بمبی برای تعادل: ایران هسته‌ای و نظریه‌ بازدارندگی

عصر ایران پنج شنبه 13 شهریور 1404 - 18:46
امنیت ملی ایران با یک زخم باز قابل مقایسه است و فقدان بازدارندگی هسته‌ای، آن را در معرض حملات خارجی قرار می‌دهد. آسیب‌پذیری‌های عمیق محیط امنیتی ایران، این کشور را به سمت دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای سوق می‌دهد که می‌توانند محافظت کافی در برابر تجاوز نظامی ارائه دهند.

"اوناتی میشرا" محقق بنیاد پژوهشی "آبزرور" در مقاله ای نوشت: بر اساس نظریات اصلی بازدارندگی، ایران مسلح به سلاح هسته ای نه تنها عامل بی ثبانتی نیست، بلکه می تواند به ثبات و صلح در منطقه غرب آسیا کمک کند.

به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:

بحث‌ها پیرامون تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته‌ای چندین دهه است که ادامه دارد و ناشی از نگرانی‌های عمیق در مورد امنیت منطقه‌ای، هنجارهای جهانی عدم اشاعه و توازن گسترده‌تر قدرت در خاورمیانه است.

 در حالی که نگرانی‌های مربوط به اشاعه هسته‌ای و مسابقه تسلیحاتی اغلب به عنوان دلیلی برای مخالفت با ایران مسلح به سلاح هسته‌ای ذکر می‌شود، بحث در مورد اینکه آیا ثبات در خاورمیانه از منظر واقع‌گرایی استراتژیک که یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای را در مقابل یک قدرت نظامی واحد، یعنی اسرائیل، تجزیه و تحلیل می‌کند، قابل دستیابی‌تر است. 

"قدرت آسیب رساندن، یک قدرت چانه‌زنی است" به طور خلاصه واقع‌گرایی استراتژیک را که توسط "توماس شلینگ" در کتاب "استراتژی درگیری" مطرح شده است، توصیف می‌کند. بنابراین، این سوال مطرح می‌شود: آیا یک ایران هسته‌ای پتانسیل ایجاد یک تعادل استراتژیک در منطقه و کاهش احتمال مداخلات نظامی را دارد؟

درگیری‌های نظامی بین دو کشور هسته‌ای، هند و پاکستان، در ماه مه 2025، که در نهایت به آتش‌بس منجر شد، می تواند دلیلی  بر حمایت از ایجاد بازدارندگی هسته ای باشد. 

در حالی که وضعیت بین دو کشور شکننده است، نظریه بازدارندگی هسته‌ای، که منطق نابودی متقابل (MAD) را در بر می‌گیرد، احتمالا هر دو کشور را تحت تاثیر قرار داده است تا از پیشروی به سمت یک جنگ تمام عیار خودداری کنند. 

اصطلاحی که به دونالد جی. برنان از موسسه هادسون در دهه 1960 نسبت داده می‌شود، به کشورهایی با زرادخانه هسته‌ای اشاره دارد که با تهدید به حمله تلافی‌جویانه ویرانگر و افزایش هزینه تجاوز، یکدیگر را از حمله باز می‌دارند.

جوزف نای، دانشمند علوم سیاسی، در کتاب خود با عنوان "اخلاق هسته‌ای"، سلاح‌های هسته‌ای را به "گوی کریستالی" تشبیه کرده است که استفاده از آن عواقبی را پیش‌بینی می‌کند که هم به طرز ویرانگری نهایی و هم آشکار هستند (به ویژه زمانی که همه دشمنان درگیر مسلح به سلاح هسته‌ای باشند) که چنین استفاده‌ای تقریبا غیرقابل تصور می‌شود و منطق بازدارندگی را از طریق آسیب‌پذیری متقابل تقویت می‌کند.

تلاش ایران برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای می‌تواند چنین آسیب‌پذیری متقابلی را ایجاد کند که هسته اصلی بازدارندگی هسته‌ای است. در حالی که به طور گسترده اعتقاد بر این است که دشمن اصلی ایران- اسرائیل - دارای زرادخانه هسته‌ای پیشرفته و ناشناخته‌ای است، ایران بارها این زرادخانه را به عنوان تهدیدی برای خود مطرح کرده است. با دهه‌ها لفاظی خصمانه که روابط آنها را خدشه‌دار کرده است، عدم تقارن نظامی آشکار بین دو کشور می تواند با یک ایران هسته‌ای به تعادل برسد.

با توجه به اینکه ایالات متحده  با تضمین‌های امنیتی قوی، اسرائیل را تقویت می‌کند، ایران با یک نقطه ضعف استراتژیک روبرو است. برای مقابله با این نقطه ضعف، ایران یک موجودی پیچیده و بومی از موشک‌ها را برای اندکی بازدارندگی توسعه داده است. 

