جای آموزش سوادمالی به کودکان در کتاب‌ها خالی است

همشهری آنلاین چهارشنبه 31 اردیبهشت 1404 - 16:10
امسال یکی از مجموعه کتاب‌های جدید مرتبط با هوش مالی برای مخاطبان کودک، «داستان‌های سواد مالی» به قلم گروهی از نویسندگان بود که در این مجموعه داستان‌ها، مخاطب یاد می‌گیرد که چطور با تصمیم‌گیری‌های درست مالی، آینده بهتر برای خود بسازد.

به گزارش همشهری آنلاین، امسال یکی از مجموعه کتاب‌های جدید مرتبط با هوش مالی برای مخاطبان کودک، «داستان‌های سواد مالی» به قلم گروهی از نویسندگان بود که در این مجموعه داستان‌ها، مخاطب یاد می‌گیرد که چطور با تصمیم‌گیری‌های درست مالی، آینده بهتر برای خود بسازد؛ هر داستان، مهارت‌های ارزشمندی مثل پس‌انداز و سرمایه‌گذاری را در خود دارد که در نوع خود قابل توجه است. سارا عرفانی، نویسنده و مدیر مسئول مرکز «بانوی فرهنگ» دبیر مجموعه کتاب‌های سواد مالی است که یکی از عناوین این مجموعه هم به قلم او نوشته و منتشر شده است. با او درباره اهداف و روند تولید و انتشار این مجموعه گفت‌وگو کردیم.

  • شما دبیر مجموعه «سواد مالی» هستید که به‌تازگی در نشر مهرک منتشر شده است. این مجموعه چطور و با چه هدفی تألیف شد؟

چند سال پیش با دوستان آکادمی هوش مالی صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم مجموعه داستان‌هایی با موضوع سواد مالی از نویسندگان ایرانی تهیه کنیم؛ زیرا تا پیش از آن، کتاب‌های سواد مالی عمدتاً ترجمه شده بودند و ناشران دیگر نیز به انتشار آن‌ها پرداخته بودند؛ اما در این زمینه آثار درخور توجهی از نویسندگان ایرانی وجود نداشت. آکادمی هوش مالی در نظر داشت یک مجموعه کتاب تولید شود که هر کدام به یکی از موضوعات سواد مالی بپردازد و آموزش‌ها از سنین کودکی آغاز شود. حقیقتاً نکته جالب برایم این بود که من خودم تمایل چندانی به این موضوع نداشتم؛ زیرا سواد مالی برای ما نیز چندان جا نیفتاده بود و به این فکر نمی‌کردیم که چرا باید کتابی با این موضوع نوشته شود؛ اما وقتی دوستان درباره ضرورت آموزش سواد مالی به کودکان صحبت کردند، متوجه شدیم که چقدر جای این موضوع در کتاب‌هایمان خالی است و چه مقدار نیاز به نگارش دارد.

  • واکنش و مواجه نویسندگان این مجموعه با موضوع کتاب‌ها چطور بود؟

بله، وقتی دوباره برای همکاری با نویسندگان به سراغ آن‌ها رفتیم؛ اما با همین مشکلی که گفتم، مواجه شدیم. برخی از دوستان نمی‌خواستند درباره این موضوع داستان بنویسند و احساس می‌کردند که ضرورتی برای آن وجود ندارد. این نکته، نشان‌دهنده این بود که واقعاً در این زمینه کمبود وجود دارد. حتی ما که بزرگ‌سال هستیم، شاید هنوز ضرورت آموزش سواد مالی را درک نکرده‌ایم. در نهایت، کلاس‌ها و کارگاه‌هایی برای نویسندگان برگزار شد و پس از آن، نویسندگانی که همراه شدند، هر کدام تعداد زیادی طرح برای داستان‌های خود نوشتند. به‌طور تقریبی، هر نویسنده ۱۰ تا ۱۲ طرح نوشت و در مجموع، چیزی بیش از صد طرح داستانی با موضوع سواد مالی جمع‌آوری شد. این طرح‌ها بررسی شدند؛ هم آکادمی هوش مالی آن‌ها را بررسی کرد و هم از لحاظ داستانی و پیرنگ بارها چکش‌کاری شدند. ایرادهای آن‌ها چه از نظر داستانی و چه از نظر مباحث تخصصی سواد مالی اصلاح شد و سپس نویسندگان به نگارش داستان‌ها پرداختند. بعد از اینکه داستان‌ها نوشته شد، پرسش‌نامه‌هایی توسط متخصصان در حوزه‌های مختلف اقتصاد و حتی روان‌شناسی کودک پر شد. خلاصه می‌خواهم بگویم که یک روند بسیار طولانی طی شد تا این کتاب‌ها، خدا را شکر، در نهایت به سرانجام رسید و منتشر شدند.

جای آموزش سوادمالی به کودکان در کتاب‌ها خالی است

  • درباره کتاب «بهترین هدیه روز مادر» که نوشته خودتان است، بگویید.

من با موضوع سواد مالی ارتباط برقرار کردم و تجربه‌هایی با دو دختر خود داشتم. دوست داشتم که این موضوع را به‌صورت عینی‌تر به تصویر بکشم؛ یعنی برخی از این اتفاقات را خودمان تجربه کرده‌ایم. بخشی از آن‌ها حتی ممکن است تجربه‌های کودکی من باشد. پس از آن، تجربه جذاب من ساخت دست‌بند با دخترانم بود. من چند پیرنگ برای این داستان‌ها داشتم که مقداری چکش‌کاری شد تا داستان‌ها به گونه‌ای نوشته شوند که آموزنده باشند و به بچه‌ها کمک کنند. نکته‌ای که وجود دارد این است که ما فکر می‌کنیم بد است که بچه‌ها کار کنند و پول درآورند؛ اما این زمانی بد است که بچه مجبور باشد درس نخواند و از تحصیل باز بماند؛ اما اگر مثلاً در تابستان برود کاری انجام دهد یا مهارتی یاد بگیرد و بتواند از آن مهارت استفاده کند یا تجربه‌های مختلفی کسب کند تا اگر روزی خواست خودش پول درآورد و روی پای خود بایستد، این امکان را داشته باشد. من در این کتاب سعی کردم این نکته را به‌صورت کلی به بچه‌ها یاد بدهم که از سنین پایین می‌توانند کاری متناسب با روحیه‌شان انجام دهند؛ کار سنگینی نیست و در کنار آن تفریح نیز وجود دارد. در این کتاب سعی کردم این موضوع را به تصویر بکشم. چهار داستان وجود دارد که هر کدام به یکی از وجوه کارِ بازاریابی و فروش محصولات بچه‌ها اشاره می‌کند.

  • نکته‌ای که در داستان‌ها برای من جالب بود آن بخشی بود که پدر سعی می‌کرد حمایتی داشته باشد و پیش‌سفارش کند. چرا چنین نکته‌ای را در داستان قرار دادید؟

این نکته بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا در فضاهای کار و بازاریابی، ممکن است گاهی از اطرافیان خود غافل شویم. برای مثال، ممکن است یکی از عزیزان ما تولیدکننده کفش باشد و در این حالت اگر من کفش خود را از برندهای خارجی انتخاب کنم، به آن عزیز ظلم کرده‌ام. در اینجا که پدر پیشنهاد می‌دهد و به‌نوعی محصول فرزندش را پیش‌خرید می‌کند، دوست داشتم اشاره کنم که بزرگ‌ترها و والدین چگونه می‌توانند از کار فرزندان خود حمایت کنند، حتی از کودکانی که در دور و بر خود می‌بینند.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.