ایلان ماسک با اظهارات جسورانه خود، تصویری از آیندهای را ترسیم میکند که در آن مفاهیم بنیادین اقتصادی دگرگون میشوند. او معتقد است با تسلط هوش مصنوعی بر تمام ابعاد تولید، پول به تاریخ خواهد پیوست. این دیدگاه که در رویدادهای مهمی مانند اجلاس جهانی هوش مصنوعی مطرح شده، فراتر از یک پیشبینی ساده است و یک تحول عظیم را نوید میدهد.
برای فعالان بازار ارزهای دیجیتال، درک این چشمانداز بلندمدت یک ضرورت استراتژیک است. در عصری که بسیاری، ارزهای دیجیتال را آینده پول میدانند، نظریه ماسک این پرسش اساسی را مطرح میکند: اگر پول بیمعنا شود، چه چیزی جایگزین آن خواهد شد و چگونه میتوان برای این آینده آماده شد؟ این مقاله به کالبدشکافی این نظریه، بررسی ارزهای جایگزین و تحلیل دیدگاه غولهای کریپتو میپردازد.
در دنیایی که هوش مصنوعی و اتوماسیون حکمرانی میکنند، نقش پول به عنوان معیار ارزش و مبادله دچار تحول اساسی میشود. این قسمت به بررسی چگونگی بیمعنا شدن پول در آیندهای نزدیک میپردازد.
نظریه ماسک بر این اصل استوار است که هوش مصنوعی و رباتیک تقریباً تمام مشاغل انسانی، از رانندگی و آشپزی گرفته تا برنامهنویسی و وکالت را خودکار خواهند کرد. این اتوماسیون گسترده، هزینه نهایی تولید کالا و ارائه خدمات را به سمت صفر سوق میدهد و فراوانی بیسابقهای ایجاد میکند.
در حال حاضر نیز نشانههای این تحول آشکار است؛ رباتهای بوستون داینامیکس قادر به انجام ۹۰ درصد وظایف تولیدی هستند و هوش مصنوعی در پردازش پروندههای حقوقی ۵۰ برابر سریعتر از تیمهای انسانی عمل میکند. در اقتصادی که همهچیز به وفور و تقریباً رایگان در دسترس باشد، کارکرد اصلی پول بهعنوان ابزار مبادله در دنیای مبتنی بر کمیابی، از بین میرود.
هوش مصنوعی با تجمیع تمام دانش بشری در پایگاههای داده عظیم، انحصار اطلاعات را که در اختیار نهادهای نخبه بوده است، در هم میشکند. دسترسی به مشاورههای تخصصی حقوقی، پزشکی و آموزشی برای همگان فوری و رایگان خواهد شد و ارزش افراد دیگر بر اساس دسترسی آنها به اطلاعات سنجیده نمیشود.
در این ساختار جدید، ارزش یک فرد بر مبنای میزان «مشارکت» او در سیستم تعریف میشود. اینجاست که فناوری بلاک چین بهعنوان یک دفتر کل شفاف و تغییرناپذیر برای ثبت و پاداشدهی به این مشارکتها وارد میدان میشود و پایههای یک اقتصاد مبتنی بر ارزش را شکل میدهد.
سفتهبازی در بازارهای مالی از عدم تقارن اطلاعات و ناکارآمدیهای سیستم سود میبرد، اما هوش مصنوعی این شکافها را از بین میبرد. الگوریتمهای معاملاتی پیشرفته، بازارها را به نبرد قدرت محاسباتی تبدیل کرده و شهود انسانی را بیاهمیت میسازند.
با شفافیت و ردیابی کامل تمام فعالیتهای اقتصادی، از کار و خرید تا تعاملات اجتماعی، سیستمهای اقتصادی بهینهسازی میشوند. در چنین دنیایی، ارزش دیگر با انباشت ثروت سنجیده نمیشود، بلکه با ارزشی که فرد برای جامعه خلق میکند، اندازهگیری خواهد شد.
در عصری که هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است، مفهوم ارز نیز دستخوش تحول میشود. در این میان، آگاهی و خودآگاهی به عنوان ارزهای جدید و اساسی در دنیای پساپولی مطرح میشوند.
