حفره‌ای که اسرائیل برای ترور عماد مغنیه از آن نفوذ کرد/رد پیشنهاد قتل همزمان سردارسلیمانی و حاج‌رضوان

تابناک چهارشنبه 15 مرداد 1404 - 00:21
در آن‌برهه حاج‌عماد مانند بسیاری دیگر از فعالان حوزه مقاومت، سوریه را یکی از امن‌ترین میدان‌ها می‌دانست. برآوردی، مبتنی بر داده‌های اطلاعاتی فراوان وجود داشت مبنی بر اینکه اسرائیل در دمشق به اجرای مستقیم عملیات دست نخواهد زد.

حفره‌ای که اسرائیل برای ترور عماد مغنیه از آن نفوذ کرد/رد پیشنهاد قتل همزمان سردارسلیمانی و حاج‌رضوان

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) عماد مغنیه فرمانده کل نیروهای نظامی حزب‌الله لبنان، در ۴۶ سالگی در منطقه کفرسوسه شهر دمشق توسط نیروهای اسرائیلی و آمریکایی‌ ترور شد. این‌ترور پس از حدود ۳۰ سال پیگرد و تعقیب و تبادل اطلاعات بین بیش از ۴۰ دستگاه اطلاعاتی به‌ویژه موساد و سیا به سرانجام رسید.

شیوه انجام ترور نیز بمب‌گذاری در خودروی مغنیه بود. این‌بمب قدرتمند زمانی که حاج‌رضوان به‌فاصله ۹ متری خودرو رسیده بود، توسط عناصر موساد منفجر شد که حاج‌رضوان به‌واسطه موج انفجار و کره‌های فولادی پرتاب‌شونده‌ای که اسرائیلی‌ها برای ضربه هرچه‌بیشتر به هدف تعبیه کرده بودند، در همان‌لحظه انفجار بمب به شهادت رسید و پیکرش به‌حالت سجده روی زمین قرار گرفت.

حاج‌رضوان، از زمانی که وارد فعالیت‌های جبهه مقاومت شد تحت تعقیب بود و پس از ۲۵ سال پیگرد اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها در نهایت به شهادت رسید. او طی سال‌های منتهی به شهادتش به این‌نظریه رسیده بود که اسرائیل به‌مرور و خودبه‌خود ساقط خواهد شد چون دیگر نمی‌تواند نقشی را که ایالات متحده و دولت‌های غربی انتظار دارند عملی کند.

******

کتاب «Rise and Kill First» (تو زودتر بکش) نوشته رونین برگمن روزنامه‌نگار و نویسنده اسرائیلی سال ۲۰۱۸ منتشر شد و طی سال‌های گذشته دو ترجمه از آن در ایران عرضه شد. یکی از این‌ترجمه‌ها، با بازگردانی وحید خضاب در قالب مجموعه‌ای چندجلدی منتشر شد که سه‌جلد آن از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ منتشر شدند و جلد چهارم آن همزمان با سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در اردیبهشت ۱۴۰۴ توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و این‌نسخه ترجمه از کتاب، تکمیل شد.

عنوان فرعی کتاب، «روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هسته‌ای و موشکی ایران» است و عنوان اصلی آن ناظر به یکی از آیه‌های «تلمود» است با این‌مضمون است که اگر کسی قصد کشتن‌ات را داشت، تو برخیز و اول او را بکش! نکته مهم درباره این‌کتاب، این است که در عین پرده‌برداری از آدم‌کشی‌های اسرائیل و نشان‌دادن وحشی‌گری‌های جوخه‌های ترور یهود، در نهایت تصویری مقتدر از رژیم صهیونیستی ارائه می‌کند که دشمنانش را هرکجای جهان از بین می‌برد و حذف یک‌فرد حتی اگر سال‌ها طول بکشد، توسط آن‌ها انجام می‌شود. اما در عین حال، تسلط و اقتداری که برگمن در این‌کتاب نشان می‌دهد، بیانگر ترس و وحشت اسرائیل از دشمنانش هم هست و به این‌ترس، گاهی در فرازهایی از کتاب به صراحت بیان می‌شود. 

