به گزارش همشهری آنلاین، صابر گلعنبری روزنامهنگار و کارشناس روابط بینالملل: امروز دور پنجم مذاکرات میان ایران و آمریکا در «رم» برگزار میشود؛ دوری بسیار مهم و حساس پس از بالا گرفتن اختلاف میان دو طرف درباره غنیسازی اورانیوم. حضور متغیر اسرائیلی در این مذاکرات در دو شکل و قالب پررنگتر و سنگینتر از همیشه به نظر میرسد؛ نخست درز اطلاعاتی «هدفمند» در آستانه این دور مذاکراتی مبنی بر تصمیم اسرائیل به بمباران تاسیسات هستهای ایران در صورت فروپاشی مذاکرات و دوم نیز حضور دو مقام عالیرتبه اسرائیلی ـ رئیس موساد و وزیر امور راهبردی - در رم است که امروز در حاشیه مذاکرات ایران و امریکا، با ویتکاف دیدار و گفتگو خواهند کرد.
شکی در این نیست که اسرائیل مخالف دیپلماسی ترامپ با ایران بوده و هست و نتانیاهو شروع مذاکرات را ضربهای به سیاست خاورمیانهای خود میداند؛ اما این بدان معنا هم نیست که ترامپ کلا اسرائیل را کنار گذاشته و بیخیال امنیت آن شده و توافقی را امضا میکند که به ضرر آن تمام شود. ظاهرا ترامپ توانست که نتانیاهو و اسرائیل را به ضرورت مذاکره و دیپلماسی قانع کرده یا آن را بقبولاند؛ اما در مقابل هم به نظر میرسد که این «وعده» را داده است که توافقی را بدون در نظر گرفتن دغدغههای اسرائیل امضا نمیکند. این که تا چه اندازه به این وعده خود پایبند خواهد ماند، اکنون نمیتوان قضاوت کرد و روند مذاکرات و سرنوشت آن در آینده نشان خواهد داد؛ اما مطالبه صفرسازی غنی سازی اورانیوم به ویژه از دور سوم مذاکرات بر خلاف مواضع اولیه ویتکاف، «فعلا» نشانگر حرکت در این مسیر است.
این که خود ترامپ در آینده چه تصمیمی برای گشودن گره غنیسازی اورانیوم و راه حلی در این باره بگیرد، هنوز روشن نیست، اما از منظر اسرائیل حالا که آمریکا مسیر دیپلماسی را در پیش گرفته است، توافقی میتواند مطلوبیت داشته باشد و جایگزین گزینه نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران شود که غنیسازی را به صفر برساند که به آن به عنوان رهگذری برای برچیدن برنامه هستهای مینگرد. اتفاقا درز «اطلاعاتی» در اکسیوس و رسانههای دیگری مبنی بر نزدیک بودن حمله اسرائیل در آستانه دور پنجم مذاکرات در وهله نخست تلاشی برای پیشبرد دستور کار تحقق شرط پیشگفته با این پیام است که اگر تهران با صفرسازی اورانیوم موافقت نکند و در نتیجه مذاکرات فروپاشد، حمله صورت میگیرد. فراتر از این تهدیدها، اما اسرائیل هیچ وقت در مذاکرات ایران و آمریکا غایب نبوده و همواره حضوری غیر مستقیم داشته است و از جانب کاخ سفید در جریان جزئیات قرار میگرفت و یا به طریقی کسب اطلاع میکرد؛ اما تقریبا از زمان شروع مذاکرات دولت ترامپ با ایران حضور اسرائیل در آن شکل دیگری پیدا کرده است که نسبتا بیسابقه است.
یک روز قبل از دور دوم مذاکرات در رم، رئیس موساد و وزیر امور راهبردی اسرائیل در پاریس با ویتکاف دیدار و گفتگو کردند و در روز مذاکرات در 19 آوریل هم ران درمر بنا به منابعی آمریکایی در هتل مقر اقامت ویتکاف در رم حضور داشت. امروز هم این دو مقام ارشد اسرائیلی در رم حضور دارند. این حضور مقامات اسرائیلی در وهله نخست میتواند نشانی از نگرانی جدی تلآویو نسبت به احتمال حرکت تیم ترامپ در مسیر توافقی نامطلوب با تهران باشد و از این رو تلاش میشود که از نزدیک روند مذاکرات زیرنظر باشد و با رایزنی و گفتگو در اثنای مذاکرات با ویتکاف هم در تعریف دستور کار سهیم باشند؛ هم مانع «انحراف» مذاکرات از مسیر دلخواه اسرائیل شوند. اما در عین حال هم موافقت آمریکا با حضور «سنگین» تیم اسرائیلی در مکان برگزاری مذاکرات و گفتگوی آنها با ویتکاف میتواند گامی اطمینانبخش از دولت ترامپ به تلآویو باشد که در هر توافقی با تهران منافع اسرائیل را در نظر میگیرد و این که آنها خود میتوانند از نزدیک پیگیری کنند. از این منظر، معمای پافشاری آمریکا بر تغییر مکان مذاکرات از مسقط (مکان دلخواه تهران) به مکانی در اروپا از زمان برگزاری دور نخست مذاکرات حل میشود؛ اقدامی که بر خلاف طرح برخی توجیهات و ادعاهای اولیه از جمله دوری مسقط و نزدیکی اروپا برای تردد ویتکاف و غیره میتواند با هدف تسهیل حضور تیم اسرائیلی باشد که در عُمان امکانپذیر نیست؛ ولی در کشوری اروپایی سهل و آسان است و از زمان دور دوم چنین امکانی فراهم شد. با شرحی که رفت، میتوان گفت که سایه اسرائیل بر مذاکرات ایران و آمریکا سنگینتر از قبل شده است و اکنون باید دید در چنین وضعیتی دور پنجم مذاکرات به کجا ختم میشود؛ آیا مانند دور چهار تنها پیشرفت توافق بر ادامه مذاکرات خواهد بود؟ یا پیشرفتی مهم با طرح ایده و افکاری عملی برای حل و فصل اساسیترین مساله اختلافی یعنی غنیسازی اورانیوم حاصل میشود؟ یا ممکن است شاهد بن بست مذاکرات و به تبع آن وقفهای در آن باشیم؟