مارک تواین در «هاکلبری فین» چه می‌گوید؟

عصر ایران دوشنبه 06 مرداد 1404 - 20:06
مارک تواین در رمان «ماجراهای هاکلبری ‌فین» نمی‌خواهد تنها داستانی دربارۀ یک سفر ماجراجویانه تعریف کند. او با نقابی از طنز، حقیقتی عریان را نشان‌مان می‌دهد: گاه، بزرگ‌ترین بی‌اخلاقی‌ها از دل "اخلاق‌مداری" می‌جوشد.

عصر ایران؛ نورا جمالی -  رمان «ماجراهای هاکلبری فین» ظاهرا داستانی‌ ساده است، دربارۀ پسری سرکش و بی‌خانمان که سوار بر کلکی چوبی، همراه با برده‌ای فراری به نام جیم، در امتداد رودخانۀ می‌سی‌سی‌پی سفر می‌کند. اما زیر پوست این داستانِ پرحادثه، چیزی بسیار جدی‌تر در جریان است: نقد تند و بی‌رحمانۀ نژادپرستی، قانون، دین، تربیت، و ریاکاری اجتماعی در آمریکای قرن نوزدهم.

 مارک تواین در این رمان، طنز را همچون کاردی بُرنده به کار می‌گیرد تا چهرۀ فریبندۀ جامعه‌ای را عریان کند که قانون‌مدار است، اما بی‌عدالت؛ مذهبی است، اما بی‌رحم؛ متمدن است، اما اسیر تعصب و جهل.

داستان چیست؟

هاک فین، پسری نوجوان و بی‌سرپرست، زیر نظر زنی مذهبی و سخت‌گیر به ‌نام خانم واتسون زندگی می‌کند که تلاش دارد او را "متمدن" کند. اما هاک در دلش کشش شدیدی به آزادی و زندگی بی‌قید دارد. وقتی پدر دائم‌الخمر و خشن او دوباره پیدایش می‌شود و هاک را به زور با خود می‌برد، پسر تصمیم می‌گیرد از همه‌چیز فرار کند: از پدر، از جامعه، از تربیت، از قانون.

در جریان این فرار، او با جیم، برده‌ای فراری، همراه می‌شود. جیم می‌خواهد خود را به ایالت‌های آزاد برساند تا بتواند خانواده‌اش را نجات دهد. این دو، با قایق چوبی‌شان در امتداد می‌سی‌سی‌پی پیش می‌روند و در طول مسیر، با دغل‌بازها، مردم ساده‌لوح، قتل، تئاتر قلابی، و بحران‌های اخلاقی متعدد روبه‌رو می‌شوند.

مارک تواین در «هاکلبری فین» چه می‌گوید؟

 

«آزادی» یعنی چه؟

کل رمان، ستایشی‌ست از آزادی، اما نه آزادی در معنای حقوقی یا سیاسی، بلکه آزادی شخصیِ غریزی و درونی. برای هاک، آزادی در جنگل است، در شب‌های کنار رودخانه، در فرار از مدرسه، کلیسا، و کتک‌های پدر. اما سفرش با جیم، به‌ تدریج مفهومی عمیق‌تر از آزادی شخص خودش را برایش روشن می‌کند: آزادی دیگران.

او باید تصمیم بگیرد: آیا کمک به فرار یک برده، عملی مجرمانه است یا عملی انسانی؟ جامعه‌ای که هاک از آن آمده، پاسخ روشنی دارد: برده‌داری قانونی ا‌ست، و کمک به فراری‌ها جرم. اما دل و وجدان هاک چیز دیگری می‌گوید. او در نهایت، با چشمی اشک‌بار می‌نویسد: «باشه، برم جهنم!» و این، لحظه‌ای‌ست که او تصمیم می‌گیرد به جیم کمک کند؛ حتی اگر معنایش رفتن به جهنم باشد؛ چون جامعه، آنچه را درست است، غلط نامیده است.

دین، اخلاق، و قانون: ابزارهایی برای سرکوب

در رمان، دین حضوری پررنگ ولی کاملاً ریاکارانه دارد. خانم واتسون، که شب‌ها برای هاک دعا می‌خواند، روزها صاحب یک برده است. جامعه‌ای که با افتخار به کلیسا می‌رود، در عین حال، با خیال راحت انسان‌ها را خرید و فروش می‌کند. مارک تواین این ریا را با ظرافت نشان می‌دهد، بی‌آنکه خطابه‌ای اخلاقی ایراد کند. خندۀ تلخ خواننده، خود مهم‌ترین نقد است.

در اینجا، اخلاقِ رسمی، هم‌دست قانون ناعادل است. آنچه "غیراخلاقی" خوانده می‌شود، در واقع وجدان زندۀ انسانی ا‌ست. و آنچه به‌عنوان اخلاق بر سر مردم کوبیده می‌شود، ابزاری‌ است برای حفظ برده‌داری و سکوت.

مارک تواین در «هاکلبری فین» چه می‌گوید؟

 

هاک و جیم: دو تن، یک سفر

رابطۀ هاک و جیم، از دل رمان بالا می‌آید و بدل به قلب تپندۀ آن می‌شود. جیم، در آغاز برای هاک فقط یک "برده" است نه یک انسان کامل. اما در طی سفر، جیم با عاطفه، شوخ‌طبعی، وفاداری و نگرانی‌اش برای فرزندانش، چهره‌ای از انسانیت را نشان می‌دهد که تاکنون از او دریغ شده بوده. و هاک، بی‌آنکه بخواهد، مجبور می‌شود نگاهش را عوض کند.