قسمت‌های اول تا هفتم مرور و بررسی این‌کتاب چندی پیش منتشر شدند که در پیوند‌های زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «تاریخ آدم‌کشی‌های اسرائیل از بار گیوا تا موساد، لو رفتن ایلی کوهن و ترور فرمانده فلسطینی با خمیر دندان»

* «عکسی که موجب رسوایی سازمان شین‌بت اسرائیل شد/فرمانده فالانژها درباره کشتن چهار دیپلمات ایرانی چه گفت؟»

* «ابوجهاد پنج‌بار به رگبار بسته شد/افتضاحی که اسرائیل را از ترور صدام منصرف کرد»

* «ماجرای ترور محتشمی‌پور توسط موساد با بسته پستی/عماد مغنیه چگونه صهیونیست‌ها را بیچاره کرد؟»

* «نتانیاهو: خالدمشغل را طوری بزنید کسی نفهمد!/شیخ احمد یاسین: شما در نهایت محو می‌شوید!» 

* «کشف اسرائیلی‌ها: چه ترورها که با تلفن همراه نمی‌شود کرد!/قرار بود نتانیاهو با سیاست خداحافظی کند»

* «همکاری کشورهای عربی با اسرائیل برای توقف برنامه هسته‌ای ایران/روش «بیوه چمنی» و بمب‌گذاری در دیوار قبرستان»

هشتمین‌قسمت از مرور و بررسی کتاب «تو زودتر بکش» مربوط به فرازهایی است که رونین برگمن ماجرای ترور عماد مغنیه را روایت می‌کند.

در ادامه مشروح این‌بخش را می‌خوانیم؛

* خودشه! این موریسه!

طبق گفته‌های مئیر داگان رئیس وقت موساد که برگمن در کتاب «تو زودتر بکش» نقل کرده، مشکل اصلی اسرائیلی‌ها در ابتدای راه این بود که هیچ‌کس نمی‌توانست مغنیه را پیدا کند. اما در جولای ۲۰۰۴ بعد از کشته‌شدن غالب العوالی یکی از بلندپایه‌ترین فرماندهان نظامی حزب‌الله در بمب‌گذاری مرسدس بنزش، حزب‌الله یک فیلم یادبود درباره او منتشر کرد که شامل تصاویریاز جلسات درون حزبی بود. موساد با تهیه یک‌نسخه از این فیلم، آن را در ماه دسامبر برای گروهی از کارشناسان واحد ۸۲۰۰ اَمان و موساد پخش کرد. در این‌جلسه که تمام شب به طول انجامید، جز به جز فیلم با دقت واکاوی شد به این امید که به اطلاعات تازه‌ای از دشمن مرموز و مخفی‌کار اسرائیل دست پیدا کنند.

چندساعت از شب گذشته بود و صهیونیست‌ها کنار هم در ساختمان مرکزی موساد نشسته و به نمایشگر چشم دوخته بودند که یکی از افسران واحد ۸۲۰۰ فریاد کشید: «خودشه، این موریسه

موریس اسم رمز مغنیه بود. صحنه‌ای از فیلم که مأمور اسرائیلی را به خود جذب کرد، سیدحسن نصرالله را نشان می‌داد که به یک‌نمایشگر رایانه‌ای بزرگ چشم دوخته بود. نمایشگر بزرگ داشت یک نقشه را نشان می‌داد. روبروی سیدحسن مردی ایستاده بود که چهره‌اش در اغلب لحظات فیلم مشخص نبود اما در یک‌لحظه خیلی کوتاه صورتش مشخص شد؛ مردی ریش‌دار، عینکی با یونیفورم نظامی پلنگی و کلاه، که داشت درباره نقاط مختلفی از نقشه برای نصرالله توضیحاتی ارائه می‌کرد. او عماد مغنیه یا به‌قول اسرائیلی‌ها مارئوریس بود.

حالا صهیونیست‌ها سرنخی از عماد مغنیه داشتند. طی روزهای بعد، طرح‌های مختلفی مطرح شد، ازجمله این‌که رد فیلمبردار فیلم را بگیرند و او را به‌عنوان جاسوس استخدام کنند، یا اینکه یک شرکت جعلی تأسیس کنند که کارش تأمین کالاهایی باشد که نیروهای حزب‌الله استفاده می‌کردند؛ چیزهایی از قبیل همان نمایشگر بزرگ که بعداً می‌شد داخل آن بمب کار گذاشت و وقتی مغنیه نزدیکش بود، منفجرش کرد.

اما داگان همه این طرح‌ها را رد کرد. چون «موساد هنوز آماده نبود.»

