گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛صدیقه نژادقربان: این پرسش شاید در نگاه اول عجیب بهنظر برسد. وقتی در تعطیلات آخر هفته سوار خودرو میشویم تا به شمال برویم یا به کویر سفر کنیم، کمتر کسی به این فکر میکند که همین سفرها چطور میتوانند بخشی از راهحلِ بحران بزرگ تغییرات اقلیمی باشند.
سالهاست گردشگری بهعنوان صنعتی پررونق، متهم به مصرف منابع و آسیب به طبیعت بوده، اما حالا نگاه جهانی در حال تغییر است؛ صنعت گردشگری اگر درست مدیریت شود، همین سفرها میتوانند به موتور تابآوری مقاصد گردشگری و حتی جوامع میزبان در برابر بحرانهای اقلیمی تبدیل شوند.
در روز جهانی گردشگری امسال که شعار آن «تحول و گردشگری پایدار» بود، دوباره این بحث پررنگ شد؛ چگونه میتوان بین لذت سفر و حفاظت از آینده زمین توازن برقرار کرد؟
یک بعدازظهر گرم تابستانی در بارسلون، گروهی از گردشگران بهجای نشستن در کافههای پر ازدحام ساحل، سوار دوچرخههای برقی شدند و در مسیرهای سبز تازه تأسیس شهری رکاب زدند.
شهری که نهفقط برای جذب گردشگر، که برای بقا در برابر موجهای بیسابقه گرما و کمبود آب، مجبور به پذیرفتن تغییر شده است. این تصویر، شاید بهتر از هر آمار و نموداری توضیح دهد که چرا «گردشگری پایدار» دیگر یک انتخاب لوکس برای مقاصد توریستی نیست، بلکه شرط ادامه حیات آنهاست.
تغییرات اقلیمی به سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از جدیترین چالشهای قرن حاضر است. گرمایش جهانی، کاهش منابع آب، فرونشست زمین، بالا آمدن سطح دریا و تکرار پدیدههای حدی اقلیمی از جمله تهدیدهایی هستند که هم زیستبومها و هم جوامع انسانی را تحت فشار قرار دادهاند.
در چنین شرایطی، پرسش مهم این است که گردشگری که خود میتواند عاملی برای تخریب محیطزیست باشد چگونه قادر است به ابزاری برای تابآوری و تقویت ظرفیت جوامع در برابر این تغییرات تبدیل شود؟
شعار روز جهانی گردشگری در سال جاری، «گردشگری و تحول پایدار»، بیش از پیش این ضرورت را یادآور میشود که باید نگاه به گردشگری صرفاً به عنوان یک صنعت درآمدزا تغییر کند و جای آن را به رویکردی بدهد که در آن پایداری زیستمحیطی و اجتماعی محور قرار دارد.
در جهانی که پیامدهای تغییرات اقلیمی با سرعت و شدت بیشتر نمایان میشود، گردشگری همزمان هم بهعنوان عاملی آسیبزا و هم عامل بالقوهای برای تقویت تابآوری جوامع میزبان است. شواهد بینالمللی نشان میدهد که دولتها و بازیگران بینالمللی در حال هدایت منابع و سیاستها بهسوی سازگاری و کاهش تأثیرات گردشگری بر اقلیم هستند؛ از جمله اعلامیههای بینالمللی که بیش از ۵۰ کشور را پای میز آورد تا گردشگری را در برنامههای ملی اقلیمی وارد کنند و گزارشهایی که رقمهای بزرگی (صدها میلیارد دلار) را برای حفاظت از مقاصد ساحلی و دریایی تخمین میزنند. پذیرشِ دیدگاه «گردشگری به عنوان بخشی از راهحل» مستلزم برنامهریزی ملیِ یکپارچه، منابع مالی هدفمند، حفاظت اکوسیستم و مشارکت فعال جوامع محلی است.
گردشگری تا پیش از موج اخیر تغییرات اقلیمی عمدتاً با معیارهای اقتصادی سنجیده میشد؛ اما اکنون معلوم شده است که همین فعالیتها میتوانند منابع آب، زیستگاهها و زیرساختها را تحت فشار قرار دهند و در مقابل، خودِ صنعت نیز از موجهای گرما، فرونشست، بالا آمدن سطح دریا و رویدادهای حدی آسیب میبیند. سازمانهای بینالمللی گزارش دادهاند که بازیگران جهانی گردشگری در حال بازاندیشی وظایف و تعهداتشاناند؛ در اجلاسهای بینالمللی و پیگیریهای سازمانهای جهانی، دولتها ملزم شدهاند گردشگری را در برنامههای کاهش و سازگاری اقلیمی وارد کنند و سازوکارهای سنجش مصرف انرژی، آب و پسماند را تقویت نمایند تا گزارشدهی شفاف و قابل اتکا شکل گیرد. همین تحولات سیاسی-نظارتی پشتِ طرحها و خواستهای سرمایهگذاری بزرگ برای حفاظت از مقاصد قرار دارد.
