بازارهای مناسبی همواره در ایران جذابیت خودش را داشته است. از خرید شب یلدا و چهارشنبهسوری گرفته تا خریدهایی که بر پایه باورها و خرافات مذهبی یا تقویمی به وجود آمدند. یکی از آن ها، مناسبت «سیزدهم صفر» است. در این روز برخی افراد با نیتهایی چون افزایش روزی، خانهدار شدن، ماشیندار شدن یا بچهدار شدن، اقدام به خریدهایی خاص میکنند. طلا، جا کلیدی و حتی عروسک از جمله کالاهایی هستند که در این روز با نیتهایی فراتر از کاربردشان به فروش میرسند. این رفتار مصرفی، در حالی رخ میدهد که وضعیت اقتصادی کشور و قدرت خرید مردم با چالشهایی جدی مواجه است. خبرنگار گسترش نیوز در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این پدیده، اثرات آن بر بازار، و دیدگاههای موافق و مخالف آن پرداخته است که در ادامه میخوانیم.
باورهایی چون «خرید طلا در ۱۳ صفر برای افزایش رزق»، یا «خرید جا کلیدی به نیت خانهدار شدن» خیلی وقت است در برخی اقشار جامعه رواج پیدا کرده است. در چند سال اخیر، با افزایش استفاده مردم از شبکههای اجتماعی، این نوع باورها بیشتر تبلیغ می شود و فروشندگان اینترنتی نیز از آن به عنوان ابزاری تبلیغاتی استفاده میکنند. اکنون، برخی صفحات مجازی با تبلیغاتی چون «عروسک بخرید تا سال آینده بچهدار شوید» یا «جاکلیدی مخصوص نیت خانهدار شدن» فروشهای عجیبی را رقم زدهاند.
هرچند این رفتارها در گذشته بیشتر جنبه سنتی و شفاهی داشت، اما امروزه با استفاده از تکنولوژی و پلتفرمهای فروش آنلاین، ساختار عجیبتری پیدا کرده است. برخی فروشگاهها حتی بستههای ویژهای برای ۱۳ صفر تدارک دیدهاند.
یکی از رایجترین محورهای خرافات ۱۳ صفر، خرید طلا است. بسیاری از افراد بر این باورند که خرید طلا در این روز باعث افزایش روزی یا برکت مالی خواهد شد. بررسی آماری نشان میدهد که در ۱۳ صفر سال گذشته، قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار حدود ۳.۵ میلیون تومان بوده است، در حالی که امسال (۱۳ صفر ۱۴۰۴) این رقم به مرز ۸ میلیون تومان نزدیک شده است؛ یعنی بیش از ۱۲۸ درصد افزایش را نشان میدهد.
در نگاه اول، این موضوع میتواند نشانهای از سود بالا برای کسانی باشد که سال گذشته طلا خریدهاند، اما مسئله به این سادگی نیست. تورم عمومی، کاهش ارزش پول ملی، و افزایش هزینههای زندگی باعث شده که سود حاصل از افزایش قیمت طلا در بسیاری موارد خنثی شود و حتی قدرت خرید واقعی سرمایهگذاران ثابت بماند یا کاهش یابد. از این رو، سوال مهمی که مطرح میشود این است که آیا این خرید واقعاً سودآور بوده یا فقط توهمی از سود را به همراه داشته است؟
با وجود گسترش اطلاعات و افزایش سطح آگاهی عمومی، همچنان بخشی از جامعه به خرافات و باورهای مناسبتی پایبند است. برخی از کارشناسان حوزه روانشناسی اجتماعی معتقدند در شرایط نااطمینانی اقتصادی، مردم به دنبال هرگونه روزنه امید هستند و گاهی خرافات جای تحلیل اقتصادی را میگیرد. در مقابل، عدهای نیز این رفتارها را نوعی بهرهبرداری تجاری میدانند که با پوشش باورهای سنتی، به تحریک تقاضا در بازار منجر میشود.
با توجه به کاهش شدید قدرت خرید، بسیاری از خانوارها دیگر توان خرید طلا را ندارند. نگاهی به بازارهای طلا در روزهای منتهی به ۱۳ صفر نشان میدهد که گرچه برخی مغازهداران افزایش نسبی مراجعه را گزارش کردهاند، اما این افزایش نسبت به سالهای گذشته بسیار محدودتر بوده است. به گفته فعالان صنف طلا و جواهر، عمده تقاضا مربوط به خریدهای سبک و اقلام با وزن پایینتر است.
در مقابل، بازار فروشگاههای کوچک اینترنتی و صفحات مجازی با رشد بیشتری مواجه بودهاند. کالاهایی چون جا کلیدی، عروسک، اشیاء تزیینی و بستههای نذری ارزانقیمت بیشتر مورد توجه هستند. به نظر میرسد طبقه متوسط و کمدرآمد، برای زنده نگهداشتن این مناسبت، به کالاهای نمادین و سبکتر روی آوردهاند.
نقش اصناف در شکلگیری و دامنزدن به این بازارها قابلانکار نیست. بسیاری از کسبوکارها، بهویژه در فضای مجازی، این مناسبتها را فرصتی برای فروش بیشتر تلقی میکنند و با بستهبندی محصولات بهصورت نمادین، نیاز جدیدی در مشتری ایجاد میکنند. در نبود نظارت مؤثر و قانونگذاری مناسب، مرز میان احترام به سنت و ترویج خرافات بسیار باریک میشود.
برخی فعالان صنفی نیز اعتقاد دارند که فروش در این ایام باعث رونق بازار راکد میشود و نباید آن را منفی تلقی کرد. در حالیکه کارشناسان اقتصاد رفتاری هشدار میدهند که تکرار این الگوها ممکن است منجر به تصمیمگیریهای نادرست مالی و انتظارات غیرواقعبینانه در جامعه شود.
بازار ۱۳ صفر، نمادی از برخورد اقتصاد با باورهای سنتی جامعه است. اگرچه برخی افراد به نیت معنوی یا احساسی اقدام به خرید میکنند، اما واقعیت این است که بازار این مناسبتها به ابزاری برای تحریک تقاضا و افزایش فروش در دورههایی از رکود اقتصادی تبدیل شدهاند.
از طرفی، گرانی شدید طلا، کاهش قدرت خرید مردم و تورمهای پیاپی، چالشهایی جدی برای تداوم این روند ایجاد کردهاند. بنابراین، در میان باورهای سنتی، فشارهای اقتصادی، و استراتژیهای بازاریابی نوین، آنچه اهمیت دارد افزایش آگاهی مصرفکنندگان، شفافسازی نقش فروشندگان و ارائه تحلیلهای واقعی به جامعه است.