شکارسری در گفتوگو با تسنیم درباره این وجهه از شخصیت کیارستمی توضیح میدهد: شخصیت شاعرانه کیارستمی از شخصیت سینمایی او خیلی جدا نیست. طبیعی است که هنرمند خود و زیست خود را در آثارش بروز دهد. ریشهها و اضلاع مشترکی میتوان بین فیلمها، عکسها، شعرها و گزینشهای کیارستمی از شعر یافت.
او میافزاید: یکی از ویژگیهای شعر کیارستمی، «دیدن» است. دیدن به مفهومی که نیما از آن صحبت میکند. نیما میگوید شاعر باید جهان را ببیند و در آن غرق شود(استغراق) و بعد در آن حل شود. خودش را در واقع بخشی از اُبژهای ببیند که در شعر تصویر میکند. کیارستمی در همین مسیر دیدن در شعرش حرکت میکند، او به تصویر و فریز کردن یک لحظه در کار بسنده میکند.
کیارستمی علاوه بر انتشار سرودههایش در مجموعههایی مانند «باد و برگ» و «گرگی در کمین»، دست به انتخاب و گزینش آثار کلاسیک نیز کرده است که از این مجموعه میتوان به «حافظ به روایت کیارستمی» و «سعدی از دست خویشتن فریاد» اشاره کرد. نوع نگاه کیارستمی به شعر بزرگان شعر نیز جالب و نشاندهنده انتخاب او از روی انس با این آثار بوده است.
شکارسری در ادامه در پاسخ به این پرسش که این انس با آثار کلاسیک ادب فارسی چه تاثیری بر شعرهای او گذاشته است، گفت: اساسا سنت آنجایی به درد شاعران میخورد که آن را بشناسد و از آن فراتر رود. اگر شاعر سنت را بشناسد و در آن اقامت کند، کار بزرگی انجام نداده و تقلید را به نمایش گذاشته است. کیارستمی مانند برخی از شاعران مدرن، سنت را میشناسد و نوع نگاه سنتی به جهان را میشناسد و چون شناخت از سنت دارند، داوری و برداشت آنها از سنت مثمرثمرتر خواهد بود. در واقع این دسته از شاعران میدانند که از چه فاصله میگیرند.
او با بیان اینکه «برخی از شاعران که سنت را نمیشناسند، خلاقیت شاعران کهن را نوآوری خود فرض میکنند»، ادامه داد: درحالیکه کسی که سنت را بشناسد، میداند که از چه دارد فاصله میگیرد. از این منظر، کیارستمی نزدیکیهایی به سبک خراسانی نشان میدهد. ما در دوره سبک عراقی، با یک نمادگرایی و سمبولیسم عارفانه روبهرو هستیم، در سبک هندی نیز وفور ترکیبسازی، اسلوب معادله و... را میبینیم اما در سبک خراسانی رابطه شاعر با طبیعت و... بیواسطه است. تصویرسازیها در سبک خراسانی چندان صور خیال ندارد اما از احساس سرشار است.
نویسنده «شاعری در پرانتز» توضیح میدهد: کیارستمی با طبیعت رابطه بیواسطهای دارد، یک لحظه را از میان خروارها لحظه در طبیعت انتخاب میکند و در چند سطر، این لحظه را انجماد میکند؛ گویی شاعر اینطور در نظر دارد که یک لحظه را دیدهام و آن را برای اندیشیدن مخاطب کافی دانستهام، باقی کار با مخاطب است که باید از همین سطرهای کم، خوانش خود را داشته باشد و ادامه دهد. از این منظر، کیارستمی با مخاطب رابطه دموکراتیک برقرار میکند. به همین خاطر، معتقدم ردپای سبک شعر خراسانی را در شعرهای جناب کیارستمی میتوان یافت که این موضوع را میتوان در نوع نگاه شاعرانه و هویت شعر او یافت.
شکارسری میگوید: شخصیت شاعری کیارستمی تحتالشعاع شخصیت سینماگر او قرار گرفته و به همین خاطر او اصلا زمینه شهرت در شعر را نداشته است. الآن طوری شده که وقتی فضای مجازی را باز میکنید، میبینید که چند شاعر به دلایل مختلف همیشه جلوی چشم هستند. اما درباره کیارستمی داستان متفاوت است. یکی از دلایل نگارش کتاب «شاعری در پرانتز» همین مساله است که مخاطب او را به عنوان شاعر نمیشناسد.
او ادامه میدهد: یک خطری هم در این میان وجود دارد که در کتاب نیز به آن اشاره شده است. اینکه به خاطر کاریزمای شخصیت سینمایی کیارستمی، شعرهای او بیش از آنچه هست، پررنگ شود. مثلا ما سلبریتیهایی داریم که در فاصله بازی در دو فیلم، میگویند یک کتاب هم منتشر کنیم. شعرها و نثرهای ادبی خودشان را در قالب یک کتاب منتشر میکنند و اتفاقا شاعر معروفی هم میشوند.
شکارسری با بیان اینکه این خطر وجود دارد که کیارستمی به دلیل شخصیت سینمایی که دارد، هرچه مینویسد به عنوان شعر شاخص روزگار مطرح شود، یادآور میشد: بخش اعظم کتاب «شاعری در پرانتز» به نمایش کمیها و کاستیها و ایراداتی اختصاص دارد که در شعرهای او وجود دارد. تلاش کردم در این اثر، نگاه متعادل و همهجانبهنگر به شعرهای او داشته باشم و عدالت را در نگاه به شعرهای او چه در هایکوها، چه در دیگر سرودهها و چه در جملات قصار- که اصلا شعر نیست اما تا دلتان بخواهد در میان شعرهای کیارستمی دیده میشود- رعایت کنم.
این پژوهشگر تاکید میکند: مرحوم کیارستمی از جمله شخصیتهای جهانی ماست. افتخاری است برای ما که اگر نام ایران در جهان مطرح میشود، با یادآوری شخصیتهای فرهنگی و هنری ما مانند زندهیاد کیارستمی است. از این جهت ما به افرادی مانند کیارستمی مدیون هستیم.