«فاطمه سجادیان»، مدیر ارشد تور و ویلا اسنپتریپ، در یادداشت پیشرو به بررسی چهار سناریوی آینده کسبوکارها در عصر هوش مصنوعی عاملی میپردازد. او در این متن تشریح میکند که چرا باید استراتژیهای SEO را به نفع بهینهسازی برای موتورهای مولد GEO تغییر داد تا بتوان در دنیای الگوریتمها دوام آورد.
آمارها گاهی نه فقط اعداد، بلکه صدای شکستن استخوانهای مدلهای قدیمی کسبوکارند. وقتی در کنفرانس اخیر مککنزی اعلام شد که در همین سال جاری، ترافیک وبسایتهای سنتی ۱۵ درصد سقوط کرده است، به باور من پیام روشنی منتقل شد؛ دوران «استبداد سرچ باکس» به پایان رسیده است. ما دیگر در اینترنت «جستجو» نمیکنیم؛ ما از هوش مصنوعی «پاسخ» میخواهیم.
اما این تازه شروع ماجراست. ما در حال گذار از عصر «هوش مصنوعی مولد (Gen AI)» که برایمان متن و تصویر میساخت، به عصر هیجانانگیز «هوش مصنوعی عاملی (Agentic AI)» هستیم. تفاوت در چیست؟ هوش مصنوعی مولد به شما میگوید: «کدام هتل پاریس برای ماه عسل مناسب است!»؛ اما هوش مصنوعی عاملی «آن هتل را برایتان رزرو میکند، با پذیرش چانه میزند و تاکسی فرودگاه را هم هماهنگ میکند.».
به نظر من، سوال امروز ما دیگر «چگونه از هوشمصنوعی استفاده کنیم» نیست؛ سوال این است که «در دنیایی که ماشینها تصمیمگیرندهاند، ما کجای بازی ایستادهایم؟». در همین راستا، مرور و درک چهار سناریویی که در این کنفرانس به عنوان نقشه راه آینده در قالب چهار سناریوی استراتژیک ترسیم شد، برای هر مدیری که نمیخواهد از قافله عقب بماند حیاتی است.
نخستین سناریویی که در این کنفرانس بر آن مانور داده شد، موضوع « تجارت با دستیار هوشمند (Co-pilot Commerce)» بود. در این زمینه به نظر میآید آنچه که در پیش است را باید یک تکامل نامید نه یک انقلاب! در این سناریو، ساختار فعلی بازار حفظ میشود اما اصطکاکها از بین میروند. ایرلاینها، هتلها و OTAها هرکدام دستیاران هوشمند خود را دارند و کاربر همچنان به سایت مورد علاقه خود مراجعه میکند؛ اما به جای فیلتر کردن دستیِ صدها گزینه، با یک دستیار هوشمند (Co-pilot) گفتگو میکند تا بهترین گزینه را بیابد. اینجا برنده کسی است که روانترین تجربه کاربری (UX) را بسازد. خلق تجربه با هوش مصنوعی (AI Experience Creation سناریوی سومی بود که مورد بررسی قرار گرفت؛ اگر داده، نفت جدید باشد، در این سناریو OTAها برندگان اصلیاند. چرا؟ چون آنها «دادههای افقی» (سلیقه کلی کاربر) و «دادههای عمودی» (موجودی پرواز و هتل) را یکجا دارند. در این دنیا، هوش مصنوعی برنامهریزِ سفر میشود. او میداند شما عاشق غذاهای خیابانی هستید و از پرواز صبح زود متنفرید؛ پس پکیجی میچیند که هیچ تأمینکننده تکی (مثل یک هتل خاص) توان ارائه آن را ندارد.
سناریوی بعدی که مطرح شد کانالهای مستقیم (Supplier Direct) بود. آنچه در این زمینه به نظرم اهمیت پیدا میکند این است که نشان میدهد رقابت بر سر «عمق تجربه» خواهد بود. این سناریو، زنگ هشداری جدی برای بازتعریف ارزشافزوده پلتفرمهاست. تصور کنید هتلها یا ایرلاینها چنان ایجنتهای قدرتمندی بسازند که دقیقترین و عمیقترین اطلاعات محصول را مستقیماً ارائه دهند. وقتی ایجنتِ اختصاصی یک هتل میتواند دقیقاً «اتاق رو به دریا، طبقه پنجم، دور از آسانسور» را با جزئیات کامل پیشنهاد دهد، پلتفرمهای واسط باید دلیلی فراتر از یک لیست قیمت ساده به کاربر ارائه دهند. اینجا رقابت بر سر دسترسی به عمقِ موجودی و تجربه کاربری بالا میگیرد. سناریوی پایانی هم نزدیکترین گزینه به دنیای علمی و تخیلی بود: تسلط ایجنتها :(Agents Take Over)تصور کنید شما یک «ایجنت شخصی» روی گوشی خود دارید. شما فقط به او میگویید «یک سفر ارزان به استانبول برای آخر هفته!». ایجنت شما (بدون دخالت) در کسری از ثانیه با ایجنتهای هزاران هتل و ایرلاین وارد مذاکره میشود، قیمت میگیرد، چانه میزند و بهترین معامله را جوش میدهد. در این دنیا، برندها دیگر با انسانها طرف نیستند؛ آنها باید الگوریتمهایشان را برای متقاعد کردن الگوریتمهای دیگر آموزش دهند.
پیام نهایی برای همه ما در اکوسیستم دیجیتال این است که بهینهسازی برای موتورهای جستجو (SEO) به تنهایی کافی نیست. ما وارد عصر GEO (Generative Engine Optimization) شدهایم. محتوا و دادههای ما باید به گونهای ساختار یابند که توسط هوش مصنوعی «خوانده»، «درک» و «پیشنهاد» شوند. اگر ایجنت شخصیِ مشتریِ شما نتواند ارزش پیشنهادی محصولتان را در پایگاه دادهاش درک کند، شما در دنیای آینده وجود خارجی نخواهید داشت، حتی اگر بهترین محصول بازار را داشته باشید.