سرپرست دانشگاه تهران با تأکید بر اجرای قوانین و مقررات در حوزه دخانیات گفت: «خوشبختانه اجرای قوانین ممنوعیت استفاده از دخانیات تعارضی با حقوق بشر ندارد؛ این محدودیتها در همه کشورها اجرا میشود و از نظر علمی مورد تأیید است. بنابراین باید قوانین مربوط به محدودیت مصرف دخانیات را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.»
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، سرپرست دانشگاه تهران از ایده دانشگاه بدون دخانیات سخن گفته که اتفاقا چند سال است در این دانشگاه شعارهایش داده میشود اما نتیجه چنین اولویت حاشیه ای وثانویه نیز، کاملا مشخص و ملموس است.
دانشگاه تهران، این نماد آموزش عالی ایران، بار دیگر درگیر شعارهایی شده که بیشتر از آنکه راهگشا باشند، پردهای هستند برای پوشش مسائل بنیادین و حل نشده مثل معضلات استادان رانتی، بی انگیزگی دانشجویان، فقر پژوهشگر و ....
آقای امید، سرپرست دانشگاه از "دانشگاه بدون دخانیات" میگوید، ایدهای که دو سال است مطرح شده و حتی نامزد دریافت عنوان جهانی هم شده، اما نتیجه؟ هنوز دود سیگار از گوشههای دانشکدهها بلند میشود، همانگونه که بیانگیزگی و کمرغبتی در فضای علمی دانشگاه موج میزند.
اساساً استعمال دخانیات هم در دانشگاه و هم در جامعه اتفاق ناگواریست ما آیا مشکل اصلی دانشگاههای ما سیگار است؟ یا اینکه دانشگاه به جای آنکه مأمن آزاداندیشی و پرورش اندیشه باشد، تبدیل به محیطی شده که در آن علم جایگاه اصلی خود را از دست داده است؟
این ایده در ظاهر ایده بدی نیست ما اگر دانشگاه تهران به جای پرداختن به این شعارهای ثانویه، تمام توان خود را صرف تبدیل شدن به نهادی میکرد که در آن پژوهشگران و نخبگان ارج میبینند، اگر کتابخانههایش غنی میشد، اگر استادانش دغدغه معیشت نداشتند، اگر دانشجویانش به جای نگرانی از آینده مبهم، مشتاقانه به دنبال کشف ناشناختهها بودند، آنگاه شاید بسیاری از مشکلات حاشیهای—از جمله مصرف دخانیات—خودبهخود کمرنگ میشد.
اما اینجا رسم بر این است که به جای پرداختن به ریشهها، برگهای پژمرده را رنگ بزنیم. دانشگاه بدون دخانیات؟ بسیار خوب! اما آیا پیش از آن، دانشگاه با کتابهای بهروز، آزمایشگاههای مجهز، استادان پرانگیزه و دانشجویان مشتاق داریم؟ وقتی دانشگاه نتواند رسالت اصلی خود را به درستی انجام دهد، طبیعی است که به جای تبدیل شدن به کانون تولید علم، به صحنهای برای اجرای طرحهای نمادین تبدیل شود.
نهادهای مختلف هر یک وظیفهای دارند. دانشگاه باید علم بیافزاید، شهرداری باید شهر را پاکیزه نگه دارد، فرهنگستان باید زبان را پاس بدارد، و وزارت بهداشت باید به سلامت مردم بیندیشد. اگر هر کدام به وظیفه خود درست عمل کنند، جامعه به تعادل میرسد. اما وقتی دانشگاه از مسیر اصلی خود خارج میشود و میخواهد جای نهادهای دیگر بایستد، نهتنها آن مسئله حل نمیشود، که از کارویژه اصلی خود نیز بازمیماند. آن هم با وجود مسائل و مشکلاتی که در خود دانشگاهها وجود دارد و مورد بی توجهی قرار گرفته است.
دو سال از طرح "دانشگاه بدون دخانیات" میگذرد. آیا آمار مصرف سیگار در دانشگاه کاهش یافته؟ یا تنها بر تعداد تابلوهای "سیگار ممنوع" افزوده شده است؟ شاید بهتر باشد به جای این شعارها، از خود بپرسیم چرا جوانان به سیگار پناه میبرند؟ آیا از سر استرسِ آیندهای تاریک است؟ از فرط بیکاری و بیهدفی؟ یا از آن رو که دانشگاه دیگر آن نهاد الهامبخش گذشته نیست؟
دانشگاه تهران میتواند به جای کاندیداتوری برای عناوین جهانیِ کممایه، دوباره به سمتی برود که روزی الهامبخش دانشگاههای منطقه بود: کانون آزاداندیشی، پژوهشهای ناب، و پرورش متفکران مستقل. آنگاه شاید دیگر نیازی به شعار "دانشگاه بدون دخانیات" نباشد، زیرا دانشگاهی که زنده و پویا باشد، خود بهترین مانع در برابر هر نوع اعتیاد—از دخانیات تا یأس—خواهد بود.