به گزارش همشهری آنلاین، ساختن اهرام در مصر باستان، نه کاری تصادفی و بیهدف بود و نه صرفا بیانگر تمایل به ساخت مقبرههایی سنگی و عظیم برای تجلیل و بزرگداشت پادشاهان؛ بلکه پروژهای انسانی، روحانی و فلسفی بود که از تمام جوانب به هم پیوسته و منسجم به شمار میآمد.
مصریان باستان در ساختن این بناها اندیشه دینی و اعتقاد عمیق خود به زندگی و جاودانگی در جهان پس از مرگ را نشان میدادند. هدف از ساخت اهرام هم فراتر از جنبه معماری آن بود و با عمق باور دینی و تفکر فلسفی پیچیده و به همپیوسته مصریان باستان ارتباط داشت.
مفهوم زندگی ابدی پس از مرگ نقش برجستهای در اندیشه مصریان باستان داشت و محور بسیاری از فعالیتهای دنیوی آنان در آن دوران بود. این بناهای هرمی عظیم، معابدی معنوی برای رستاخیز و اتحاد با خدایان بودند و در شکل هندسی خود بازتابی از تامل فلسفی درباره نظام کیهانی به شمار میرفتند که بر اساس تعادل و هماهنگی میان زمین و آسمان، ماده و روح بنا شده بود.
به همین دلیل مصریان باستان هر آنچه را که برای تضمین بهرهمندی از زندگی ابدی لازم بود، در زمان حیات خود فراهم میکردند. ساخت مقبره هرمی مستحکم برای پادشاه، که بر فراز یک اتاق تدفین در اعماق زمین بنا میشد و درون آن تابوتی سنگی قرار داشت که «مومیایی» پادشاه با نهایت دقت در آن نگهداری میشد، از نگاه آنان تضمینی جاودانه برای ادامه سفر او در جهان پس از مرگ بود.
اهرام و انگیزه مصریان برای ساختن آنها قرنها فکر بسیاری را به خود مشغول کرده و این امر باعث شده است که مردم اغلب از چارچوب منطق فراتر بروند و اهرام مصر - به ویژه هرم جیزه که بزرگترین هرم مصر است - را با داستانها و افسانههای جذابی درباره روش ساخت و نقش کارکردی آن احاطه کنند، تا جایی که حتی هویت سازندگان آن نیز مورد تردید و شک واقع شده و روایتهایی مطرح شده که فاقد هرگونه مبنای تاریخی یا علمی است.
در اینجا تلاش میکنیم به چند پرسش پاسخ دهیم: چرا مصریان شکل هرمی را برای حفظ اجساد پادشاهان انتخاب کردند؟ معنای دینی و فلسفی ساختن این سازههای سنگی عظیم که فراتر از جنبه معماری آن بود، چیست؟ آیا اهرام فقط به عنوان مقبره به کار میرفتند یا کاربردهای گستردهتری نیز در مراسم تدفین داشتند؟ آیا اقوامی غیر از مصریان نیز در ساخت آنها مشارکت داشتند؟ و سرانجام، آیا اهرام با «بهرهکشی و شکنجه کارگران» ساخته شدند، چنانکه برخی مطرح کردهاند؟
«صعود به سوی خورشید»
تصویر هوایی از هرم شاه خفرع از سلسله چهارم (حکومت: ۲۴۳۷ تا ۲۴۱۴ پیش از میلاد)
همواره این پرسش مطرح بوده است که چرا پادشاهان مصر باستان تصمیم گرفتند مقبرههایشان را به شکل هرم بنا کنند؟ پاسخ در این حقیقت نهفته است که آنان در این فرم خاص معماری، صادقانهترین شیوه بیان باور به خورشید را میدیدند که اساس باورهای دینی مصر باستان بود. آنها در فرم کلی هرم و به ویژه در راس آن (که در مصر باستان به آن «بِنبِن» میگفتند)، تجسمی از پرتوهای خورشید را مشاهده میکردند که به سمت زمین فرود میآمد.
به همین دلیل پادشاهان مصر باستان مایل بودند در مقبرههایی دفن شوند که شکل پرتوهای خورشید را داشته باشد، همان پرتوهایی که امیدوار بودند در هنگام برانگیخته شدن دوباره به سوی آن صعود کنند.
در دوره پادشاهی کهن مصر (۳۱۵۰ تا ۲۱۱۷ پیش از میلاد)، شاه به عنوان «ایزد» یا موجودی الهی تلقی میشد. شاه به دلیل جایگاه مقدسی که داشت، به طور طبیعی همه قدرت را در دست میگرفت و نظام پادشاهی در مصر باستان جایگاهی خاص و ممتاز در چارچوب دین داشت. این حقیقت را میتوان به روشنی در سبک معماری این دوره، به خصوص اهرام دید. همچنین چیدمان و سازماندهی این بناها، گواه روشنی از ارتباط نزدیکی است که میان «رَع» (خدای خورشید) و شاه (ایزد) وجود داشت؛ رابطهای که گاه این دو را چنان به هم نزدیک میکرد که گویی یکی هستند.