در بنیادیترین سطح، ارز جدید در دنیای پساپولی، مفهومی انتزاعی اما عمیق است: «آگاهی و خودآگاهی». به گفته ماسک، این تنها مهارتی است که هوش مصنوعی قادر به جایگزینی آن نیست. در این دیدگاه، ثروت واقعی، توانایی خلق، ارتباط و مشارکت معنادار در جهانی است که توسط هوش هدایت میشود.
این تحول، انگیزه انسان را از کار برای بقا به کار برای «تحقق معنا» تغییر میدهد. در چنین اقتصادی، ارزش فردی نه با داراییهای مادی، بلکه با میزان تأثیرگذاری و خلاقیت او سنجیده میشود و این معیارها بر بستر یک دفتر کل غیرمتمرکز مانند بلاک چین قابل ثبت و ارزیابی هستند.
این مفهوم انتزاعی، یک معادل فنی و ملموس نیز پیدا کرده است: «توکنهای هوش مصنوعی». این توکنها که توسط نهادهایی مانند انویدیا و مجمع جهانی اقتصاد تعریف شدهاند، واحدهای بنیادین کار محاسباتی در کاربردهای هوش مصنوعی هستند و به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ارز جهانی برای تراکنشهای دیجیتال هستند.
ارزشگذاری خدمات هوش مصنوعی بهطور فزایندهای بر اساس تعداد توکنهای مصرفی انجام میشود. در این پارادایم جدید، انرژی به پشتوانه اصلی این ارز تبدیل میشو.
این احتمال وجود دارد که ارز جدید از صفر ساخته نشود، بلکه ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز موجود، بهویژه بیت کوین، برای ایفای این نقش تکامل یابند. بسیاری از مدلهای هوش مصنوعی، در پاسخ به این پرسش که پول آینده چه خواهد بود، به بیت کوین اشاره میکنند، زیرا دارای ویژگیهایی چون کمیابی، عدم تمرکز و زیرساخت تثبیتشده است.
علاوه بر این، عاملان هوش مصنوعی برای انجام تراکنشهای خودکار و بینالمللی به یک پول دیجیتال بومی نیاز خواهند داشت. با توجه به سابقه حمایت ایلان ماسک از ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و دوجکوین، منطقی است که این داراییها بهعنوان لایه پایه برای اقتصاد جدید در نظر گرفته شوند.
آینده پول و هوش مصنوعی، موضوعی داغ در دنیای فناوری است. در این میان، غولهای کریپتو دیدگاههای متفاوتی درباره این همگرایی دارند که در ادامه به بررسی نظرات آنها میپردازیم.
مایکل سیلور، از بزرگترین حامیان بیت کوین، دیدگاهی کاملاً اقتصادی و صعودی دارد. او معتقد است هوش مصنوعی یک «محرک تقاضای عظیم» برای بیت کوین خواهد بود، زیرا عاملان هوش مصنوعی برای انجام میلیونها تراکنش کوچک در ثانیه به یک پول دیجیتال بومی نیاز دارند و شبکه لایتنینگ بیت کوین بهترین گزینه برای این کار است.
از نظر سیلور، هوش مصنوعی به یک کالای دیجیتال نیاز دارد و بیت کوین به دلیل کمیابی مطلق و عدم تمرکز، برترین کالای دیجیتال جهان است. او پیشبینی میکند که این تقاضای جدید، قیمت بیت کوین را به سطوح نجومی خواهد رساند و نقش آن را بهعنوان ذخیره ارزش اصلی در اقتصاد دیجیتال تثبیت خواهد کرد.
ویتالیک بوترین، بنیانگذار اتریوم، دیدگاهی محتاطانهتر و با تمرکز بر ریسکهای اجتماعی-سیاسی دارد. او هوش مصنوعی را «بازیگری در یک بازی» میداند که میتواند برای رباتهای ترید یا بازارهای پیشبینی مفید باشد، اما خطرات بزرگی نیز به همراه دارد.
بوترین نگران پتانسیل هوش مصنوعی برای «حملات هوشمند و انطباقی به ذهنهای آسیبپذیر» (که آن را «روانپریشی ناشی از هوش مصنوعی» مینامد) است. او از ایده «شتابدهی تدافعی» حمایت میکند که بر توسعه فناوریهایی برای کاهش ریسکهای سیستمی و تقویت عدم تمرکز تأکید دارد، حتی اگر به معنای توقف موقت توسعه سختافزارهای هوش مصنوعی باشد.