حفره‌ای که اسرائیل برای ترور عماد مغنیه از آن نفوذ کرد/رد پیشنهاد قتل همزمان سردارسلیمانی و حاج‌رضوان

شهید عماد مغنیه

* نفوذ اسرائیل به سپاه و حزب‌الله برای نزدیک‌شدن به هدف

پیشرفت غیرمنتظره در این‌مساله با پافشاری‌های هارون زیوی فرخاش در سازمان اَمان میسر شد. او فرمانده باسابقه واحد ۸۲۰۰ بود که روش‌های جاسوسی الکترونیک را می‌شناخت. او و موسادِ مئیر داگان کنار هم سیستم عملیاتی هیوگینت را ابداع کردند که به رهگیری پیام‌هایی که از طرف یا برای دشمن ارسال می‌شد مربوط بود. در ادامه یوسی کوهن رئیس بعدی موساد یکی از افراد بسیار معدودی که تصمیم گرفتند به بدنه سپاه پاسداران و حزب‌الله نفوذ کنند و از آن‌ها جاسوس استخدام کنند، وارد این پرونده شد. او پیشنهاد داد با پوشش بازرگانان اروپایی برای جذب جاسوس اقدام شود و به‌واسطه همین پیشنهادات و دستاوردهایش جایزه امنیتی اسرائیل را دریافت کرد.

سال ۲۰۰۴ بود که داگان، کوهن را برای فرماندهی عملیات‌های مربوط به ایران در موساد نامزد کرد. رونین برگمن روایت می‌کند کوهن موفق شد به بخشی از سیستم‌های ارتباطی حکومت ایران نفوذ کند. همین مساله باعث شد اطلاعات بیشتری درباره مغنیه فراهم شود.

* احتیاط بیشتر حاج‌رضوان به‌خاطر پیروزی در جنگ ۳۳ روزه

پس از پیروزی حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه، مغنیه باور داشت اسرائیل به شدت تلاش خود را برای ترور او و سیدحسن نصرالله افزایش می‌دهد. در نتیجه دبیرکل حزب‌الله را در احاطه یک‌دسته ویژه از محافظان شخصی قرار داد و متقاعدش کرد نه در مکان‌های عمومی ظاهر شود نه به‌صورت زنده سخنرانی تلویزیونی کند. خودش نیز از بیروت به دمشق نقل مکان کرد. یک‌علت جابه‌جایی این بود که نیروهای امنیتی سوری به‌عنوان نیروهای سخت‌گیر و حرفه‌ای شناخته می‌شدند.

در ادامه اسرائیل تلاش کرد یک‌نفر از حلقه کوچک اطراف ژانرال محمد سلیمان مشاور امنیتی بشار اسد را به‌عنوان جاسوس جذب کند. مئیر داگان روایت کرده در دمشق بود که موساد توانست اطلاعات بیشتری درباره مغنیه به دست آورد. اما دمشق پایتخت یک کشور هدف بود و در کنار تهران، خطرناک‌ترین مکان برای عملیات‌های موساد محسوب می‌شد.

* آمریکا وارد بازی می‌شود

داگان می‌دانست برای زدن مغنیه نمی‌تواند و نباید از خبرچین‌های عرب استفاده کند. بنابراین یک‌بار دیگر با زیر پا گذاشتن قوانین سفت و سخت موساد راهی یک کشور دیگر یعنی آمریکا شد تا برای عملیات ترور یاری بگیرد. به این ترتیب رئیس موساد خود را به دیدار با مایکل هایدن رئیس وقت سازمان سیا دعوت کرد.

آمریکا به‌صورت معمول در کشتن یک نفر در کشوری که آمریکا با آن در حال جنگ و درگیری مسلحانه نبود، مشارکت نمی‌کرد. اما راه دورزدن این قانون هم به‌راحتی پیدا شد و مشاوران حقوقی سیا راه حل را ارائه کردند. طبق این راه حل هدف قرار دادن مغنیه در سوریه قانونی می‌شد! چون مبتنی بر اصل دفاع از خود بود!

جرج بوش پسر که آن زمان رئیس‌جمهور آمریکا بود، درخواست کمک داگان را پذیرفت اما به ۳ شرط؛ اول این‌که این‌همکاری مخفی بماند. دوم این‌که فقط شخص عماد مغنیه کشته شود و سوم این‌که قتل نهایی و عملی را آمریکایی‌ها انجام ندهند. ایهود اولمرت نخست‌وزیر وقت اسرائیل هم برای رعایت این‌موارد تعهد داد. اما طبق مقاله‌ای که واشینگتن‌پست پس از ترور حاج‌رضوان منتشر کرد، بازیگر اصلی این ترور سیا بود نه موساد و مایکل هایدن فرماندهی ارشد عملیات را به عهده داشته است. رونین برگمن می‌گوید آن‌زمان «ایالات متحده آمریکا هنوز یک‌سفارتخانه فعال در دمشق داشت و بازرگانان آمریکایی می‌توانستند تقریباً به‌صورت آزادانه وارد سوریه یا از آن خارج شوند. این‌مساله به سیا امکان داد البته با همکاری آژانس امنیت ملی آمریکا که آدم‌های خودش را به داخل سوریه بفرستد و از مأموران محلی‌اش برای این ماموریت استفاده کند.»