کاستاریکا سالهاست که گردشگریِ مبتنی بر حفاظت را به یک مدل ملی تبدیل کرده است؛ برنامه «گواهینامه گردشگری پایدار» که از آن بهعنوان استانداردی گسترشیافته یاد میشود، توانسته معیارهای شفاف محیطزیستی و اجتماعی ایجاد کند، کسبوکارها را به عملکرد بهتر سوق دهد و تصویر مقصد را در بازارهای حساس به پایداری تقویت کند؛ تجربهای که نشان میدهد استانداردسازی و اعتباردهی میتواند موتور تغییر رفتار اقتصادی باشد.
مالدیو نمونهای از کشوری است که اقتصادش به سلامت اکوسیستمهای ساحلی و مرجانی وابسته است و در نتیجه، سیاستگذاریِ ملی برای سازگاری و احیای مرجانها، حفاظت از سواحل و ایجاد سازوکارهای مالی بینالمللی از جمله بهرهگیری از کمکهای چندجانبه و طرحهای نوآورانه مانند debt-for-nature را در دستور کار قرارداده است؛ بانک جهانی و نهادهای بینالمللی نیز هزینههای قابلتوجهی برای کمک به سازگاری این جزایر برآورد کردهاند. این تجربه نشان میدهد که حفاظت از ارکان طبیعیِ اقتصاد گردشگری نیاز به ترکیب سیاست ملی، مکانیزمهای مالی و نوآوری دارد.
هلند اما از منظر مدیریت زیرساختی و دانش فنی مثالزدنی است؛ «برنامه دلتا» یک برنامه بلندمدت ملی برای مقابله با سیلاب و تضمین آب شیرین است که هم زیرساختها را مقاوم میسازد و هم از تجربه خود بهعنوان محصولی آموزشی و فناورانه برای دیگر کشورها سود میبرد. این رویکرد نشان میدهد که نگاه سازگاری میتواند هم حفاظت کند و هم فرصتهای جدید جذب دانش و گردشگری تخصصی ایجاد نماید.
ایران از منظر تنوع طبیعی و فرهنگی از ظرفیت بالایی برای گردشگری برخوردار است؛ در عین حال دادههای بینالمللی و پژوهشهای کشوری نشان میدهد که هم آسیبپذیریِ اقلیمی (موجهای گرما، کاهش بارش) و هم بحرانهای مدیریت منابع (مصرف بیش از حد آبهای تجدیدپذیر) تهدیدهای واقعیِ پیشِ روی بخش گردشگریاند. بر مبنای گزارشهای اخیر شورای جهانی سفر و گردشگری ( WTTC) ، صنعت گردشگری ایران در سال ۲۰۲۳ رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و سهم این صنعت از اقتصاد ایران (نزدیک به ۴.۷ درصد) و رشد اشتغال مرتبط با گردشگری نشاندهنده اهمیت اقتصادی آن است؛ اما این رشد در شرایطی رخ میدهد که کشور در معرض «استرس آبی بسیار بالا» قرار دارد و مصرف آب تجدیدپذیر به سطوحی رسیده که از معیارهای بینالمللی پایداری بسیار فراتر است. همزمان، پژوهشهای ماهوارهای و مطالعات جدید نشان دادهاند که بخشهای بزرگی از خاک ایران در حال فرونشست است و در برخی کانونها سرعت فرونشست سالانه به چند ده سانتیمتر نیز میرسد؛ این پدیده خطر مستقیم برای زیرساختها، بناهای تاریخی و ایمنی خدمات گردشگری ایجاد میکند. بنابراین تصویرِ کلان این است که رشد اقتصادی گردشگری ایران با تهدیدات زیربناییِ منابع آب و زمین مواجه است و بدون مدیریت یکپارچه، احتمالاً ناپایدار خواهد بود.
برای ایران، سه ریسکِ همپوشان اهمیت ویژه دارند؛ کمبود و استرس آبی که تأمین خدمات اساسی (آب آشامیدنی، خدمات هتلینگ، فضای سبز، فعالیتهای تفریحی) را زیر فشار میگذارد؛ فرونشست زمین که هم زیرساختهای گردشگری و هم میراث تاریخی را تهدید میکند؛ و شتابِ پدیدههای اقلیمی مانند موجهای گرما و تغییر فصول گردشگری که الگوهای تقاضا و فصلپذیری را دگرگون میسازد. ترکیب این ریسکها نه تنها هزینههای عملیاتی و نگهداری را بالا میبرد، بلکه تصویر مقصد را نیز در بازارهای بینالمللی آسیبپذیر میسازد. این مسائل ضرورتِ اقدام سریع و سازمانیافته را روشن میکند.
