به گزارش اقتصادنیوز، در صد روز نخست دولت ترامپ، نشانههایی آشکار از چرخشی شدید و چشمگیر در روابط ایالات متحده با قاره آفریقا پدیدار شد. مدلهای پیشبینی در حوزه سلامت عمومی هشدار دادهاند که کاهش شدید بودجه آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) و برنامه اضطراری رئیسجمهور برای مقابله با ایدز (PEPFAR) میتواند تا سال ۲۰۴۰ منجر به ابتلای ۲۶ میلیون نفر دیگر به HIV، مرگ قابلپیشگیری ۱۵ میلیون نفر بر اثر ایدز، و یتیم شدن ۱۴ میلیون کودک شود، آن هم در حالی که بیش از ۶۰ درصد این پیامدها تنها در شش کشور آفریقایی متمرکز خواهند بود.این عبارات بخشی از یادداشت فارین پالسی است که اقتصادنیوز آن را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «چرخش خطرناک واشنگتن؛ ترکش های سیات اول آمریکا بر قاره سیاه/ پیامدهای خروج آمریکا از افریقا برای امنیت و اقتصاد جهانی/ ترامپ قاره سیاه را با چه چیزی تاخت می زند؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
موفقیتهایی مانند معماری امنیتی خلیج گینه باید الگوی تلاشهای آینده آمریکا برای حمایت از راهحلهای آفریقایی باشد. سازمانهایی نظیر اتحادیه آفریقا و نیروی آماده آفریقا، همراه با جوامع اقتصادی منطقهای چون جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS) و جامعه توسعه آفریقای جنوبی (SADC)، بازیگران کلیدی در روابط درونقارهای هستند. از همکاری اقتصادی گرفته تا واکنش به بحرانها، این نهادها نقشی حیاتی ایفا کردهاند. سیاست آمریکا در قبال آفریقا باید بر پشتیبانی فنی و تخصصی از چنین نهادهایی تمرکز کند.منتقدان افزایش تعامل آمریکا با آفریقا گاه این انتقاد را مطرح میکنند که واشنگتن در حال تحمیل پاسخهایی به مشکلاتی است که آفریقا باید خودش حل کند. اما این نقد، ماهیت فراملی بسیاری از چالشهای اصلی قاره را نادیده میگیرد. مسائلی نظیر جنگ داخلی، تروریسم، حکومت نظامی، بحرانهای بهداشت عمومی و اقتصادهای غیررسمی را نمیتوان بدون رهبری آفریقایی حل کرد — اما در عین حال، اگر این مسائل رها شوند، امنیت آمریکا را نیز تهدید خواهند کرد، حتی اگر واشنگتن از صحنه کناره بگیرد.
برای مثال، نگرانی دولت ترامپ درباره قاچاق مواد مخدر را در نظر بگیرید. برخی مناطق آفریقا، بهویژه غرب قاره، به نقطههای کلیدی در مسیر جهانی قاچاق تبدیل شدهاند و به عنوان گذرگاههای اصلی به سمت اروپا و فراتر از آن عمل میکنند. اما دلیلی وجود ندارد که این تهدید در اروپا باقی بماند، بهویژه وقتی کارتلهای جنایتکار رشد و گسترش مییابند.افزون بر این، وضعیت امنیتی منطقه ساحل، که بر اثر تروریسم، درگیری داخلی، کودتاها و فساد وخیم شده، موجب نگرانیهایی درباره پیوند رو به رشد میان جرایم سازمانیافته و افراطگرایی خشونتآمیز شده است. این منطقه در خطر تبدیل شدن به یک کانون نارکوتروریسم است که گروههای وابسته به القاعده و داعش از آن بهرهمند میشوند.قاچاق مهاجران نیز همچنان یک مشکل فراگیر در قاره آفریقا است و هیچ نشانی از فروکش ندارد. تلاشهای اروپا برای مهار مهاجرت از طریق شمال آفریقا، بسیاری از مهاجران را به مسیرهای دیگر سوق داده است. هزاران مهاجر آفریقایی از مسیرهای پیچیده به مرز جنوبی آمریکا و مکزیک سفر کردهاند.همچنین، همانگونه که همهگیری کووید-۱۹ نشان داد، بیماریها به مرزهای جغرافیایی احترام نمیگذارند. بهترین دفاع، در مشارکت فعال و پیشگیرانه برای توسعه نظامهای سلامت مقاوم نهفته است — نه واکنشهای دیرهنگام. بازنگری در کاهش کمکها و سرمایهگذاری در تشخیص زودهنگام، توان واکنش سریع و زیرساختهای بهداشت عمومی در آفریقا، سرمایهگذاری هوشمندانهای است.پرداختن به این مشکلات در مبدأ، از طریق تعامل هدفمند و گزینشی، میتواند امنیت آمریکا را تأمین کرده و نیاز به مداخلههای پرهزینه بعدی را کاهش دهد.
