وثوقی در این ویدئو میگوید: «هیچکس نمیدانست شبها بیرون از فضای کار چه تلاشی برای این نقش میکنم. من موقع ضبط «گوزنها» شبها نمیخوابیدم. وقتی خوابم میگرفت هی میزدم توی صورتم که بیدار بمانم. برای این فیلم ۲۵ کیلو لاغر کردم. آن موقع چاق نبودم اما بیش از حد لاغر کردم؛ طوری که میتوانستید دندههایم را ببینید.»
وثوقی اشاره میکند: «بعد از مطالعه زیاد فهمیدم چشم مشخص میکند یک فرد به چه چیزی معتاد است. یک معتاد هروئینی را پیدا کردیم که حال نزاری داشت. ازش خواهش کردم روزهای فیلمبرداری بیاید. میگفت باید موادش را هم بخریم. به مدیر تهیه فیلم گفتم این فلان جا زندگی میکند. برود دنبالش و مواد و قرصهایی که میخواهد را برایش تهیه کند. این مواد را میریخت روی روزنامه و بعد پاشنهاش را فشار میداد روی آنها تا له شود. بعد شروع میکرد به لیس زدن و یک قلب کانادا میخورد. بعد سیگارش را روشن میکرد و سه چهار ساعت همان شکل دولا میماند. میرفتم صدایش میکردم و بعد از پنج دفعه شش دفعه سرش را میآورد بالا. چشمهاش من را نمیدید و فقط فیزیک من را میدید. من همان نگاه را میخواستم.»
فیلم «گوزنها» هفتمین و آخرین همکاری بهروز وثوقی با مسعود کیمیایی است. او در فیلمهای بیگانهبیا، قیصر، رضا موتوری، داش آکل، بلوچ و خاک با این کارگردان صاحب نام همکاری کرده بود. داستان این فیلم درباره مرد تحت تعقیبی به نام قدرت (فرامرز قریبیان) است که پس از سرقت مسلحانه از بانک، خود را به دوستش سید رسول (بهروز وثوقی) میرساند.
سید مردی معتاد است و همراه فاطمه که دورانی عاشق یکدیگر بودهاند زندگی میکند فاطمه بازیگر تئاتر است. سید که مردی زبون است، با کمک معنوی قدرت، به خودش میآید. ابتدا در مقابل مزاحم فاطمه و سپس صاحب خانه میایستد و سپس هروئین فروشی که او را به اعتیاد کشانده از پا درمیآورد. پلیس رد قدرت را در خانه سید مییابد. سید با اجازه پلیس پیش قدرت میرود تا او را وادار به تسلیم کند، اما قدرت مقاومت میکند. پلیس خانه را به گلوله میبندد و هر دو در انفجار خانه کشته میشوند. بهروز وثوقی با بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد در سومین جشنواره جهانی فیلم تهران در سال ۱۳۵۳ را از آن خود کرد.