"چرا قمار اسنپبک اروپا علیه ایران نتیجه معکوس خواهد داد؟" این تیتری است که وبگاه تحلیلی" بولتن"، (بولتن دانشمندان هسته ای) در مقاله ای تحلیلی با تشریح بی فایده و پرهزینه بودن اعمال سزاوکار موسوم به ماشه از سوی 3 کشور اروپایی علیه ایران، برگزیده است.
به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:
بریتانیا، فرانسه و آلمان - گروهی که به عنوان E3 شناخته میشوند – تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را فعال کردند. این اقدام که به عنوان دفاع از نظم عدم اشاعه ارائه شد، در واقع آن را تضعیف میکند.
این اقدام، در حالی که فروپاشی رژیم عدم اشاعه و سیستم مبتنی بر قوانینی را که ایالات متحده و متحدانش پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کردند، تسریع میکند، تاثیر کمی بر تغییر محاسبات تهران خواهد داشت.
اثر فوری اسنپبک، کاهش احتمال دیپلماسی موفق و تشدید تنش است.
عواقب آن از قبل قابل مشاهده است. خود ابزار اسنپبک در برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) سال 2015 به عنوان مصالحهای برای اطمینان بخشیدن به مخالفان در کنگره آمریکا و فراتر از آن (اسرائیل) نوشته شده بود.
این ابزار که در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل گنجانده شده است، به هر یک از 6 عضو گروه 1+5 اجازه میداد تحریمهای سازمان ملل قبل از 2015 علیه ایران را بدون امکان وتو بازگرداند.
به عبارت دیگر، این [اقدام] منطق معمول شورا را وارونه کرد: به جای اینکه برای مجازات به اتفاق آرا نیاز باشد، ماشه مجازات را تضمین میکرد مگر اینکه اتفاق آرا برای جلوگیری از آن شکل بگیرد.
با فعال شدن ماشه تحریمهای سازمان ملل، مسیر دیپلماسی باریکتر شده است. دولت راست افراطی اسرائیل به دلیل آنچه که آن را موفقیت حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای ایران میداند، اکنون احساس جسارت بیشتری میکند.
چشمانداز جنگ دیگری با ایران بیشتر به چشم میآید. در تهران، درخواستها برای قطع همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) - یا حتی خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) - در حال افزایش است. از نظر اقتصادی، تاثیر ماشه تاکنون بیشتر روانی بوده تا مادی: ارزش ریال همزمان با فعال سازی مکانیسم ماشه کاهش یافت و هر دلار از ۱.۱ میلیون ریال گذشت.
و در پشت تیترها، ماشه تاثیر واقعی کمی به تلاشها برای قرار دادن مجدد برنامه ایران تحت بازرسی بینالمللی اضافه میکند. فشار واقعی بر ایران مدتهاست که نه از اقدامات سازمان ملل، بلکه از تحریمهای ثانویه گسترده ایالات متحده ناشی میشود. این تحریمها که پس از خروج یکجانبه واشنگتن از توافق هستهای در سال 2018 دوباره اعمال شدند، ایران را از سیستم مالی جهانی جدا کردهاند و امروز نیز منبع اصلی فشار هستند.
سه کشور اروپایی اقدام خود را با اشاره به نقض برجام توسط ایران توجیه میکنند. اما این یک واقعیت اساسی را نادیده میگیرد: واشنگتن ابتدا توافق را نقض کرد، زمانی که دونالد ترامپ در سال 2018از آن خارج شد. اروپا با وجود دادن وعدههایی به ایران، در نهایت از واشنگتن پیروی کرد و عملا از تحریمهای ایالات متحده که در سال 2018 دوباره برقرار شدند، پیروی کرد.
بیش از یک سال پس از خروج ترامپ، ایران کاملا از مفاد برجام پیروی کرد. تهران تنها پس از انتظار بیهوده برای تسکین اقتصادی از سوی اروپا، شروع به کاهش تعهدات خود کرد و در این راه صریحا به بند مربوط به مکانیسم حل اختلافات برجام استناد کرده است.
سرزنش ایران به خاطر فروپاشی برجام، تجدیدنظرطلبی محض است. مسئولیت این فروپاشی بر عهده واشنگتن و اروپا به خاطر عدم پایبندی به تعهداتشان است.
تحریم هایی که با مکانیسم ماشه علیه ایران بر می گردند 6 قطعنامه ای است که در فاصله سال های بین 2006 تا 2010 از سوی شورای امنیت علیه برنامه هسته ای ایران تصویب شده اند.
