در جهانی که توازن قدرت بر لبه پرتگاه هستهای میچرخد، موشکهای قارهپیما (ICBMها) به عنوان نگهبانان صلح یا هشداری برای نابودی شناخته میشوند. این غولهای بالستیک با برد هزاران کیلومتری، چگونه سرنوشت جنگهای مدرن را رقم میزنند؟
به گزارش فرارو، موشکهای قارهپیما (Intercontinental Ballistic Missiles یا ICBMها) یکی از پیچیدهترین و مرگبارترین سلاحهای دوران مدرن هستند که عمدتاً با مفهوم بازدارندگی هستهای گره خوردهاند.
این موشکها نه تنها نماد قدرت نظامی هستند، بلکه نقش کلیدی در توازن قدرت جهانی ایفا میکنند. در ادامه، به بررسی جامع و مستند این موضوع میپردازیم، با تمرکز بر تعریف، کاربردها، کارایی، کشورهای مالک و اهمیت استراتژیک آنها.
موشک قارهپیما یک موشک بالستیک است که بردی بیش از ۵۵۰۰ کیلومتر دارد و عمدتاً برای حمل کلاهکهای هستهای طراحی شده است. طبق تعریف سازمان ملل و منابع نظامی، ICBMها بخشی از موشکهای بالستیک استراتژیک هستند که مسیر پروازی آنها به صورت قوسی (پارابولیک) است و میتواند تا ارتفاع ۱۲۰۰ کیلومتر در جو بالا برود. این موشکها معمولاً سه مرحله سوخترسانی مایع یا جامد دارند و سرعت نهایی آنها به بیش از ۷ کیلومتر بر ثانیه (ماخ ۲۳) میرسد، که امکان عبور از اتمسفر و رسیدن به اهداف قارهای را فراهم میکند.
از نظر فنی، ICBMها میتوانند کلاهکهای چندگانه (MIRV) حمل کنند، یعنی چندین کلاهک مستقل که هر کدام به هدف جداگانهای اصابت میکنند. برای مثال، موشک Minuteman III آمریکا، که از دهه ۱۹۷۰ عملیاتی است، بردی بیش از ۱۳۰۰۰ کیلومتر دارد و دقت آن (CEP یا شعاع خطای دایرهای) به کمتر از ۱۰۰ متر رسیده است. این مشخصات بر اساس استانداردهای ناتو و گزارشهای پنتاگون تعریف شده و ICBMها را از موشکهای میانبرد (IRBM) یا کوتاهبرد متمایز میکند. توسعه اولیه آنها در دوران جنگ سرد، با موشکهایی مانند Atlas آمریکا (۱۹۵۹) و R-7 شوروی آغاز شد.
کاربرد اصلی ICBMها، حمل کلاهکهای هستهای به اهداف دوربرد است، اما فراتر از حمله مستقیم، نقش بازدارنده و استراتژیک دارند. در ساختار جنگافزارهای هستهای (ترکیب زیردریاییها، بمبافکنها و موشکهای زمینی)، ICBMها به عنوان "ستون فقرات" عمل میکنند و امکان پاسخ سریع (در عرض ۳۰ دقیقه) به تهدیدات را فراهم میآورند. آنها برای هدفگیری شهرها، پایگاههای نظامی یا زیرساختهای حیاتی طراحی شدهاند و در دوران اولیه، به دلیل دقت پایین، فقط برای حملات گسترده به اهداف بزرگ مانند شهرها مناسب بودند.
علاوه بر جنبه نظامی، ICBMها در تحقیقات فضایی نیز کاربرد داشتهاند؛ برای مثال، موشکهای شوروی R-7 برای پرتاب اسپوتنیک استفاده شد. امروزه، شرکتهایی مانند Lockheed Martin و Northrop Grumman بر توسعه ICBMهای پیشرفته مانند Sentinel تمرکز دارند که قابلیت حمل کلاهکهای متعارف یا حتی ماهوارههای جاسوسی را نیز دارند. با این حال، کاربرد غالب آنها بازدارندگی است، نه استفاده عملی در درگیریها، زیرا هر پرتاب میتواند به جنگ هستهای تمامعیار منجر شود.