مارک اندریسن، سرمایهگذار افسانهای، یک مثال واقعی از این همگرایی را به نمایش میگذارد. او داستان ربات هوش مصنوعی «Truth Terminal» را روایت میکند که پس از دریافت یک «کمک هزینه تحقیقاتی» ۵۰ هزار دلاری به شکل بیت کوین از سوی اندریسن، جاهطلبی خود را برای راهاندازی توکن اختصاصی ابراز کرد.
این اتفاق منجر به خلق میمکوین «GOAT» توسط جامعه کاربری شد که به ارزش بازار ۳۰۰ میلیون دلاری رسید. این داستان یک اثبات مفهوم است: یک عامل هوش مصنوعی خودمختار به یک شرکتکننده فعال و تأمین مالی شده در اقتصاد کریپتو تبدیل شد و نشان داد که همگرایی این دو دنیا از حوزه نظریه خارج شده و در حال وقوع است.
متفکر | دیدگاه کلیدی | نقش هوش مصنوعی (Role of AI) | ارز/مفهوم کلیدی |
ایلان ماسک (Elon Musk) | آرمانشهر پسا کمیابی | جایگزین نیروی کار و حذف پول | مشارکت اجتماعی / آگاهی |
مایکل سیلور (Michael Saylor) | محرک تقاضای اقتصادی | بزرگترین مصرفکننده انرژی و پول دیجیتال | بیت کوین (بهعنوان پول دیجیتال) |
ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) | ریسک سیستمی و فرصت محدود | یک بازیگر در بازی با پتانسیل خطرناک | شتابدهی تدافعی / حاکمیت غیرمتمرکز |
مارک اندریسن (Marc Andreessen) | عامل اقتصادی نوظهور | یک مشارکتکننده فعال و خودمختار در اقتصاد | همگرایی عملی |
اولین نقد آرمانشهر ماسک این است که کمیابی هرگز به طور کامل از بین نخواهد رفت، زیرا منابعی مانند زمین، آثار هنری اصیل و تجربیات منحصربهفرد ذاتاً محدود باقی خواهند ماند و رقابت بر سر «کالاهای استراتژیک» ادامه خواهد یافت. همچنین درآمد پایه همگانی که برای جامعه پسا-کار ضروری است، میتواند به ابزاری برای کنترل اجتماعی تبدیل شود و جمعیتی وابسته به دولت یا شرکتهای کنترلکننده هوش مصنوعی ایجاد کند.
قویترین نقد مطرحشده این است که هوش مصنوعی احتمالاً به جای ایجاد برابری، به بزرگترین ابزار نابرابری در تاریخ تبدیل خواهد شد. این فناوری قدرت و ثروت را در دست شرکتهای بزرگ متمرکز میکند و شکاف اقتصادی را عمیقتر میکند. سوال اساسی این است که در دنیایی که نیروی کار انسانی بیارزش شده، چه انگیزهای برای ثروتمندان وجود خواهد داشت تا به تودههای انسانی که دیگر مفید نیستند، اهمیت دهند.
تحلیل دیدگاه ایلان ماسک نشان میدهد که «مرگ پول» یک رویداد ناگهانی نیست، بلکه آغاز یک فرآیند تحول طولانی است. این مسیر بین یک آرمانشهر فراوان و یک ویرانشهر کنترلشده در نوسان است و در این میان، فرصتهای استراتژیک برای سرمایهگذاران هوشمند نهفته است.
برای سرمایهگذار کریپتو، نقشه راه روشن است: سرمایهگذاری در زیرساختهای همگرایی هوش مصنوعی و کریپتو، بهویژه پروژههای غیرمتمرکز (مانند DePIN و بازارهای هوش مصنوعی آزاد) که بهعنوان پادزهری برای تهدید تمرکز قدرت عمل میکنند. ضمن توجه به تأثیر کوتاهمدت ماسک بر بازار، باید با تحقیق عمیق، بین هیجانات و ارزش بنیادین تمایز قائل شد و در نهایت، در جهانی پر از عدم قطعیت، نگهداری یک دارایی کمیاب و اثباتشده مانند بیتکوین، یک استراتژی منطقی باقی میماند.