این اقدامات شامل مسدود کردن داراییها، محدودیتهای تسلیحاتی و ممنوعیت تجارت مرتبط با هستهای و موشکی میشد. این اقدامات همیشه محدود و با هدف گسترش سلاحهای هستهای بودند - نه برای جدا کردن ایران از بازارهای جهانی.
ویرانی اقتصادی واقعی بعدا، با تحریمهای نفتی و بانکی ایالات متحده و اتحادیه اروپا در سالهای 2011 و 2012 و حتی بیشتر از آن پس از اعمال مجدد "فشار حداکثری" توسط ترامپ در سال 2018، رخ داد. در مقایسه، تحریم های در قالب فعال سازی مکانیسم ماشه تحریمها چیز زیادی به تحریمهای گسترده ایالات متحده که از قبل در حال اجرا بودند، اضافه نمیکند.
در ماه ژوئن، اسرائیل و ایالات متحده چندین تاسیسات هستهای تحت حفاظت ایران را بمباران کردند - اقدامی بیسابقه در تاریخ NPT. کارشناسان حقوقی به طور گسترده حمله به سایتهای هستهای اعلام شده یک عضو NPT تحت بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نقض قوانین بینالمللی میدانند.
جای تعجب نیست که این امر همکاری ایران با بازرسان را به شدت پیچیده کرده است. آوار را نمیتوان بازرسی کرد، به خصوص اگر، همانطور که ترامپ ادعا کرد، سایتها "از بین رفته باشند."
با این حال، حتی در این زمینه پر تنش، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به چارچوب جدیدی برای همکاری رسیدهاند و رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آن را "گامی در مسیر درست" نامیده است. به عنوان بخشی از این توافق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران، تهران طرحی گام به گام برای بازگرداندن اعتماد و شفافیت پیشنهاد کرده است. محور اصلی این پیشنهاد، رقیقسازی ذخایر اورانیوم غنیشده 60 درصدی خود به 20 درصد بود - یک گام مهم در زمینه عدم اشاعه که سطح غنیسازی را به استفاده غیرنظامی نزدیکتر میکند و تضمین میکند که این ماده دیگر قابل استفاده در سلاح نیست.
به موازات آن، قرار بود مهلت بازگشت تحریمها تمدید شود و مسیری به سمت فسخ نهایی آن، همانطور که در ابتدا در برجام پیشبینی شده بود، ترسیم شود. حتی امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، این طرح را "معقول" خواند، در حالی که خاطرنشان کرد که سه کشور اروپایی هنوز قصد دارند بازگشت تحریمها را دنبال کنند.
تهران اکنون آماده مقابله با تشدید تنش است. صداهایی که در داخل ایران خواستار سلاحهای هستهای هستند، از هر زمان دیگری در سال جاری بلندتر شده است. در آستانه سفر مسعود پزشکیان به نیویورک برای مجمع عمومی سالانه سازمان ملل در هفته گذشته، 71 نماینده مجلس نامهای را امضا کردند که خواستار تجدیدنظر در دکترین دفاعی ایران برای مجاز دانستن ساخت و ذخیره سلاحهای هستهای به عنوان عامل بازدارنده بود.
استدلال آنها: فتوای آیتالله خامنهای در سال 2010 مبنی بر ممنوعیت استفاده از سلاحهای هستهای در شرایط متفاوتی صادر شده بود. آنها میگویند با "خارج شدن اسرائیل از کنترل"، شرایط تغییر کرده است. استفاده از سلاحهای هستهای همچنان حرام است - یعنی در چارچوب آنها ممنوع است - اما ساخت و نگهداری آنها "متفاوت" است.
مجلس ایران همچنین طرحی را برای خروج کامل ایران از NPT ارائه کرده است. حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده ارشد مجلس، گفت: " فعال شدن مکانیسم ماشه توسط کشورهای اروپایی باعث شد که این طرح با جدیت بیشتری دنبال شود."
در عین حال، تهران اعلام کرد که توافق تازه امضا شده با میانجیگری مصر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد اجرای تعهدات پادمانی خود را به حالت تعلیق در خواهد آورد و عملا به همکاری با بازرسان پایان خواهد داد. در حالی که پزشکیان اصرار دارد که ایران رسما از NPT خارج نخواهد شد، تعلیق نظارت در عمل به همین معناست.
در این زمینه، مکانیسم ماشه برنامه هستهای ایران را محدود نمیکند؛ بلکه فروپاشی نظارت بینالمللی را تسریع میکند. طنز ماجرا قابل توجه است: ماشه به جای تکیه بر چارچوب اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی که میتوانست تا حدودی شفافیت را بازگرداند، آن را تضعیف میکند.