قایقهای چوبی خورشیدی در کنار هرم شاه خوفو (۲۴۷۰ تا ۲۴۴۷ پیش از میلاد) پیدا شدند. مصریان معتقد بودند که فرعون پس از مرگ از این قایقها استفاده میکند تا «رَع» را در سفر آسمانیاش همراهی کند و در نتیجه با ایزد متحد شده و برای زندگی جاودانه دوباره زنده شود
بر اساس تقسیمبندی تاریخ مصر باستان به سلسلههای حاکم، به نظر میرسد که هرم در دوران سلسله چهارم (۲۵۲۰ تا ۲۳۹۲ پیش از میلاد) وارد حوزه اعتقاد به خورشید شد. ضلعهای بیرونی مثلث هرم نمادی از پرتوهای خورشید بود که گاه در نقاشیهای دیگر نیز به صورت دستهای از خطوط ترسیم میشد و گاهی در انتهای این پرتوها دستهایی نیز به تصویر کشیده میشد (همانطور که در هنر دوره تل العمارنه در زمان شاه آخناتون، ۱۳۶۰ تا ۱۳۴۳ پیش از میلاد، دیده میشود).
اسکندر بدوی در مطالعه خود با عنوان «تاریخ معماری در مصر باستان» میگوید: «در دوره پادشاهی میانه (۲۰۶۶ تا ۱۷۸۱ پیش از میلاد)، بخشهای بالایی مقبرهها شکلی هرمی داشتند که راس آن به شکل هُرَیم (هرم خوابیده) ساخته شده بود و بر آن نماد چشم (حورس) حک میشد. سپس متنی اضافه میشد که برای فرد مرده آرزو میکرد در هنگام عبور از آسمان بتواند 'سرور افق' (خورشید) را ببیند.»
بدوی همچنین اشاره میکند که تأثیر خورشیدی را میتوان در بخشهای مختلفی که برای اجرای مراسم خورشیدی در معابد وداع کنار اهرام ساخته شدهاند، و همچنین در دفن قایقهای چوبی که در این مکانها کشف شدهاند، به وضوح مشاهده کرد.
«جاده ابدیت»
مهندسان شاه سنفرو برای نخستین بار توانستند مقبرهای به شکل هرم کامل بسازند. این هرم در منطقه دهشور امروز با نام هرم سرخ شناخته میشود
مصریان در زبان باستانی خود به هرم، «مِر» میگفتند که به معنای «محل صعود» بود. این نام به وضوح بیانگر باور آنان است که هرم وسیلهای برای «صعود روح پادشاه به آسمان برای یکی شدن با ایزد رَع» است.
واژه «هرم» در بسیاری از زبانهای اروپایی از کلمه یونانی «پیرامیس» گرفته شده که به معنای «تکهای نان مثلثی» است. این اصطلاحی بود که یونانیان هنگام بازدید از مصر، برای نزدیکتر کردن مفهوم شکل هرم به زبان خود به کار بردند. برخی نیز معتقدند که کلمه «هرم» ریشه سامی باستانی دارد و به شکل هندسی با چهار ضلع اشاره دارد که در نقطهای مرکزی در بالا به هم میرسند. این همان شکلی است که مصریان باستان با آزمونها و تلاشهای بسیار برای ساخت مقبره خود به آن رسیدند.
سابقه شکلگیری ایده ساخت هرم در میان مصریان باستان، ابتدا از بنایی سنگی و قدیمیتر به نام «مصطبه» آغاز شد که به دوره سلسله اول (۳۱۵۰ تا ۲۸۹۰ پیش از میلاد) تعلق دارد. این بنا در پایین گستردهتر بود و هر چه بالاتر میرفت از پهنایش کاسته میشد.
برای رسیدن به فرم کامل هرم، مهندسان مصری آزمایشهای معماری گوناگون انجام دادند که سرانجام در دوره حکومت شاه سنفرو (نبماعت)، اولین شاه سلسله چهارم (۲۵۲۰ تا ۲۴۷۰ پیش از میلاد)، با موفقیت به پایان رسید. در زمان او، مهندسان موفق شدند نخستین مقبره را به صورت هرمی کامل، موسوم به «هرم سرخ»، در منطقه دهشور بنا کنند. این موفقیت مقدمهای شد برای ساخت اهرام بزرگتر و باشکوهتر از جمله اهرام مشهور جیزه.