نگاهی به قابلیت‌های موشکی فعلی ایران، زرادخانه‌ای از موشک‌های بالستیک و کروز با پهپادها و هواپیماهای بدون سرنشین (UAV) را نشان می‌دهد. علاوه بر این، تحلیلگران اطلاعاتی اظهار داشته‌اند که ایران بزرگترین موجودی موشک‌های بالستیک را در منطقه دارد. با این حال، این زرادخانه، همانطور که در جنگ 12 روزه اخیر بین ایران و اسرائیل مشاهده شد، در صورت بالا رفتن دو طرف ار پله های نردبان تشدید تنش، بازدارندگی چندان قوی ای برای ایران در مقابل اسرائیل مسلح به سلاح هسته ای ارائه نخواهد داد.

 تحلیل "فابیان هینز" از توانایی موشکی ایران در طول جنگ، آن را برای انجام یک حمله تلافی‌جویانه قوی ناکافی دانسته و افزوده است که "توازن بازدارندگی بین اسرائیل و ایران با سرعتی حتی بیشتر در حال از هم پاشیدن است."

 این فرسایش بازدارندگی ایران، همراه با شکلی ناکارآمد از دفاع هوایی، که عمدتا به دلیل تحریم‌های بین‌المللی است که مانع از دستیابی ایران به تجهیزات نظامی پیشرفته شده است، پیگیری سلاح‌های هسته‌ای توسط ایران را بسیار منطقی می‌کند. 

امنیت ملی ایران با یک زخم باز قابل مقایسه است و فقدان بازدارندگی هسته‌ای، آن را در معرض حملات خارجی قرار می‌دهد. آسیب‌پذیری‌های عمیق محیط امنیتی ایران، این کشور را به سمت دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای سوق می‌دهد که می‌توانند محافظت کافی در برابر تجاوز نظامی ارائه دهند.

بمبی برای تعادل: ایران هسته‌ای و نظریه‌ بازدارندگی

مورد کره شمالی شباهت‌هایی به ایران دارد. کره شمالی‌ها به دلیل نگرانی از تغییر رژیم، پس از جنگ کره 1950-1953 برخلاف بسیاری از توافق‌نامه‌هایی که با ایالات متحده امضا کرده بودند، برنامه سلاح‌های هسته‌ای را آغاز کردند. 

کره شمالی رسما در سال 2006 به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شد. اینکه کره شمالی در هیچ جنگ تمام‌عیاری درگیر نبوده است، نیازی به ذکر ندارد. منطقی است که استنباط کنیم سلاح‌های هسته‌ای کره شمالی به طور مناسبی برای بازدارندگی آماده شده‌اند. در حالی که درگیری‌هایی در شبه جزیره کره رخ داده است، درگیری‌ها مهار شده و از جنگ‌های تمام‌عیار اجتناب شده است.

در حالی که کره شمالی در تلاش برای بازدارندگی هسته‌ای به یک کشور منفور تبدیل شده است، ایرانی‌ها چنین انزوایی را به جان نمی‌خرند. ایران از زمان انقلاب اسلامی توسط غرب منزوی شده بود، اما متحدان قابل توجهی در جنوب جهان دارد.

آرزوی ایران برای تبدیل شدن به یک کشور هسته‌ای نیز تا حدودی ناشی از عامل پرستیژ است. نظام ایران به دنبال جایگاهی است که با داشتن چنین سلاح‌هایی در سیاست بین‌الملل به دست می‌آید و می‌خواهد ایران به عنوان کشوری که قادر به پیشرفت فناوری است، شناخته شود.

 همانطور که فرمانده "دین مارتینز" اشاره کرد، "در پی افشای زودهنگام برنامه هسته ای ایران در سال 2002، تهران تا حدی به دلیل تمایل به عضویت در "باشگاه منتخب" کشورهای جهان که بر فرآیند غنی‌سازی تسلط داشتند، به این سمت سوق داده شد..."

 عباس سمیعی خاطرنشان می‌کند که چنین آرزویی، تکمیل نیروگاه هسته‌ای بوشهر را که بیش از دو دهه طول کشید و در آن زمان از نظر مالی توجیه چندانی نداشت، تقویت کرد. حمایت عظیم عمومی نیز در این میان وجود دارد، جایی که 69 درصد از ایرانیان از دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای حمایت می‌کنند. جای تعجب نیست که چنین عددی پس از حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به ایران، افزایش یافته است. 

این نشان دهنده طرز فکر ایرانی است که نه تنها می‌خواهد از حقوق هسته‌ای خود به عنوان نشانه‌ای از پیشرفت ایران استفاده کند، بلکه با قدرت بازدارندگی چنین سلاح‌هایی نیز طنین‌انداز می‌شود.