پس از حملات ژوئن، بازرسان از قبل دسترسی خود را از دست داده بودند و طرح شکننده قاهره برای برقراری مجدد همکاری اکنون از هم پاشیده است. نتیجه، چشماندازی از ناشناختههای خطرناک است: چه تعداد سانتریفیوژ پیشرفته باقی ماندهاند، چه مقدار اورانیوم غنیشده باقی مانده یا منتقل شده است و چه تاسیساتی هنوز دست نخورده هستند.
البته از بیرون نمیتوان فهمید که آیا ایران در این برهه، دیپلماسی را به درازا خواهد کشید یا خیر، در حالی که مخفیانه به سمت بمب حرکت میکند. اما اگر چنین باشد، اسنپبک هیچ کاری برای متوقف کردن این مسیر انجام نخواهد داد.
و اگر چنین نباشد، این سیاست تقریبا تضمین میکند طیف هایی که طرفدار بازدارندگی هستهای هستند، تقویت خواهند شد. حملات هوایی نمیتواند این عدم قطعیت را حل کند، زیرا تایید واقعی مستلزم تهاجم و اشغال به سبک عراق است. اسنپبک با بستن راه دیپلماسی و سوق دادن منطقه به سمت جنگ، تضمین میکند که برنامه هستهای ایران فقط مخفیانهتر، سختتر و پراکندهتر شود.
علاوه بر این، خطرات فراتر از ایران است. روسیه و چین اقدام سه کشور اروپایی را به طور کامل رد کردهاند. آنها در نامهای مشترک با ایران که رسما در سازمان ملل متحد منتشر شد، اعلام کردند که هرگونه اقدامی تحت اسنپبک "نمیتواند تعهدات قانونی برای کشورهای عضو ایجاد کند." آنها به اصلی اشاره کردند که توسط دیوان بینالمللی دادگستری در یک نظر مشورتی در سال 1971 به رسمیت شناخته شده است: طرفی که یک معاهده را نقض میکند، نمیتواند به طور قانونی به مفاد آن استناد کند.
در واقع، دو قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کردند که مکانیسم ماشه را اجرا نخواهند کرد. این بدان معناست که آنها نه تنها از رعایت تحریمهای اعمال شده خودداری خواهند کرد، بلکه حتی کمیتههای شورای امنیت که وظیفه اجرای آنها را بر عهده دارند، احتمالا متوقف خواهند شد.
در ایران، مرکز پژوهشهای مجلس به نتیجه مشابهی در مورد اثربخشی مکانیسم ماشه از زاویه اقتصادی رسیده است. اقدامات احیا شده سازمان ملل متحد محدود، مبتنی بر عدم اشاعه و با موانع اجرایی شدیدی روبرو هستند. آنها نمیتوانند با وسعت و شدت تحریمهای ثانویه مبتنی بر ریسک ایالات متحده که در حال حاضر نفت، بانکداری، کشتیرانی و امور مالی را محدود میکنند، برابری کنند. مکانیسم ماشه ممکن است باعث ایجاد آشفتگیهای کوتاه مدت در بازار شود، اما نمی تواند فشار اقتصادی پایداری ایجاد کند.
و شاید مهمتر از همه، بسیاری از ایرانیان به یک نتیجه تلخ میرسند: چه ایران در داخل NPT باشد و چه نباشد، چه با بازرسان همکاری کند یا نکند، ایالات متحده و اسرائیل ممکن است دوباره حمله کنند. درس این ماجرا در ایران این است که قوانین و نهادهای بینالمللی دیگر اهمیتی ندارند، بنابراین تهران باید بر اساس منافع ملی خود عمل کند.
مقامات اروپایی و آمریکایی گفتهاند که دیپلماسی همچنان یک گزینه است. اما اقدامات مهمتر از پیامها هستند. اگر اولویت، جلوگیری از درگیری و حفظ رژیم عدم اشاعه باشد، اعمال زور بیشتر نتیجه معکوس خواهد داشت. جایگزین، دیپلماسی معتبر و متقابل است: تثبیت گامهای هستهای قابل تایید (با شروع از کاهش تدریجی تعهدات و شفافیت)، ترتیب لغو محدود تحریمها و بازسازی مسیری برای بازگشت به محدودیتهای جامع. اقدامات عمدتا نمادین، تنها مواضع را سختتر، اخلالگران را جسورتر و اقتدار شورای امنیت را تضعیف میکند.
بازگشت تحریمها یک انتخاب بود، نه یک امر اجتنابناپذیر. این اقدام قطعا یک اشتباه بود.