همانطور که اشاره شد، هرم «جاده ابدیت» و ابزاری برای صعود پادشاه به آسمان بود. مصریان اعتقاد داشتند که مرگ پایان زندگی نیست، بلکه آغاز حیاتی دیگر و سفری روحانی به جهان جاودانگی است. هرم در باور آنان «پلکانی آسمانی» به شمار میرفت. این مفهوم را به روشنی میتوان در معماری «هرم پلکانی» شاه جوزر، اولین شاه سلسله سوم (۲۵۸۴ تا ۲۵۶۵ پیش از میلاد)، مشاهده کرد که به شکل پلههایی ساخته شده بود تا «روح شاه متوفی از طریق آن به آسمان صعود کند و با ایزد رَع، خدای خورشید که نماد نور و زندگی ابدی بود، یکپارچه شود.»
هرم پلکانی شاه جوزر از سلسله سوم و مجموعه تدفینی او در سقاره (دوره حکومت: ۲۵۸۴ تا ۲۵۶۵ پیش از میلاد)
برخی پژوهشگران معتقدند که هرم علاوه بر نماد خورشید، نمادی از نیروی الهی نیز بود که «روح شاه را به آسمان بالا میبرد». شاه پس از مرگ به «اوزیریس»، ایزد جهان دیگر، تبدیل میشد و همانند خداوند به جاودانگی میرسید و شریک او در سفر روزانهاش در آسمان میشد. طراحی هرم نیز بر اساس همین باور صورت گرفته بود.
مصریها هنگام ساخت هرم میکوشیدند آن را به مخزنی امن برای نگهداری جسد شاه تبدیل کنند، تا از روح او محافظت شود و زندگی ابدیاش ادامه یابد زیرا در باور مصریان، بدن انسان جایگاهی بسیار مهم داشت. آنها اعتقاد داشتند که وجود انسان از چند بخش تشکیل شده که مهمترین آنها «جسد» است، یعنی بخش قابل رؤیت با چشم، و «با» (روح) که شخصیت انسان در دنیای ارواح به شمار میرفت و همواره به شکل پرندهای با سر انسان – با چهره فرد متوفی – تصویر میشد؛ نمادی از خود شخص و روحش که پس از مرگ از بدن جدا شده و به آسمان میرفت. به باور آنها «با» هر از گاهی برای بازدید از جسد بازمیگشت.
عنصر سوم «کا» (قرین یا همزاد) است. مصریان معتقد بودند که «کا» روحی مادی اما نادیدنی است که همزمان با انسان متولد میشود و از جنس مادهای سبک و نامرئی مثل هوا و دقیقا به شکل صاحبش است. پس از مرگ، «کا» کنار جسد باقی میماند تا «با» بازگردد و این دو عنصر با هم متحد شوند. پس از این اتحاد، فرد متوفی به «مزارع سعادت ابدی» وارد میشد که در زبان مصر باستان به آن مزارع «آرو» گفته میشد. البته این اتفاق تنها زمانی رخ میداد که شخص از دادگاه روز حساب سربلند بیرون میآمد، در غیر این صورت محکوم به نابودی ابدی بود.
نقشه برشی که ساختار معماری اتاق تدفین را نشان میدهد؛ اتاقی که با دقت طراحی شده تا جسد شاه خوفو، از دوره سلسله چهارم (۲۴۷۰–۲۴۴۷ پیش از میلاد)، درون هرم و به گونهای امن نگهداری شود
بر این اساس، مصریان باور داشتند که «با» و «کا» (روح و همزاد) نمیتوانند سفر جاودانگی خود را بدون جسدی سالم و محفوظ ادامه دهند. به همین دلیل اهرام با دقتی بسیار بالا و به نحوی طراحی میشدند که بیشترین امنیت را برای حفظ مومیایی شاهان در برابر سارقان مقبرهها و عوامل طبیعی فراهم کنند و به این ترتیب روح شاه بتواند در مراسم رستاخیز به جسد بازگردد و به زندگی ابدی برسد. به همین دلیل مهندسان باستانی اتاقهای دفن پیچیده و دالانهای مخفی درون اهرام طراحی کردند و آنها را به پیشکشها، مجسمهها و متون مقدسی مجهز ساختند که شاه را در سفرش به جهان دیگر یاری کنند.
مصریان باستان همچنین این اتاقهای تدفین را به مجموعه کاملی از ابزارها و اثاثیهای مجهز میکردند که شاه در زندگی زمینی خود استفاده میکرد، و نیز غذاهای بسیاری را قرار میدادند تا جسد و همزاد او (کا) بتوانند در فضایی مشابه زندگی دنیوی به حیات ابدی ادامه دهند.