در جنگهای مدرن، ICBMها بیشتر به عنوان ابزار بازدارندگی عمل میکنند تا سلاح تهاجمی، زیرا استفاده از آنها میتواند به نابودی متقابل منجر شود. دقت آنها با فناوریهای هدایت اینرسی، GPS و ستارهشناسی به سطح بالایی رسیده (کمتر از ۵۰ متر در مدلهای جدید)، که آنها را برای هدفگیری دقیق پایگاههای دشمن مؤثر میسازد. با این حال، آسیبپذیری به سیستمهای دفاع موشکی مانند THAAD آمریکا یا S-500 روسیه، یکی از محدودیتهای اصلی است؛ برای مثال، رهگیری ICBMها با موفقیت ۸۰-۹۰ درصدی ممکن است، اما هزینه هر رهگیر میلیونها دلار است.
در سناریوهای واقعی، ICBMها نقش "جذبکننده حملات" را ایفا میکنند: وجود ۴۰۰ سیلوی Minuteman III در آمریکا، دشمن را وادار به هدر دادن صدها کلاهک برای نابودی آنها میکند، که منابع هستهای را کاهش میدهد. گزارشهای کارنگی و آتلانتیک کانسیل نشان میدهد که در جنگهای متعارف مانند اوکراین یا خاورمیانه، ICBMها عملاً استفاده نشدهاند، زیرا برد و قدرت آنها برای درگیریهای محلی بیش از حد است. در عوض، کارایی آنها در جلوگیری از تشدید تنشها نهفته است، هرچند منتقدان مانند UCS آنها را به دلیل ریسک پرتاب تصادفی همچون "بمب ساعتی" میدانند.
تا سال ۲۰۲۵، تنها ۸ کشور به طور رسمی یا ادعایی به ICBMهای عملیاتی مجهز هستند، که این فهرست بر اساس گزارشهای SIPRI، Arms Control Association و ویکیپدیا گردآوری شده است. ایالات متحده با حدود ۴۰۰ موشک Minuteman III و برنامه Sentinel (جایگزین تا ۲۰۳۰)، روسیه با بیش از ۳۰۰ موشک مانند RS-24 Yars و Sarmat، و چین با حدود ۳۵۰ سیلوی جدید DF-41، پیشتازان هستند. فرانسه و بریتانیا هر کدام حدود ۵۰ موشک M51 و Trident II (از زیردریاییها قابل پرتاب) دارند.
هند با Agni-V (برد ۸۰۰۰ کیلومتر) به تازگی به جمع پیوسته، در حالی که اسرائیل (با Jericho III) و کره شمالی (با Hwasong-17) به صورت غیررسمی ادعای مالکیت میکنند. این کشورها حدود ۹۰% زرادخانه هستهای جهانی را کنترل میکنند، و گسترش چین (از ۱۰۰ به ۳۵۰ ICBM تا ۲۰۲۵) نگرانیهای جدیدی ایجاد کرده است. همچنین کشورهای دیگری مانند ایران یا پاکستان به نظر میرسد که در تلاش برای رسیدن به این فناوری نظامی هستند.
اغلب داشتن ICBMها نشانه دستیابی به "قدرت هستهای استراتژیک" است و بخشی از دکترین بازدارندگی را هستهای را تشکیل میدهد، اما الزاما چنین چیزی نیست. موشکهای قاره پیما اگرچه تاکنون فقط برای حمل کلاهکهای هستهای درنظرگرفته شدهاند اما به عنوان سلاح متعارف هم قابل استفاده هستند. از لحاظ نظامی داشتن چنین موشکهای با قدرت تخریبی بالا و برد بسیار بلند، ثبات استراتژیک را تضمین میکنند.
با این همه برخی کارشناسان نیز میگویند از دوران جنگ سرد تاکنون، هیچ ICBMی در جنگ واقعی شلیک نشده است بنابراین مالکیت چنین سلاحی نه میتواند قدرت و ثبات نظامی را تضمین کند و نه به طور کلی از لحاظ اقتصادی توسعه آنها به صرفه است.