در لحظاتی بسیار صمیمی، وقتی جیم شب‌ها دربارۀ خانواده‌اش حرف می‌زند یا با گریه از امیدش برای آزادی می‌گوید، هاک درمی‌یابد که با کسی همسفر است که درست به‌اندازۀ خودش می‌ترسد، آرزو دارد، و رنج می‌برد. در آن لحظه، مرزهای نژاد و بردگی می‌شکنند و فقط دو انسان، کنار رودخانه، در برابر دنیا ایستاده‌اند.

رودخانه: شخصیت سوم داستان

می‌سی‌سی‌پی در رمان هاکلبری ‌فین فقط یک بستر سفر نیست، بلکه استعاره‌ای‌ست از جریان زندگی، آزادی، و رهایی از قید جامعه. در سکوت شبانۀ رود، در انعکاس ماه روی آب، هاک و جیم به یکدیگر نزدیک می‌شوند، از قانون و جامعه فاصله می‌گیرند، و حقیقت را لمس می‌کنند. اما هر بار که پا به خشکی می‌گذارند، خشونت، دروغ، تحقیر، و نژادپرستی دوباره سر بر می‌آورد. در رودخانه، آن‌ها انسان‌اند. در خشکی، فقط برده و فراری.

مارک تواین در «هاکلبری فین» چه می‌گوید؟

 

طنز تلخ مارک تواین

تواین استاد لحن طنزآلودی‌ست که هم می‌خنداند، هم زخم می‌زند. در ماجرای کلاه‌برداران دوگانه (دوک و شاه)، تماشای نمایش‌های بی‌معنا، یا مراسم مذهبی پرریا، مخاطب گاهی با خنده‌ای عصبی صفحه را ورق می‌زند. این طنز، نه برای سرگرمی، بلکه برای افشاگری‌ است. در یک جامعۀ بیمار، خندۀ گاه‌گاهی تنها ابزار دفاع از حقیقت است.

دروغ‌های قانونی، حقیقت‌های انسانی

شاید مهم‌ترین مضمون کتاب این باشد: جامعه، از زبان قانون و دین، بسیاری از دروغ‌ها را حقیقت جلوه می‌دهد و بسیاری از حقیقت‌ها را گناه. مثلا برده‌داری، دروغی قانونی بود؛ عشق و انسان‌دوستی، گناهی اخلاقی شمرده می‌شد؛ و آن‌ که خلاف جریان شنا می‌کرد، مجرم بود، نه قهرمان.

در این میان، مارک تواین نشان می‌دهد که تنها راه بازگشت به انسانیت، گوش دادن به صدای "وجدان فردی" ا‌ست، نه فرمان جمع. همین‌جاست که آن جمله‌ی طلایی هاک، بار دیگر معنا می‌گیرد: «باشه، برم جهنم!»

مارک تواین

مارک تواین در «هاکلبری فین» چه می‌گوید؟

 

چرا این رمان هنوز مهم است؟

از لحظه‌ی انتشار (۱۸۸۵) تا امروز، هاکلبری‌ فین بارها سانسور شده، از کتابخانه‌ها حذف شده، یا متهم به نژادپرستی و بی‌اخلاقی شده است. و این خود، نشان از زنده بودن آن دارد؛ چون این کتاب، در اصل دربارۀ آمریکاست اما نه فقط آمریکای قرن نوزدهم، بلکه هر جامعه‌ای که در آن قانون بر وجدان می‌چربد، نظم بر عدالت مقدم است، و اخلاق، بهانه‌ای برای سرکوب انسان‌ها می‌شود

مارک تواین در «هاکلبری ‌فین» نمی‌خواهد تنها داستانی دربارۀ یک سفر ماجراجویانه تعریف کند. او با نقابی از طنز، حقیقتی عریان را نشان‌مان می‌دهد: گاه، بزرگ‌ترین بی‌اخلاقی‌ها از دل "اخلاق‌مداری" می‌جوشد.

در جهانی که ظاهراً سامان یافته، او صدای پسرکی بی‌خانمان را برمی‌کشد؛ پسرکی که به پدر، به قانون، به دین، و به جامعه "نه" می‌گوید و به جای آن، به یک انسانِ به‌بردگی‌گرفته‌شده وفادار می‌ماند. و این، همان لحظه‌ای‌ست که "ادبیات" از "داستان" فراتر می‌رود و بدل به آیینه‌ای از وجدان انسان می‌شود.

مارک تواین در «هاکلبری فین» چه می‌گوید؟

*****

در زبان فارسی، ترجمه‌های مختلفی از ماجراهای هاکلبری‌فین منتشر شده است، از جمله ترجمۀ صادق چوبک که از شهرت و زبان‌آوری ویژه‌ای برخوردار است. البته برخی از ترجمه‌ها، بویژه در سال‌های اخیر، نسخۀ سانسورشده و کودکانه‌شدۀ رمان را منتقل کرده‌اند که در آن روح اصلی اثر، یعنی نقد اجتماعی و تلخی‌های نژادی، تقلیل یافته یا حذف شده است.

از حیث تأثیر ادبی، «هاکلبری ‌فین» نه فقط بر ادبیات آمریکا، بلکه بر سنت رمان‌نویسی جهان اثر گذاشت. نویسندگانی چون ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر و تونی موریسون به‌ طور مستقیم از آن الهام گرفتند. همینگوی حتی گفته بود: «تمام ادبیات مدرن آمریکا از یک کتاب سرچشمه گرفته: هاکلبری ‌فین. پیش از آن چیزی نبود. و هیچ‌چیز بعد از آن به خوبی‌اش نبود.»

         

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.