ایده ساخت هرم به یک نماد مذهبی دیگر نیز مرتبط بود که نظریه آفرینش جهان، معروف به «تپه ازلی» را بازتاب میداد. طبق این نظریه پیش از آفرینش، جهان اقیانوسی از آب بود که در اندیشه مصریان باستان «نون» نامیده میشد. زمانی که هنوز انسان یا موجود زندهای وجود نداشت، در میان این آبها تپهای ظاهر شد و «رع»، خدای خورشید، توانست از درون این «تپه ازلی» خود را بیافریند و سپس جهان و کل آفرینش را آغاز کند. به همین دلیل، هرم بازنمایی نمادین این تپه مقدس در نظر گرفته میشد که به آن بعدی کیهانی و مقدستر میبخشید و در نتیجه هرم برای مصریان تبدیل به فضایی مقدس و واسطهای میان جهانها شده بود.
یکی از مهمترین متونی که نمادپردازی عمیق مذهبی اهرام را نشان میدهد، «متون اهرام» نام دارد که قدیمیترین متون مذهبی جهان به شمار میآیند و نخستین بار در اهرام شاهان سلسلههای پنجم و ششم (۲۳۹۲ تا ۲۱۱۷ پیش از میلاد) در سقاره پدیدار شدند.
«متون اهرام»، کهنترین متون دینی مقدس مکتوب در جهان، در هرم «اوناس» در سقاره، متعلق به سلسله پنجم (۲۳۱۲ تا ۲۲۸۲ پیش از میلاد)
این متون شامل نیایشها، سرودها و وردهایی هستند که هدفشان آسانسازی عبور شاه به جهان دیگر، محافظت از او در برابر ارواح شروری است که ممکن است در مسیر سفرش به سراغ او بیایند، و همچنین فراهمکردن امکان اتحاد او با ایزد. این متون همچنین چگونگی دگرگونی پادشاه به «ستارهای جاودانه» در آسمان را شرح میدهند؛ تصویری دینی که بازتابی از اندیشه جاودانگی روح است.
کلر لالویت، دانشمند فرانسوی، در پژوهش خود با عنوان «فرعونها در عصر خدایان-پادشاهان» به بخشهایی از این متون اشاره میکند که صحنه صعود شاه به آسمان را توصیف میکنند. از جمله این نمونه: «چه زیباست دیدن شاه، در حالی که پیشانیاش را با بندی همانند ایزد رع بسته و نقابی مانند الهه حاثور به چهره دارد… آنگاه که در میان برادران الهیاش به آسمان صعود میکند.»
متن ادامه میدهد: «چه منظره زیبایی، چه باشکوه است تماشای این ایزد آنگاه که به آسمان صعود میکند، همانگونه که پدرش آتوم، ایزد، به آسمان میرود. 'کا' بالای سر اوست، افسونهای شگفتانگیزش در کنارش، و هراسی که در دلها میافکند، زیر پای او قرار دارد.»
هرم همچنین در قلب مجموعهای گسترده قرار داشت که شامل تعدادی قایق چوبی در گودالهایی موازی با آن بود، همانطور که در مورد هرم شاه خوفو دیده میشود. این قایقها با نام «قایقهای خورشیدی» شناخته میشوند و وسیلهای بودند که پادشاه بتواند با آنها در آسمان سفر کند تا به رع، خدای خورشید، در «سرزمین نور» بپیوندد.
«معماری برای جاودانگی»
هرم خمیده از دوران شاه سنفرو در دهشور، متعلق به عصر سلسله سوم (۲۵۸۴ تا ۲۱۱۷ پیش از میلاد)
شاهان آغازین مصر، مقبرههای خود را به صورت سازههایی مستطیلی از خشت خام بر روی سطح زمین میساختند که به آنها «مصطبه» گفته میشد. این مقبرهها در دوره پادشاهی کهن تکامل یافتند: از شکل پلکانی در زمان شاه جوزر و سخمخت در سقاره، به هرم دوطبقه در دوره شاه هونی در میدوم، و سپس به هرم خمیده در عهد شاه سنفرو در دهشور، تا اینکه در نهایت برای نخستین بار در تاریخ معماری مصر باستان، هرم کامل در زمان سنفرو ساخته شد.
این روند تکامل در معماری مقابر شاهی نشان میدهد که این سبک، منشا کاملا «بومی و مصری» داشته و برخلاف ادعاهای برخی، تحت تاثیر هیچ فکر یا تمدن خارجی نبوده است. این حقیقت، افسانههایی را که ساخت اهرام را به اقوام ناشناخته یا مردمانی از قارهای غرقشده در اقیانوس اطلس نسبت میدهند، به کلی رد میکند؛ افسانههایی که نه مبنای تاریخی دارند و نه پایه منطقی.