راهکارهای تابآوری توریسم
راهکارهای مؤثر باید همزمان چند مؤلفه را دربرگیرند؛ اول، ساختن چارچوب سیاستی و استانداردی ملی برای «گردشگری پایدار» که معیارهای مصرف آب و انرژی، مدیریت پسماند، مشارکت محلی و حفاظت میراث را مشخص کند؛ الگوبرداری از تجربههایی مثل CST کاستاریکا میتواند سرعت اجرایی شدن این چارچوب را افزایش دهد.
دوم، ایجاد صندوقهای هدفمند و مکانیزمهای مالی؛ تخصیص بخشی از عوارض یا مالیات گردشگری به صندوقهای ملی برای بازسازی تالابها، مقاومسازی سواحل و جلوگیری از فرونشست. علاوه بر آن، بهرهگیری از ظرفیتهای بینالمللی مانند برنامههای کمک فنی و ابزارهای نوآورانه مالی ز جمله debt-for-nature یا بیمههای اکوسیستم میتواند منابع خارجی جذب کند.
سوم، سرمایهگذاری در زیرساختهای سبز و مدیریت آب؛ سیستمهای بازچرخانی و پساستخراج آب، فناوریهای کممصرف در هتلها، انرژیهای تجدیدپذیر در مجموعههای گردشگری و طراحیِ سازگار با اقلیم (شامل بامهای سبز و سایهبانهای فعال) باید اولویت یابند؛ تجربهها و مطالعات نشان میدهد که ترکیب راهحلهای طبیعتمحور و زیرساختی بیشترین اثربخشی را دارد.
چهارم، نقشهبرداری ریسک و حفاظت از میراث؛ اجرای پایش ماهوارهای فرونشست و تدوین برنامههای اضطراری برای حفاظت از محوطههای تاریخی و زیرساختهای حیاتی. این کار کمک میکند تا سرمایهگذاریها هدفمند و محافظتی باشند و از خسارات بلندمدت جلوگیری شود.
پنجم، توانمندسازی و مشارکت جوامع محلی؛ حمایت مستقیم از کسبوکارهای محلی، آموزش راهنمایان بومی، و توسعه محصولات گردشگری کممصرفِ آب و انرژی که منافع اجتماعی را افزایش دهد و از فشار بر اکوسیستمها بکاهد.
همه این اقدامات باید در قالبِ نقشه راه ملی گردشگریـاقلیم و در توازن با سیاستهای کشاورزی و آب تدوین شوند تا از تعارض میان بخشها جلوگیری شود.
در کوتاهمدت توصیه میشود دولت و بازیگران محلی این سه اقدام کلیدی را آغاز کنند: نخست، راهاندازی فوریتی «نقشه ریسک ملی گردشگری» با اولویتبندی مقاصد تاریخی و ساحلی (استفاده از دادههای ماهوارهای برای شناسایی فرونشست و آسیبپذیری)؛ دوم، تصویب موقت یک معیار ساده «گواهی پایدار ملی» برای اقامتگاههای بزرگ در مقاصد دارای ریسک آبی و فرونشست تا اجرایی شدن حقوق مصرف و الگوی گزارشدهی ؛ و سوم، تخصیص اولیه یک خط اعتباری یا تخصیص هدفمند از بودجه گردشگری به پروژههای آب و حفاظتِ میراث در مقاصد بحرانی، بهویژه آنهایی که بازدیدکننده بینالمللی بالایی دارند و در خطر فوریاند.
این سه اقدامِ سریع میتواند مسیر جذب منابع بینالمللی و برنامهریزی بلندمدت را هموار سازد.
بنابراین، گردشگریِ ایران در آستانه یک دوراهی است؛ یا رشدِ شتابانِ بدون قواعد که فشار بر منابع و میراث را افزایش میدهد، یا رشدِ آگاهانه و پایداری که گردشگری را به نیرویی برای حفاظت و تابآوری تبدیل میکند دادههای بینالمللی و ملی که در این گزارش مرور شد، از تعهدات بینالمللی تا شاخصهای آب و شواهد فرونشست نشان میدهد که پنجره فرصت برای اقدام هنوز باز است، اما نیاز به تصمیمگیریهای سریع، منابع مالی هدفمند و هماهنگی بینبخشی دارد. ترکیب استانداردسازی، سرمایهگذاری در سازگاری، حفاظت اکوسیستم و توانمندسازی جوامع محلی میتواند گردشگری را به یکی از ستونهای تابآوری ملیِ ایران تبدیل کند.//