عصر ایران ؛ مسعود فروزنده- در روزهایی که آسمان ایران تنگتر از همیشه به نظر میرسد و زمین تشنهتر، برخی روحانیون خشکسالی را نه یک بحران مدیریتی و زیستمحیطی، بلکه نشانهای از «غیاب الهی» میدانند. راهحلشان چیست؟ استغفار جمعی و توبه از گناهان است.
این روایت، هرچند آرامشبخش برای دلهای نگران، اما حواس پرت کن است و دستگاه تحلیلی جامعه را به خطا وا می دارد.
در واقع خشکسالی موجود ( بخوانید عذاب) نتیجه تعویق و عدم اجرای بسیاری از پروژه های علمی صنعتی (بخوانید گناه) بوده است.
اینها طرحهای پیچیدهای نیستند فقط به یک چیز نیاز دارند: ارادهای که از پشت تریبون به کارگاه برسد.
روحانیون برای مشروعیتبخشی جایگاه خود در جامعه به تولید روایت سادهانگارانه، به ایه قرآن تمسک میجویند و آیه ۳۰ سوره شوری را شاهد میآورند:
وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ
«و هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمال خودتان است؛ و خداوند از بسیاری [گناهان] درمیگذرد.»
این آیه نه یک مجازات الهی لحظهای، بلکه بیانگر رابطه علّی در چارچوب سنتهای الهی حاکم بر طبیعت و جامعه است. «فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» به معنای «نتیجه رفتار و دستپخت خودتان» است.
وقتی مدیریت آب را رها کنیم (سدسازی بیبرنامه، برداشت بیرویه از آبخوانها، عدم نوسازی شبکهها)، خشکسالی تشدید میشود نه بهعنوان خشم آسمانی، بلکه بهعنوان نتیجه مستقیم سنت الهیِ علیت در طبیعت.
قرآن در جایجای خود، انسان را به عمل صالح و مدیریت منابع دعوت میکند (مثلاً در داستان یوسف و مدیریت ذخیره غله که خود را حفیظ و علیم یعنی حافظ و متعهد و متخصص معرفی می کند ). بنابراین، «کسب یدیهم» شامل سوءمدیریت، بیبرنامگی و اهمال در پروژههای ملی نیز میشود نه فقط گناهان اخلاقی.
آيه «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» نیز به این رابطه علی اشاره می کند.
شاید خشکسالی نه غیاب خدا، که غیاب اراده ما در اجرای سنتهای الهی و انحراف در روایت سازی هایی که بی عملی را تولید کند باشد.
توبه واقعی، نه فقط در سجده، که در فعالسازی پمپهای آبیاری قطرهای، توسعه سفره های زیرزمینی و اجرای پروژههای ملی در مدیریت مصرف آغاز میشود.