«رمضان عبده» در کتاب خود به نام «تاریخ مصر باستان» دو عامل را علت رسیدن معماری مقابر شاهی به چنین سطحی از عظمت و کمال میداند: نخست تقدیس شاه، چرا که مردم باید بنایی سترگ برای شاه خود بنا میکردند تا از آنجا بر دنیای دیگر نیز نظارت داشته باشد، همانگونه که در زندگی دنیوی از جایگاه بلند خود بر مردم فرمان میراند. دوم، عشق مصریان به هنر. این عشق آنان را بر آن داشت تا به نوآوریهای پیدرپی در معماری مقابر دست بزنند.
نخستین مهندس معماری که نامش در تاریخ مصر ثبت شده، «ایمهوتپ» است؛ وزیر و مهندس بزرگ دوره سلسله سوم (۲۵۸۴ تا ۲۵۲۰ پیش از میلاد) و معمار هرم پلکانی شاه جوزر در سقاره. او سرپرستی کل مجموعه معماری شاه را بر عهده داشت و نخستین کسی بود که ساختوساز با سنگ را جایگزین خشت و چوب کرد که پیش از آن رایج بود.
بیتردید ایمهوتپ برای انجام این پروژه عظیم از شمار زیادی کارگر بهره گرفت که برای آنها خوراک، پوشاک، سرپناه و مراقبتهای لازم فراهم شده بود. مجموعه معماری او و شیوهای که در پیش گرفت، سنگ بنایی شد برای مسیر توسعه معماری در دورههای بعدی، که در نهایت به ساخت بزرگترین اهرام و بناهای سنگی انجامید.
هرم پلکانی شاه جوزر از سلسله سوم و مجموعه تدفینی او در سقاره (حکومت: ۲۵۸۴ تا ۲۵۶۵ پیش از میلاد)
رمضان عبده علی در پژوهش خود مینویسد: «ایده اولیه ایمهوتپ (معمار و وزیر معروف شاه جوزر) ساخت مقبرهای شبیه به مصطبه بود. اما به نظر میرسد که ایمهوتپ تحت تاثیر باورهای دینی قرار داشت که او را واداشت این سازه را به هرم پلکانی تبدیل کند، شاید برای آنکه نمادی از صعود شاه به سوی معبد خورشید و دنیای آسمانها باشد.»
در آغاز، مقبرههای شاهی هیچگونه نوشتهای نداشتند. اما از دوره سلسله پنجم (۲۳۹۲ تا ۲۲۸۲ پیش از میلاد)، متنهایی بر دیوارههای سنگی اتاقهای دفن و راهروهای اطراف آنها حکاکی شدند. این نوشتهها نقش وردهایی رابرای کمک به شاه متوفی در مسیر صعودش به آسمان ایفا میکرد؛ نمونهاش هرم «اوناس» در سقاره (۲۳۱۲ تا ۲۲۸۲ پیش از میلاد). در مقابل، مصطبهها با نقوش و متنهایی پوشیده میشد تا به متوفی امکان دهد زندگی خود را از نو، تا ابد، در لحظات برگزیدهای که در زندگی دنیویاش میشناخت، دوباره آغاز کند.
شاه همچنین اصرار داشت که هرم او از دنیایی که پیش از مرگ در آن زیسته بود، جدا نباشد. از همین رو، اهرام شاهان و همچنین اهرام کوچکتری که به ملکهها تعلق داشت، در صفهایی طولانی و منظم در لبه صحرای غربی ساخته میشدند، همگی با جهتگیری رو به غرب. مقابر رجال دربار نیز که ساختاری مستطیلشکل داشتند، در امتداد مسیرهایی منظم، شبیه به خیابان، در کنار یکدیگر قرار میگرفتند تا پس از مرگ نیز ملازمان شاه از او جدا نشوند و در کنار پادشاه و ولینعمت خود باقی بمانند.
تصویر ماهوارهای از مجموعه اهرام جیزه و مقابر اشراف و بلندپایگان دولت که در حاشیه مقبره پادشاه قرار داشتند
فرانسوا دوما، دانشمند فرانسوی، در پژوهش خود با عنوان «تمدن مصر فراعنه» تأکید میکند که: «نباید تصور کنیم که اهرام فقط مقبره بودند؛ این بناها در واقع تمامی فعالیتهایی را که در محیط زندگی پادشاه شناخته شده بود، گرد او در دنیای دیگر جمع میکردند.»
او میافزاید: «از همان آغاز، در دو سلسله نخست، مقابر افراد نزدیک به شاه در فاصلهای اندک از مصطبههای سلطنتی ساخته میشد. اما ما نمیتوانیم معنای دقیق و کامل این سازههای تدفینی را جز از زمان حکومت شاه جوزر به درستی دریابیم. هدف این سازهها خدمت به کا (قرین) شاه و اطرافیان او در زندگی جاودانه بود.»
