به گزارش مشرق، امامزاده سید ناصرالدین، یکی از قدیمیترین بقاع متبرکه تهران با قدمتی نزدیک به نهصد سال، شامگاه شام غریبان حسینی میزبان سیل عزادارانی بود که هر یک با شمعی، بغض و رویایی کهنه به این حریم آمدند.
صحن و حجرههای بقعه، زیر آسمان تابستانی یکشنبه شب تهران، سرشار از نور شمعهایی بود که زنان، دختران و حتی کودکان کوچک با اشک و آه در یاد زینب کبری(س)، حضرت رقیه و اهل بیت امام حسین(ع) میافروختند. قاب آجرهای کهن، گنبد فیروزهای، و سقفهای نقاشیشده بقعه با نجوای روضهها و سینهزنیها آمیخته بود و لحظاتی ناب از غربت و استجابت دعا خلق میکرد.
هر گوشه از صحن، مادرانی ایستاده بودند که با اشک، صورت فرزندان خود را می بوسیدند و زیر لب، از خدا عاقبتبهخیری و حاجت رواشدن طلب کردند. دخترکی شمعی در دست، به مادرش گفت: امشب شب حضرت رقیه(س) است. تو میدانی در خرابهها چقدر سرد و تاریک بود؟
دل اهالی، کهنسال و نوجوان، همه به یاد خرابههای شام، برای خاموشی اندوه اهل بیت دعا کردند.
صدای مداحی و روضهخوانی در فضا پیچیده بود؛ گاهی همهمه گریه کودکی با صدای حزنانگیز مداح گره میخورد و قطره اشکی بیصدا روی گونه پایین میلغزید. مردان بسیاری نیز در صفهای سینهزنی، با زمزمه “یا حسین غریب مادر” تا نیمههای شب به عزاداری پرداختند.
در حاشیه مراسم، دیگهای قیمه نذری، رسم دیرین امامزاده، با دستان خادمان میان عزاداران تقسیم شد. آجرهای تاریخی امامزاده، در شب شام غریبان، نه فقط پناهگاه عزاداران بلکه شاهد بغض و امید نسلهای مختلف بود.
امامزاده سید ناصرالدین، بنایی صفوی-قاجار، در میان شلوغی شهر تهران، شبی به آرامی و معنویت خرابههای شام بدل شد، جایی که زنان و کودکان تهران، دردهای خود را با اشک و شمع و نذر به اهل بیت(ع) سپردند و دلهای شکسته خود را به پنجره اجابت خداوند گره زدند.