حفره‌ای که اسرائیل برای ترور عماد مغنیه از آن نفوذ کرد/رد پیشنهاد قتل همزمان سردارسلیمانی و حاج‌رضوان

شهیدان عماد مغنیه و حاج‌قاسم سلیمانی

* مکان سوژه مشخص می‌شود

یکی از فرماندهان عملیات ترور شهید مغنیه گفته سابقه نداشت برای کشتن یک‌شخص چنین‌سرمایه‌گذاری عظیمی صورت بگیرد. با کمکی که آمریکایی‌ها کردند، بالاخره مکان مغنیه مشخص شد. آن‌ها کشف کردند مغنیه به‌صورت منظم و جداگانه با سه‌نفر سوری دیدارهایی دارد که شخص ثالثی در آن‌ها حضور ندارد. مشخص شد مغنیه هیچ‌وقت در این دیدارها محافظانش را با خود نمی‌برد. همین باعث می‌شد طی این اوقات در معرض رصد و همچنین فعالیت‌های عملیاتی دشمنانش در جایی که تحت کنترلش نبود، قرار بگیرد. او در زمان‌های مختلف از مسیرهای مختلف عبور می‌کرد. به همین‌دلیل موساد از پیش نمی‌توانست مسیر و زمان حرکتش را پیش‌بینی کند. مشخص هم نبود چه‌طور نیروهای عمل‌کننده می‌توانند پیش از خبرشدن فرودگاه‌ها و بندرهای سوریه و مسدود شدنشان از این کشور فرار کنند.

* شکل‌گرفتن نقشه ترور

بررسی‌های موساد به‌مدت ۴ ماه ادامه پیدا کرد تا این‌که مسئول واحد فناوری موساد که رونین برگمن در کتابش او را N نامگذاری کرده، با پیشنهاد انفجار از راه دور به دفتر مئیر داگان وارد شد. در این طرح راهی پیشنهاد شده بود که مواد منفجره در چیزی جاسازی شود که از نظر فیزیکی نزدیک مغنیه قرار داشته باشد. گزینه گوشی تلفن همراه همان‌ابتدا رد شد. چون مغنیه مدام گوشی‌هایش را تعویض می‌کرد.

تنها گزینه باقی‌مانده خودروی میتسوبیشی پاجروی حاج‌رضوان بود که موساد می‌دانست هم او و هم محافظانش به‌طور مدام و مکرر داخل و زیرش را بررسی می‌کنند. اما طبق روایت اسرائیلی‌ها از ماجرای ترور، یک‌جا بود که هیچ‌وقت بررسی نمی‌شد و آن محفظه لاستیک زاپاس پشت خودرو بود.

به این‌ترتیب با کمک آمریکایی‌ها اجزای تشکیل‌دهنده یک‌بمب قوی و یک‌محفظه لاستیک زاپاس درست شبیه آن‌چه پشت میتسوبیشی پاجرو بود، به‌طور مخفی وارد سوریه شدند. تیم عملیات ترور، به‌مدت ۶ هفته مغنیه را تعقیب کرد و بارها و در در مجموع ۳۲ بار موقعیت انفجار داشت که هربار در لحظه نهایی، عملیات ترور لغو می‌شد. بمب مورد استفاده هم وقتی کارایی داشت که مغنیه بیرون از خودرو باشد نه داخل آن.

طبق روایت نیروهای مقاومت یک‌جاسوس سوری با ورود به سوریه، یک میتسوبیشی پاجروی مشابه خودروی حاج‌رضوان خریداری کرده و آن را به ویلایی اجاره‌ای برد که نزدیک محل ترور قرار داشت و روی آن را با چادر پوشاند. این خودرو به‌دلیل حفاظت خودروی مغنیه بمب‌گذاری می‌شود. بمب هم درْ درِ پشتی خودرو گذاشته می‌شود و علاوه بر ماده انفجاری بسیار قوی، حاوی کرات فولادی هم بوده تا ضربات جسمی حاد به هدف وارد شود.

