خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان - سید محسن طباطبایی مزدآبادی؛ در یادداشتی با عنوان «هوش اقتصادی و تحول دیجیتالی در مدیریت شهری» به بررسی تجربیات موفق جهانی در این حوزه پرداخت.
وی در این یادداشت نوشت: در جهان امروز، شهرها دیگر صرفاً مکان زیست انسانها نیستند، بلکه بستر پویایی داده، تصمیم و دانشاند. آنچه آینده مدیریت شهری را رقم میزند، ترکیب هوش اقتصادی با تحول دیجیتالی است؛ نقطهای که در آن، اطلاعات مالی، دادههای زیستمحیطی و رفتارهای اجتماعی در هم میتنند تا تصمیمسازیهای شهری را از حد واکنشی به سطحی هوشمند، پیشنگر و منعطف برسانند.
نمونههایی چون هلسینکی و سئول نشان دادهاند که چگونه دادههای اقتصادی در بسترهای دیجیتالی مشترک، پایه سیاستگذاری مالی، برنامهریزی ترافیکی و تخصیص بودجه اجتماعی میشوند. کشورهایی مانند مالزی و قطر نیز، با الهام از این مدل، گامهایی در مسیر مدیریت دادهمحور برداشتهاند. تفاوت بنیادین در میزان نهادینهسازی تفکر دادهمحور در ساختار تصمیمگیری شهری نهفته است - جایی که بیتوجهی به آن موجب اتلاف منابع و افت بهرهوری میشود.
در این چارچوب، هوش اقتصادی نهتنها شیوه مدیریت مالی شهرها را متحول میکند، بلکه برنامههای کلان ملی را نیز بازنگری میکند. راهبردهای توسعه شهری باید از تمرکز بر ساختوساز و هزینهکرد سنتی به سمت دادهمحوری، شفافیت اقتصادی و تصمیمهای مبتنی بر تحلیل هوشمند حرکت کنند. این تحول نیازمند بازسازی نقشههای بالادستی و معرفی شاخصهای نوینی چون سواد داده، کارایی تصمیم دیجیتال و بازدهی هوشمند سرمایه شهری است.
پیادهسازی این رویکرد میتواند رتبه کشورها را در شاخصهایی مانند حکمرانی هوشمند، کارایی اقتصادی و رضایت اجتماعی از میانگین جهانیِ حدود ۵۰ به بازه ۲۰ تا ۳۰ ارتقا دهد. در مقابل، غفلت از آن موجب رکود سرمایهگذاری، گسترش نابرابری و کاهش اعتماد عمومی خواهد شد.
نتایج واقعی این سیاستها با رشد ۴۰ تا ۶۰ درصدی بهرهوری مالی شهرداریها، بهبود کیفیت خدمات، شفافیت در هزینهکرد و افزایش رضایت اجتماعی همراه است. شهرهایی که هوش اقتصادی را بهعنوان «زبان مشترک تصمیمگیری» به کار میگیرند، از مصرفکننده بودجه به مولد ارزش بدل میشوند.
در این مسیر، امید اجتماعی از دلِ داده و کارآمدی متولد میشود؛ هنگامی که شهروندان ببینند تصمیمها بر پایه تحلیل گرفته میشود نه سلیقه. الگوریتمها نه برای حذف انسان، بلکه برای ارتقای کیفیت زندگی او به کار میروند.
این روند، امید را به تاروپود زندگی شهری بازمیگرداند. هنگامیکه شهروندان درک کنند تصمیمهای مدیریتی بر پایه داده و نه سلیقه شکل میگیرد، حس مشارکت، اعتماد و تعلق اجتماعی آنان تقویت میشود. امیدآفرینی در این مدل نه از شعار، بلکه از شفافیت و کارآمدی ملموس سرچشمه میگیرد؛ جایی که مردم میبینند فناوری و الگوریتمها برای حذف انسان نیستند، بلکه برای ارتقای کیفیت زیست و آسایش او به کار میروند.
در آیندهای نزدیک، هوش اقتصادی و تحول دیجیتالی ذهنیت مدیران شهری را دگرگون خواهد ساخت و اقتصاد شهر دیگر با محاسبات بوروکراتیک اداره نخواهد شد، بلکه با شبکهای از دادههای زنده، تحلیلهای بلادرنگ و تصمیمهای هوشمند تپش خواهد داشت.
آینده مدیریت شهری ایران نیز مشروط به پذیرش همین واقعیت است؛ چراکه شهر هوشمند، پیش از آنکه دیجیتال باشد، اقتصادی و انسانی است.
دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران












