همشهری آنلاین: «آتلانتیک سیتی» (۱۹۸۰) ساخته لوئی مال، یکی از تحسینشدهترین آثار کارنامه درخشان این کارگردان فرانسوی است که با تلفیق فضا و شخصیتها، رؤیای آمریکایی را بهعنوان ساختاری توخالی و فریبنده به تصویر میکشد. این فیلم، نمای بیرونی محدودی از شهر را به تصویر میکشد، اما همین نماهای اندک، شهری ساحلی را نشان میدهند که بهتدریج در حال تخریب و فروپاشی است؛ تصاویری که بهعنوان استعارهای تلخ برای شخصیتهایی عمل میکند که در حاشیه جامعه برای بقا تلاش میکنند.
فیلمنامه ظریف و دقیق این اثر، به قلم نمایشنامهنویس برجسته جان گوئر نوشته شده و تمرکز آن بر آرزوها و ضعفهای انسانی شخصیتهایی است که درگیر زندگیای نابساماناند. لو پاسکال (با بازی برت لنکستر)، قماربازی کهنهکار که اکنون تنها شرطبندیهای کوچک قبول میکند، در حسرت زندگی پرزرقوبرق و ثروتمندانهای است که گمان میکند از دستش رفته؛ سالی متیوز (با بازی سوزان ساراندون)، پیشخدمت یک بار صدففروشی، میخواهد پس از پایان ازدواجش زندگی جدیدی را آغاز کند؛ گریس پینزا (با بازی کیت رید) که چهل سال پیش به امید برنده شدن در مسابقهای به آتلانتیک سیتی آمده، با چنگ زدن به توهماتی شکننده روزگار میگذراند. این شخصیتها پیوندی تلخ و تأثیرگذار ایجاد میکنند، در حالی که زندگی و رؤیاهایشان ــــ مانند شهری که در آن زندگی میکنند ــــ در حال فروپاشی است. اما روند داستان با ورود همسر سابق سالی، دیو (با بازی رابرت جوی)، و همسر جدیدش ـ خواهر کوچکتر سالی، کریسی (با بازی هالینا مکلارن)، تغییر میکند. آنها با محمولهای از مواد مخدر سرقتشده از گنگسترهای فیلادلفیا به شهر بازمیگردند، و همین موضوع، پای خلافکاران را به ماجرا باز میکند.
هرچند «آتلانتیک سیتی» برخلاف آثاری چون «کازینو» (۱۹۹۵) مارتین اسکورسیزی، در ظاهر یک فیلم حماسی گسترده نیست، اما بهمراتب بیشتر بر روی شخصیتپردازی تمرکز دارد و با ظرافتی خاص، بُعد انسانی قهرمان اصلیاش را به تصویر میکشد. با این حال، مال در فیلم خود مقدار کافی تعلیق و خشونت وارد کرده تا مخاطبانی را که به سبک رایج در درامهای جنایی عادت دارند، راضی نگه دارد.