حفره‌ای که اسرائیل برای ترور عماد مغنیه از آن نفوذ کرد/رد پیشنهاد قتل همزمان سردارسلیمانی و حاج‌رضوان

شهیدان عماد مغنیه، فواد شکر و سیدمصطفی بدرالدین

* رد شدن پیشنهاد ترور همزمان سردار سلیمانی

نیروهای موساد برای اجرای عملیات ترور، در ساختمان نیمه‌کاره مستقر بودند؛ یک نفر با دوربین مشغول رصد بود، یکی کلید انفجار را در دست داشت و سومی مسئولیت مراقبت را. نفر چهارم هم در یک‌خودروی میتسوبیشی لنسر پایین ساختمان منتظر دیگران بود.

صبح روز ۱۲ فوریه اعضای تیم ترور که در ساختمانی نیمه‌کاره در محله کفرسوسه مخفی شده بودند، مردی را کنار مغنیه در نزدیکی ماشین دیدند. او به روایت رونین برگمن در کتاب «تو زودتر بکش»، سردار قاسم سلیمانی بود که به پاجرو تکیه زده بود و از نوع نگاه و گفتگویش با مغنیه مشخص بود چه‌قدر با او صمیمی است. داگان با اطلاع از هویت سردار سلیمانی، خواست یک تیر و دو نشان بزند و هر دو فرمانده مقاومت را با هم ترور کند. اما اولمرت اجازه انفجار بمب را صادر نکرد. چون به آمریکایی‌ها تعهد داده بود در عملیات‌ترور، فقط خود مغنیه ترور می‌شود. البته شاید این‌بخش از کتاب برای ساختن فضیلت خوش‌قولی برای شخصیت اولمرت باشد! 

به این‌ترتیب اجرای ترور دوباره لغو شد تا این‌که ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه همان‌روز، مغنیه به یکی از خانه‌های امن منطقه کفرسوسه وارد و ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه به‌تنهایی از آن خارج شد. این بار چون هدف تنها بود اجازه انفجار صادر شد و ۹ متر مانده به خودرو، کلید بمب زده شد. با انفجار بمب، حاج‌رضوان در لحظه به‌شهادت رسید و به‌حالت سجده روی زمین افتاد.

با رسیدن خبر به اولمرت و بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا صمیمانه از اولمرت بابت یکسره کردن کار مغنیه تشکر کرد و هفت‌تیر شخصی صدام حسین را به او نشان داد که در محفظه ویژه‌ای در کاخ سفید نگهداری می‌شد.

* حفره‌ای که دشمن از آن نفوذ کرد

طبق روایت نیروهای مقاومت، «در آن برهه حاج‌عماد مانند بسیاری دیگر از فعالان حوزه مقاومت، سوریه را یکی از امن‌ترین میدان‌ها می‌دانست. برآوردی، مبتنی بر داده‌های اطلاعاتی فراوان وجود داشت مبنی بر اینکه اسرائیل در دمشق به اجرای مستقیم عملیات دست نخواهد زد. گرچه ترور برخی از نیروهای حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی باعث شده بود همه نیروهای مقاومت، ازجمله سران مقاومت لبنان، جانب احتیاط در پیش بگیرند، اما با همه این‌ها جابه‌جایی در دمشق آسان‌تر بود و پیچیدگی‌های کمتری در زمینه تدابیر امنیتی داشت. این آسودگی خاطر ضمنی همان حفره‌ای بود که دشمن صهیونیست توانست برای ترور حاج عماد از آن استفاده کند.»

رونین برگمن می‌گوید در یک‌پژوهش «مرکز بحران‌های بین‌المللی نیز که سال ۲۰۰۹ با عنوان «گفتگو با دمشق؟ درس‌هایی از تجربه فرانسه» منتشر شد، به ترور عماد مغنیه به‌عنوان یکی از قسمت‌های درگیری دمشق و پاریس اشاره شده بود. در این پژوهش ذکر شده بود اواخر سال ۲۰۰۷ سوری‌ها طرح فرانسه مبنی بر انتخاب میشل سلیمان به‌عنوان رئیس جمهور لبنان را رد کرده بودند و همین، باعث خشم نیکلا سارکوزی شده و سوری‌ها بار دیگر خود را کنار ایران تنها دیده بودند.

ادامه دارد ...

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.