هرم میدوم در دوران پادشاهی سنفرو ساخته شد و یکی از مراحل نخستین تحول معماری به سوی شکل کامل هرم بود که مهندسان در دوره سلسله چهارم به آن دست یافتند
کلر لالویت در پژوهش خود مینویسد: «از میدوم در جنوب تا جیزه در شمال، صفی از مجموعههای هرمی شاهان مصر کشیده شده بود؛ از سلسله چهارم تا ششم (۲۲۸۲ تا ۲۱۱۷ پیش از میلاد). در هر یک از این ادوار، زندگی سیاسی و اجتماعی کشور حول محور هرم شکل میگرفت. هر گاه شاهی بر تخت مینشست، مقر تازهای برای او ساخته میشد و کار ساخت هرم جدیدی آغاز میشد.»
اسکندر بدوی نیز در پژوهش خود اشاره میکند که تفاوتهای چشمگیر میان سازههای آیینی گوناگون در مجموعه شاه جوزر، و طراحی دقیق معبد تدفینی هرم شاه خفرع (۲۴۳۷–۲۴۱۴ پیش از میلاد) در دوره سلسله چهارم، نشان از «دورهای طولانی از رشد معماری و تحول فکری» دارد.
زاهی حواس، باستانشناس مصری، در پژوهش خود به نام «معجزه هرم بزرگ»، درباره شمار اهرام مصر مینویسد «تعداد اهرام مصر به حدود ۱۱۸ هرم میرسد که از اسوان در جنوب تا ابو رواش در شمال پراکندهاند».
آیا شاهان اهرام خود را با بهکارگیری زور و شکنجه کارگران ساختند؟
تصویر هوایی از مجموعه اهرام جیزه و مقابر اشراف و بلندپایگان دربار که در همراهی با پادشاه ساخته شدهاند
تا مدتها برخی پژوهشگران غربی این نظریه را ترویج میکردند که اهرام مصر به دست «بردگان» ساخته شدهاند، تصویری که به طور ضمنی اهرام را نماد «استثمار و ستم» جلوه میداد. اما کشفیات باستانشناسی اخیر و متون مصر باستان، تصویری کاملا متفاوت ارائه دادهاند؛ تصویری از جامعهای سازمانیافته، منظم و دقیق که برای کارگران پروژههای عظیم، از جمله ساخت اهرام، امکاناتی فراهم میکرد که بیانگر احترام به جایگاه آنان بود.
شواهد به دست آمده از جیزه و دیر المدینه نشان میدهند که کارگرانی که در ساخت اهرام مشارکت داشتند، بردگان دولتی نبودند، بلکه کارگران ماهری بودند که در سکونتگاههایی ویژه زندگی میکردند و از غذا، مراقبتهای پزشکی و زمان استراحت برخوردار بودند. برخی نوشتهها و نقوش دیواری نیز به اسامی گروههای کاری و سرکارگران اشاره کردهاند که حتی پس از مرگ نیز مورد تجلیل قرار گرفتند. این شواهد تصویر کلیشهای رایج درباره «کارگران برده» را باطل میکند.
نخستین کسانی که این افسانهها را ترویج کردند، جهانگردان یونانی بودند، به ویژه هرودوت، مورخ مشهور. او افسانههایی درباره «استثمار و بیرحمی» در ساخت اهرام، از جمله درباره شاه خوفو و هرم بزرگ او روایت کرد.
نیکولا گریمال، باستانشناس فرانسوی، در کتاب «تاریخ مصر باستان» به نمونهای از این افسانههای یونانی و گفتههای هرودوت اشاره میکند، از جمله این که: «خوفو از هیچ شری فروگذار نکرد. همه معابد را تعطیل کرد، مصریان را از نثار قربانیها محروم ساخت و آنان را واداشت که برای خودش کار کنند... مردم در گروههایی صد هزار نفری کار میکردند که هر سه ماه یکبار جایگزین میشدند... ساختن خود هرم بیست سال طول کشید.»
گریمال در نقد گفتههای هرودوت یادآور میشود که فصل طغیان نیل، زمانی که سطح آب بالا میآمد، فصلی بود که طی آن نیروی کار داوطلبانه در اختیار شاه قرار میگرفت، چرا که کشاورزی در آن دوره از سال متوقف میشد. او اضافه میکند: «در آن زمان، بیشتر نیروی کار از میان کشاورزان بود، و کار به صورت فصلی انجام میشد.» گریمال میافزاید که هرودوت «از این فرصت استفاده کرده تا قساوت حکومت را در روایتش از مصر برجسته کند».