حمایت ایران از "گروه‌های نیابتی" اغلب منتقدان را به این ترس می‌اندازد که ایران مسلح به سلاح هسته‌ای، چتر حمایتی خود را بر روی گروه‌های نیابتی‌اش گسترش دهد. 

مقایسه با پاکستان نشان می‌دهد که غرب از تسهیل گروه‌های تروریستی شناخته‌شده توسط پاکستان چشم‌پوشی کرده است. پاکستان - به عنوان متحد غرب - در توسعه برنامه هسته‌ای خود با فشار و تحریم‌های بسیار کمتری روبرو بوده است، برنامه‌ای که ارتش پاکستان آن را تحت نظر دقیق و دور از دسترس گروه‌های نیابتی نگه می‌دارد. 

علاوه بر این، چنین ترس‌ها و بی‌اعتمادی‌هایی نسبت به ایران، غریزه اولیه دولتی را که بیش از هر چیز به دنبال بقا است، نادیده می‌گیرد، که یک اصل اساسی حقوق بین‌الملل است. 

کنت والتز، دانشمند مشهور علوم سیاسی، در اثر مهم خود "نظریه سیاست بین‌الملل"، می‌نویسد: "اولین نگرانی کشورها نه به حداکثر رساندن قدرت، بلکه حفظ جایگاه خود در سیستم است. بقا پیش‌نیاز دستیابی به هر هدفی است که کشورها ممکن است داشته باشند."

اینکه ایران با قرار دادن سلاح‌های هسته‌ای در دست نیابتی‌هایش، امنیت ملی و نابودی خود را به خطر می‌اندازد، نادرست است. این ادعا نمی‌تواند درک کند که اولویت ارزشمند نظام حاکم بر ایران، مشروعیت و بقای خودش است. 

همچنین این واقعیت غالبا در نظر گرفته نمی شود که مداخلات 2 سال اخیر اسرائیل، نیروهای نیابتی ایران را تضعیف کرده است. حزب‌الله، که به عنوان عامل بازدارنده اصلی در برابر حملات اسرائیل تصور می‌شد، پس از ترور سید حسن نصرالله و سقوط نظام اسد در سوریه، تضعیف شد و دولت لبنان اکنون به دنبال انجام وظیفه خلع سلاح این گروه است. 

هیچ مدرک مستقیمی وجود ندارد که نشان دهد ایران به دنبال استفاده از سلاح‌های هسته‌ای برای اهداف قهری یا تهاجمی است. "گیدئون هانفت" بر این نکته در زمینه دستیابی به اصطلاح "کشورهای سرکش" مانند ایران و کره شمالی به قدرت هسته‌ای تاکید کرد و اظهار داشته: " در حالی که ما اغلب کشورهای سرکش را غیرمنطقی می‌دانیم، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد آنها به دنبال خودکشی هستند."

بمبی برای تعادل: ایران هسته‌ای و نظریه‌ بازدارندگی

ترکیبی از ایران که برای بقای خود می‌جنگد، عملیات "چکش نیمه‌شب" که برنامه هسته‌ای گسترده‌تر ایران را بدون از دست دادن اورانیوم ذخیره‌شده به‌طور کامل نابود نکرد و تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) نشان می‌دهد که ایران ممکن است به سمت توانایی هسته‌ای جهش کند، اما این بار، صرف نظر از مقاومت جهانی و به صورت مبهم تر و مخفیانه‌تر. 

یک سیاست بالغ و واقع‌بینانه در قبال ایران، این تغییر را در نظر می‌گیرد و ارزیابی مجدد می‌کند که آیا استراتژی‌های مهار حداکثری پایداری بلندمدت دارند یا خیر.

یک قدرت هسته‌ای دیگر در خاورمیانه می‌تواند اساسا محاسبات تجاوز در منطقه را تغییر می دهد. افزایش خطر بی‌ثباتی می‌تواند راهی برای ایجاد ثبات در منطقه‌ای باشد که درگیر اختلافات داخلی، فرقه‌گرایی، افراط‌گرایی و اقتدارگرایی است.

وقتی کنت والتز از بازدارندگی هسته‌ای دفاع کرد، از سلاح‌های هسته‌ای به عنوان "سلاح‌های صلح‌ساز" یاد کرد و افزود: "در تقریبا 70 سال دوران هسته‌ای، هرگز نمونه‌ای وجود نداشته است که یک کشور دارای توانایی هسته‌ای به منافع حیاتی آشکار یک کشور هسته‌ای دیگر حمله کرده باشد." اگر به سلاح‌های هسته‌ای به عنوان ابزار بازدارندگی و نه ابزار تجاوز نگریسته شود، آرمان صلح و ثبات در خاورمیانه بهتر محقق می‌شود.

 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.