با وجود بدبینی دولت ترامپ نسبت به نهادهای بینالمللی، سازمانهایی چون سازمان ملل هنوز هم عرصههای مهمی برای پیشبرد منافع راهبردی آمریکا هستند. چین و روسیه از این نهادها برای جلب مشروعیت، تبلیغ دیدگاههای خود درباره نظم جهانی پسا-آمریکایی، و تقویت روایتهایشان استفاده میکنند. آنها همچنین اهمیت آرای آفریقایی را میدانند، زیرا این قاره یک بلوک رأیدهنده متشکل از بیش از یکچهارم کشورهای جهان را در اختیار دارد. آفریقا بزرگترین بلوک منطقهای در مجمع عمومی سازمان ملل است با ۵۴ کشور عضو. این به کشورهای آفریقایی قدرت جمعی قابلتوجهی میدهد. این تأثیر را میتوان در رفتار رأیگیری آنها درباره جنگ اوکراین دید. در رأیگیری سال ۲۰۲۲ برای محکومیت تهاجم روسیه، کشورهای آفریقایی تقریباً نیمی از آرای ممتنع را تشکیل دادند. بعدها، برخی کشورهایی که روابط نزدیکی با مسکو پیدا کرده بودند (مانند مالی)، در موضوعات مربوط به اوکراین به سود روسیه رأی دادند.پکن و مسکو احتمالاً فشارهای دیپلماتیک خود را در سازمان ملل و از طریق اجلاسهای رهبران آفریقایی افزایش خواهند داد. اگر آمریکا همچنان آفریقا را به حاشیه براند، بیتفاوتیاش ممکن است در نهادهای بینالمللی با بیاعتنایی مشابه پاسخ داده شود.
در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ، ابتکار «آفریقای مرفه (Prosper Africa)» راهاندازی شد؛ تلاشی برای افزایش تجارت آمریکا–آفریقا از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی. این طرح با رویکرد «اول آمریکا» همراستا بود و هدف آن گشودن بازارهای آفریقا به روی کسبوکارهای آمریکایی و مقابله اقتصادی با چین بود.این برنامه بهعنوان چرخشی مهم از کمکهای توسعهای و بشردوستانه — که پیشتر مشخصه روابط آمریکا–آفریقا بود — ستایش شد. طراحی این برنامه کاملاً با رویکرد معاملهگرایانه مورد علاقه دولت ترامپ همخوانی دارد. با این حال، وضعیت و آینده این برنامه که عمدتاً در دل USAID تعریف شده، هنوز نامشخص است. از سوی دیگر، قانون رشد و فرصتهای آفریقا (AGOA) که از سال ۲۰۰۰ اجرا شده، دسترسی بیش از ۳۰ کشور آفریقایی به بازار آمریکا بدون تعرفه وارداتی برای محصولات خاصی را فراهم کرده است. این قانون برای بسیاری از کشورها مزایای قابلتوجهی داشته است. به عنوان نمونه، دویچهوله گزارش داده که صادرات پوشاک کنیا به آمریکا از ۵۵ میلیون دلار در سال ۲۰۰۱ به ۶۰۳ میلیون دلار در ۲۰۲۲ رسیده است — یعنی تقریباً ۶۸ درصد از کل صادرات کنیا به آمریکا. با وجود چنین موفقیتهایی، گرایش دولت ترامپ به استفاده از تعرفهها بهعنوان ابزار چانهزنی نشان میدهد که احتمال تمدید AGOA پس از انقضای آن در سپتامبر اندک است. اجازه دادن به اتمام این قانون، نهتنها روابط اقتصادی دوجانبه را تضعیف میکند و فرصت را به چین برای تقویت سلطه تجاریاش میدهد، بلکه ارزش شراکتهای بلندمدت اقتصادی را نیز از بین میبرد.بحث درباره اهمیت ژئوپلیتیک آفریقا جدید نیست. سخنان همیشگی درباره پتانسیل اقتصادی آینده، رشد جمعیتی سریع، موقعیت راهبردی قاره در مسیرهای دریایی حیاتی، و منابع معدنی مهم سالهاست که تکرار میشود. همین باور به ارزش راهبردی بلندمدت قاره بود که الهامبخش تأسیس Africom حدود ۲۰ سال پیش و تدوین «راهبرد آفریقای بایدن» در سال ۲۰۲۲ شد.حتی اگر دولت جدید تمرکز خود را بر منافع کوتاهمدت بگذارد، اکنون زمان کنار کشیدن از اولویتهای راهبردی در آفریقا نیست. عقبنشینی در این مقطع پیام بیثباتی در زمانی ارسال میکند که اعتبار و تعهد سرمایههایی حیاتیاند. دنبال کردن این چهار هدف راهبردی به واشنگتن فرصت میدهد تا منافع ملموس، سریع و متقابل را تحقق بخشد، هزینههای مداخلات آتی را کاهش دهد، حمایت جهانی از اولویتهای آمریکا را افزایش دهد، و از نفوذ چین و روسیه بکاهد.از طریق تعهد، نه انزوا، دولت ترامپ میتواند از منافع آمریکا محافظت کند، رهبری واشنگتن را تثبیت نماید، و بازدهی واقعی در منطقهای بهدست آورد که اهمیت جهانی آن روزبهروز در حال افزایش است.