در آن زمان، کشاورزی بیش از هر چیز دیگری در مصر رواج داشت. بیشتر زمینهای زراعی در اختیار فرعون و کاهنان معابد بود، هرچند برخی کشاورزان نیز زمینهایی را در اختیار داشتند و با کشت و زرع در همان زمینها زندگی میکردند. زندگی کشاورزان کاملا وابسته به طغیان سالانه رود نیل بود؛ پدیدهای که نهتنها کشاورزی، بلکه نظم اجتماعی و شغلی آنها را نیز تعیین میکرد.
انگیزههای معنوی و دینی، زندگی مصریان باستان را در تمام جنبهها شکل میداد؛ از باورهای شخصی گرفته تا نحوه انجام کار، حتی در ساخت سازههای عظیم و سنگی مانند اهرام. از همین رو نظریههایی که پادشاهان را به استفاده از نیروی کار اجباری در ساخت مقابرشان متهم میکند، معمولا این نکته را نادیده میگیرد که باورهای مذهبی نیروی اصلی حرکت جامعه مصر باستان بودند، هم در سطح فردی، هم اجتماعی و هم در حاکمیت.
عبدالمنعم عبدالحمید سید، استاد تاریخ باستان در دانشگاه اسکندریه، در پژوهشی با عنوان «تحریفها و افترائات صهیونیستی درباره تاریخ و تمدن مصر باستان و پاسخ به آن بر پایه شواهد باستانشناسی» مینویسد: «در مصر باستان باور داشتند پس از مرگ، بار دیگر زنده خواهد شد و زندگی شبیه به زندگی زمینی را در دنیای دیگر ادامه خواهد داد.»
او توضیح میدهد: «یکی از پایههای این باور، اعتقاد به این بود که فرعونی که در دنیا زیر نظر او زندگی میکرد، در جهان پس از مرگ نیز از او مراقبت خواهد کرد. بنابراین هر چه شخص در خدمت فرعون صادقتر و وفادارتر باشد، در جهان دیگر از لطف و برکت بیشتر او بهرهمند خواهد شد. و یکی از مهمترین نمودهای این وفاداری، مشارکت در ساخت مقبره پادشاه بود که قرار بود بدن او را برای رستاخیز محافظت کند.»
تصویر مجموعه هرم منکورع، از سلسله چهارم (۲۴۱۴ تا ۲۳۹۶ پیش از میلاد)
عبدالمنعم سید همچنین مینویسد: «به همین دلیل کارگران مصری هنگامی که بلوکهای سنگی بزرگ را جابهجا میکردند، این کار را عبادتی میدانستند که میتواند سعادت آنها را در زندگی پس از مرگ تضمین کند. این باور به آنها نیرویی میداد که بسیار فراتر از انگیزههای مادی مانند دستمزد یا پاداش بود.»
کلر لالویت، پژوهشگر فرانسوی، نیز این دیدگاه را تایید میکند. او در مطالعات خود مینویسد: «ساخت این بناهای غولآسا، برخلاف آنچه یونانیها ادعا کردهاند یا فیلمهای هالیوودی نشان میدهند، نیازی به استفاده از بردگانِ تحت شکنجه نداشت.»
او ادامه میدهد: «تمام کارگرانی که در ساخت اهرام شرکت داشتند، مصری بودند. بیشترشان کشاورزانی بودند که در کنار برخی نیروهای نظامی، برای مدتی به این پروژه ملی ملحق میشدند. نقوشی که خود آنان بر روی برخی سنگها حک کردهاند، هنوز هم قابل مشاهده است.»
لالویت تاکید میکند: «این مردان با آگاهی کامل از اهمیت کاری که انجام میدادند، برای جاودانگی فرعونِ خداگونه تلاش میکردند. ایمان راسخ آنها نیروی محرکشان بود؛ ایمانی که بعدها، پس از گذشت قرنها، الهامبخش سازندگان کلیساهای بزرگ در اروپای قرون وسطی شد.»
نمایی هوایی از هرم شاه خفرع از سلسله چهارم (حکومت: ۲۴۳۷ تا ۲۴۱۴ پیش از میلاد)
زاهی حواس، باستانشناس برجسته مصری، در پژوهش خود «معجزه هرم بزرگ» مینویسد: «هرم، پروژه ملی مصر بود و همه مردم در آن مشارکت داشتند، زیرا مردم باید در روند تبدیل شاه به خدا سهیم میبودند.»
او ادامه میدهد: «کشف مقابر سازندگان اهرام ثابت کرد که آنها برای ساختن هرم به کار اجباری گماشته نشده بودند. این را میتوان از محل ساخت مقبرههایشان در کنار اهرام فهمید؛ مقبرههایی که در آنها اشیای تدفینی ارزشمند یافت شده، مانند همان وسایلی که در مقابر شاهان، شاهزادگان و کارگزاران حکومتی وجود دارد، که هدف از آنها تضمین زندگی در جهان دیگر بوده است.»
