اما واژه ژاپنی «تسوندوکو» چنان که دکتر رادا استاد دانشگاه توکیو در مقالهای تاملبرانگیز شرح داده است، این رفتار را نه با نگاه سرزنشگرانه، بلکه با احترام و گشایشی تازه به چشم مینگرد.
تسوندوکو نه تنبلی است، نه هدر دادن پول، بلکه شیوهای از بودن است؛ بودنی معلق، میان نیت و عمل، میان میل و زمان. کتاب نخوانده، برخلاف آنچه عرف رایج ادبی میخواهد القا کند، نشانهای از کمارزشی نیست. در واقع، این نخوانده بودن است که به کتاب نوعی انرژی نهفته میبخشد. قفسهای از کتابهای خوانده نشده، حافظهای از خواستنها، رویاها و تاملهاست؛ آرشیوی از خودِ بالقوه.
ما با خریدن کتاب، صرفا به دنبال اطلاعات یا روایت نیستیم، بلکه میخواهیم چیزی را لمس کنیم که هنوز محقق نشده است. میخواهیم «شدنی» را در خود زنده نگه داریم.
کتاب نخوانده، وعدهای است بیتاریخ. گویی هر بار که چشممان به جلد آن میافتد، یادآوری میشویم که هنوز امکانی هست، هنوز لحظهای هست که میتواند متفاوت از اکنون باشد. تسوندوکو در این معنا، کنشی شاعرانه است؛ ما آیندهای را به خانه میبریم، آن را در قفسه میگذاریم و با نگاهی کهنه و هر روزه از کنار آن میگذریم. اما چیزی در آن باقی میماند که در لحظه مناسب، ما را فراخواهد خواند.
از سوی دیگر، جمعآوری کتابها میتواند تجربهای اجتماعی، زیباییشناسانه و حتی آیینی باشد. بسیاری از ما کتابها را نه فقط برای خواندن، بلکه برای لمس، تماشا و حتی همزیستی با آنها جمع میکنیم. جلدها، فونتها، بو و بافت کاغذها، همه به تجربهای جسمانی از حضور کتاب بدل میشوند. این حضور، حتی در غیاب خوانده شدن، نوعی امنیت و معنا به فضا میبخشد. همان چیزی که در کتابخانهها، چه عمومی چه خصوصی، حس میکنیم: حس پناه، سکوت، امکان.
در جامعهای که مدام از ما میخواهد مفید باشیم، تسوندوکو نوعی مقاومت خاموش است. گویی با انباشتن کتابهایی که هنوز نخواندهایم، میخواهیم بگوییم که زندگی، فراتر از خطکشهای عملکرد و بازده است. ما اینجاییم تا در میان زمان، گاه درنگ کنیم، و گاه چیزی را برای زمان آینده بگذاریم و آن آینده میتواند هرگز نیاید. اما میل به دانستن، به لمس جهان، همانجا در میان صفحات منتظر است، بیهیچ قید زمانی.
تسوندوکو همچنین امکانی است برای بازتعریف هویت. در عصری که فردیت اغلب به محصولات و مصرفگرایی تقلیل یافته، کتاب نخوانده میتواند نشانگر نوعی علاقه درونی، نوعی تعلق فرهنگی یا فلسفی باشد که هنوز در مرحله شکلگیری است. ما با خریدن کتاب، شاید به دنبال این هستیم که کسی بشویم؛ و اگر نشدیم، لااقل آن میل را ثبت کردهایم.
در نهایت، شاید باید یاد بگیریم که نهتنها در خواندن، که در نخواندن هم شکلی از معنا و زندگی جاری است. تسوندوکو ما را دعوت میکند به بازاندیشی درباره رابطهمان با کتاب، با زمان، و با خودمان. و چه بسا، در جهانی که از ما میخواهد همیشه در حال رسیدن باشیم، ایستادن کنار کتابی که هنوز نخواندهایم، رادیکالترین شکل بودن باشد.