همشهری آنلاین، فاطمه عباسی: این تصویر که به تازگی در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشود متعلق به یک کافه است که صاحبش تصمیم گرفته به جای تبلیغ قهوه و کیک به رهگذران خسته خود یک جرعه امید بفروشد. متن نوشته شده با گچ، یک خاطره مشترک و فراموششده را به یادمان میآورد: «اون شبی که مشقهای فردا رو ننوشته بودی و فردا صبح باید میرفتی مدرسه، مگه نگذشت؟ اینم میگذره...»
این چند جمله ساده، یک شاهکار ارتباطی است. نویسنده با هوشمندی، یکی از پراسترسترین و در عین حال شیرینترین خاطرات دوران کودکی بسیاری از ما را زنده میکند: شبی که اضطراب تمام وجودمان را فراگرفته بود، اما در نهایت صبح فردا رسید و آن روز سخت هم به تاریخ پیوست. این تخته سیاه با استفاده از این نوستالژی قدرتمند، بزرگترین بحرانهای امروز زندگی ما را در کنار آن ترس کودکانه قرار میدهد و با لحنی صمیمی و دلگرمکننده به ما یادآوری میکند که همانطور که از آن شبها و صبحهای اضطرابآور عبور کردیم، از توفانهای امروز نیز خواهیم گذشت.
این ابتکار عمل فراتر از یک حرکت تبلیغاتی هوشمندانه برای کافه، نشاندهنده یک مسئولیت اجتماعی شیرین است. در زمانهای که فشارهای اقتصادی و روانی بر دوش جامعه سنگینی میکند، چنین پیامهایی مانند یک دست دوستی بر شانه، به شهروندان یادآوری میکند که در این مسیر تنها نیستند. این تخته سیاه نمادی از همدلی شهری است؛ گواهی بر اینکه گاهی قدرتمندترین مرهمها، نه در راهحلهای پیچیده، بلکه در یادآوری یک حقیقت ساده و انسانی نهفته است: «این نیز بگذرد.» این تصویر وایرالشده تنها یک عکس نیست، بلکه یک قاب از فرهنگ غنی کوچه و خیابان است که در آن هنوز هم میتوان امید را به یکدیگر هدیه داد.