که در پایان دوران سلطنت کاترین کبیر قرار داشته و عملا بخشی مهم از میراث تاریخی روسیه را بازیابی کرده است. در این صورت او درنهایت پروژه شکل‌گیری«اتحادیه روسی» در اروپا را تکمیل کرده‌ است.

قدرت و جاه‌طلبی‌ها

این‌که آیا روسیه از توان لازم برای تحقق جاه‌طلبی‌های ولادیمیر پوتین برخوردار است یا نه، قطعا یکی از مسائل محوری در این درگیری است. برخی از رهبران غربی هشدار می‌دهند که پوتین اکنون در حال بازسازی نیروهای نظامی خود است تا شاید تا پایان این دهه بتواند به یکی از کشورهای عضو ناتو حمله کند. اما میزان دقت این ارزیابی‌ها، خود مورد بحث است. دولت‌های غربی از سرعت بالای بازسازی نیروهای روسیه پس از شکست‌های شدید در سال اول جنگ شگفت‌زده شدند. همچنین، پایداری اقتصاد روسیه در برابر تحریم‌هایی که در ابتدا فلج‌کننده خوانده می‌شدند، برای بسیاری از تحلیل‌گران غربی غیرمنتظره بوده است.

با توجه به اینکه رهبران و تحلیل‌گران غربی، که در ارزیابی ضعف روسیه اشتباه کردند، اکنون شاید در حال جبران این خطا از طریق اغراق در قدرت روسیه باشند. بسیاری از آن ‌ها معتقد‌اند که هرگونه ارزیابی از قدرت روسیه باید با احتیاط و تردید همراه باشد.

با این حال، وضعیت عینی قدرت روسیه شاید در مرتبه دوم اهمیت قرار گیرد. آنچه بیشتر اهمیت دارد، قضاوت خود پوتین درباره میزان قدرت روسیه است. پیش از تهاجم ۲۰۲۲، او مطمئن بود که عملیات نظامی‌اش به یک حمله برق‌آسا تبدیل خواهد شد و در کوتاه‌ترین زمان به هدفش یعنی الحاق اوکراین به روسیه دست پیدا خواهد کرد. اما در واقعیت، جنگ به یک نبرد فرسایشی بدل شد. اکنون به‌نظر می‌رسد که پوتین حتی با وجود هزینه‌های سنگین، به پیروزی در این نبرد باور دارد.

شاید بتوان این‌گونه گفت که اکنون در ارزیابی تهدیدی که اروپا با آن مواجه است، توجه به«نیت‌‌ها» بیش از «توانمندی‌ها» اهمیت دارد.

پوتین

پیامدها برای غرب

غرب باید برای مقابله با جاه‌طلبی‌های ارضی روسیه، صرف‌نظر از نتیجه جنگ علیه اوکراین، گفت‌وگو‌های دیپلماتیک را برای همزیستی مسالمت‌آمیز با روسیه آغاز کرده و پایه‌ای برای آینده‌ای امن‌تر و باثبات‌تر در اروپا ایجاد کند. همانند دوران جنگ سرد، این گفت‌وگو باید بر کاهش هزینه‌های مدیریت ثبات در مرزهای روسیه و غرب و کاهش خطر درگیری متمرکز باشد.

چنین رویکردی می‌تواند به کاهش تنش، افزایش فشار داخلی بر پوتین برای مذاکره، و تقویت امنیت درازمدت اروپا منجر شود.

 

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.