زاهی حواس در ادامه توضیح میدهد: «کارگرانی که وظیفه جابجایی سنگها را بر عهده داشتند، مزد خود را از خانوادههایی دریافت میکردند که در مصر علیا و سفلی زندگی میکردند. این مشارکت نوعی وظیفه ملی در راستای تحقق پروژه مذهبی کشور به شمار میآمد. اما سرکارگران، هنرمندان و مجسمهسازان، کارمند دولت بودند و دستمزدشان را از حکومت میگرفتند که معمولا شامل جو، گندم و آبجو بود.»
مجسمه ابوالهول و در پشت آن، هرم شاه خفرع از سلسله چهارم، در جیزه
حواس در مصاحبهای با روزنامه الاهرام گفته بود: «براساس یافتههای ما، شمار کارگرانی که در ساخت هرم شرکت داشتند، حدود ۱۰ هزار نفر بود. این افراد به صورت شبانهروزی کار میکردند و بر اساس نیاز پروژه، با نوبتهای چرخشی از سوی خانوادههای بزرگ که مواد غذایی و دیگر نیازها را برایشان تأمین میکردند، جایگزین میشدند.»
او افزود: «در زمان طغیان رود نیل که زمینهای کشاورزی زیر آب میرفت و کشاورزان کاری برای انجام دادن نداشتند، شمار کارگران ساخت هرم افزایش مییافت. این مشارکت یکی از عوامل رشد نبوغ معماری و تمدن مصری بود.»
همچنین مقابر تازهکشفشدهای شواهدی تازه درباره باورهای دینی کارگران ارائه دادهاند. متون دیگری نشان میدهد که خانوادههایی از مصر علیا و سفلی روزانه ۱۱ گوساله و ۲۳ گوسفند برای تغذیه کارگران میفرستادند. در مقابل، دولت از این خانوادهها مالیات دریافت نمیکرد.
بیتردید کشف قبرستانهای کارگران در فلات جیزه، نقطه عطفی در شناخت واقعیت نظام کار در ساخت اهرام بود. این کشف، شواهد روشنی فراهم کرد که کاملا و بدون ابهام، ادعاهای مربوط به استفاده از نیروی کار اجباری را رد میکند. نخستین و مهمترین دلیل آن، قرار گرفتن این قبرها در مجاورت مستقیم مجموعه سلطنتی اهرام جیزه است. برخی پژوهشگران از همین نکته نتیجه گرفتهاند که شاید خود شاه دستور داده بود کارگرانش نیز مانند درباریان و اطرافیانش بدون تمایز طبقاتی در کنار او دفن شوند.
قبر کارگران سازنده هرم در کنار اهرام جیزه
رمضان عبده علی در پژوهش خود مینویسد: «در کنار این قبرها، یک نانوایی کشف شد که کارکنان مقبرهها در آن نان میپختند و همراه با سیر و پیاز بین کارگران توزیع میکردند. همچنین بشقابهایی سفالی برای سرو غذاهای کارگران به دست آمد.»
او میافزاید: «در شرق این قبرها بقایای دو روستا پیدا شد؛ یکی محل سکونت کارگران بوده و دیگری جایگاه زندگی هنرمندان و سرپرستان کار ساخت و ساز بوده است.»
به روشنی ثابت شده است که مسئولان اجرای پروژه ساخت هرم، کارگران را هر سه ماه یک بار تعویض میکردند تا لطمهای به وظایف اصلی آنان در کشت زمین وارد نشود. همچنین بقایای اسکلتهایی کشف شده که نشان از آسیبدیدگیهای ناشی از کار و درمان این افراد دارد. حتی شواهدی از انجام عملهای جراحی برای درمان شکستگیها وجود دارد که نشان میدهد دولت برای این کارگران، نظام مراقبتهای بهداشتی و درمانی فراهم کرده بود.
مصریان باستان اهرام را برای تضمین زندگی جاودانه پادشاهان خود ساختند؛ بر اساس باوری دینی که پیچیده، درهمتنیده و منسجم بود. ساخت اهرام تلفیقی از کارکرد معماری، مذهبی و فلسفی به شمار میرفت. اهرام برای آنان صرفا بناهای سنگی عظیم در دل صحرا نبودند که خارج از مرزهای شهر ساخته شده باشند، بلکه تجسمی از یک بینش تمدنی و نگرشی ژرف دینی بودند؛ قبری باشکوه، معبدی مقدس، نمادی کیهانی و راهی به سوی آسمان، همه در یک ساختار واحد.
منبع: عصر ایران