بازدارندگی یا فریب آمریکایی؛ اروپا چگونه در تله آمریکا افتاد؟/ جهان در آستانه جنگ سرد نوین قرار گرفت

اقتصادنیوز جمعه 12 اردیبهشت 1404 - 20:38
اقتصادنیوز: به باور ناظران جهان در آستانه گذار از نظم سنتی و ورود به نظمی است که در قاب آن دیگر بازدارندگی هسته ای زیر چتر حمایتی ایالات متحده معنایی ندارد. همین گزاره موجب خواهد شد تا در صورت تداوم بی اعتمادی ها کشورها برای حراست از منافع خود برای ورود به باشگاه کشورهای هسته ای به صف شوند.

به گزارش اقتصادنیوز، با سرعتی که دولت دوم ترامپ در حال برچیدن عناصر حیاتی نظم بین‌المللی پس از جنگ است، به نظر می‌رسد که برخی پیامدهای بدیهی اقداماتش را در نظر نگرفته است؛ از جمله آغاز موج جدیدی از اشاعه‌ هسته‌ای، این بار نه از سوی تروریست‌ها یا بازیگران مخالف واشنگتن، بلکه توسط کشورهایی که پیش‌تر به‌عنوان متحدان ایالات متحده شناخته می‌شدند.

این عبارت بخشی از یادداشت فارن افرز است که اقتصادنیوز آن را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش اول آمده است.

پیش بینی که محقق شد

اگر نظم لیبرال فروبپاشد، رژیم منع اشاعه‌ی هسته‌ای نیز همراه با آن سقوط خواهد کرد. در این میان همواره بیشترین توجه در حوزه‌ سلاح‌های هسته‌ای معطوف به ابرقدرت‌ها بوده و پس از آن، بر کشورهایی چون کره شمالی (که در سال ۲۰۰۶ به سلاح هسته‌ای دست یافت) و عراق (که به دنبال زرادخانه‌ هسته‌ای بود) متمرکز شده است. اما  به واسطه تحولات اخیر، لازم است که به رویکرد کشورهایی چون بریتانیا و فرانسه نیز پرداخته شود؛ بازیگرانی که فعل و انفعالشان چندان مورد توجه نیست. بریتانیا در سال ۱۹۴۱ نخستین برنامه‌ سلاح‌های هسته‌ای جهان را آغاز کرد و دو سال بعد، آن را با پروژه‌ منهتن ادغام نمود. اما پس از پایان جنگ، زمانی که واشنگتن همکاری خود را متوقف کرد، لندن تصمیم گرفت به‌تنهایی به این مسیر ادامه دهد و در سال ۱۹۵۲ نخستین بمب هسته‌ای خود را با موفقیت آزمایش کرد. در همین حال، فرانسه در سال ۱۹۵۴ یک برنامه‌ نظامی هسته‌ای مخفی را تعریف کرد، در سال ۱۹۵۸ آن را علنی ساخت و در سال ۱۹۶۰ اولین سلاح هسته‌ای خود را با موفقیت آزمایش کرد.

حال سوال این است، چرا فرانسه در حالی که زیر چتر هسته‌ای آمریکا قرار داشت، به دنبال ساخت بمب اتمی رفت؟ در پاسخ باید گفت، به این دلیل که شارل دوگل، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، به تعهدات امنیتی واشنگتن اعتماد نداشت. او معتقد بود که بازدارندگی گسترده یک فریب است و اگر پاریس می‌خواست واقعا امنیت داشته باشد، چاره‌ای جز دستیابی به توانایی هسته‌ای مستقل نداشت. دوگل در سال ۱۹۶۳ در باب مواضعش اینگونه گفت: «تسلیحات هسته‌ای آمریکا همچنان تضمین اساسی برای صلح جهانی هستند. اما واقعیت این است که قدرت هسته‌ای آمریکا لزوماً به همه‌ تحولاتی که اروپا و فرانسه را تحت تأثیر قرار می‌دهند، فورا پاسخ نمی‌دهد. بنابراین [ما تصمیم گرفته‌ایم] که خود را به نیروی هسته‌ای‌ای مجهز کنیم که مختص ما باشد».فرانسوی‌ها این توانایی را "نیروی ضربتی" (force de frappe) نامیدند.برای نسل‌ها، بسیاری از تحلیل‌گران غیرفرانسوی این استدلال را جدی نگرفته  و آن را نشانه‌ای از غرور بیش‌ازحد فرانسوی‌ها یا نوعی بدبینی افراطی، نه یک منطق استراتژیک واقع‌بینانه، تلقی کردند. اما پس از هفته‌های نخست دولت دوم ترامپ، این دیدگاه پیش‌بینانه به نظر می‌رسد—و دیگر کسی آن را به تمسخر نمی‌گیرد.

جنگی که همه را غافلگیر کرد

با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تصویر هسته‌ای جهان به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرد. احتمال رویارویی مستقیم میان ابرقدرت‌ها بسیار کاهش یافت و تهدیدات فوری‌تر به پراکندگی مواد هسته‌ای و وجود تخصص فنی شوروی سابق در دیگر کشورها یا گروه‌های غیردولتی مرتبط بود. مهار "سلاح‌های هسته‌ای سرگردان" به یک اولویت تبدیل شد و برنامه‌هایی مانند قانون کاهش تهدیدات مشترک نان-لوگار در سال ۱۹۹۱ برای مقابله با این چالش ایجاد شدند.یکی از مسائل پیچیده، سرنوشت بقایای زرادخانه‌ هسته‌ای شوروی در اوکراین، که اکنون کشوری مستقل شده ، قلمداد می شد. سایر کشورها به کی‌یف فشار آوردند که این تسلیحات را به مسکو بازگرداند و در مقابل، تضمین کردند که این اقدام برای اوکراین تبعات منفی نخواهد داشت. اوکراین که توان چندانی برای مقاومت در برابر این فشارها نداشت، سرانجام موافقت کرد. این تصمیم در یادداشت بوداپست ۱۹۹۴ ثبت شد، و بلاروس، قزاقستان و اوکراین در ازای دریافت تضمین‌های امنیتی از سوی ایالات متحده، بریتانیا و روسیه به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) پیوستند.در آن زمان، برخی توسل به چنین رویکردی را اشتباهی بزرگ می‌دانستند. برای مثال، جان میرشایمر، دانشمند علوم سیاسی، در سال ۱۹۹۳ در مجله فارن افرز نوشت که اوکراین در آینده برای مقابله با احیا‌طلبی روسیه به بازدارندگی هسته‌ای نیاز خواهد داشت و حفظ توانمندی هسته‌ای کم‌هزینه‌ترین راه برای دستیابی به این هدف است. او هشدار داد:«اوکراین با سلاح‌های متعارف قادر به دفاع از خود در برابر روسیه‌ی مجهز به تسلیحات هسته‌ای نخواهد بود و هیچ کشوری، از جمله ایالات متحده، تضمین امنیتی معناداری به این بازیگر نخواهد داد. تسلیحات هسته‌ای اوکراین تنها بازدارنده‌ قابل‌اعتماد در برابر حملات روسیه هستند».

 

اما در آن بازه زمانی، نگرانی از اشاعه‌ هسته‌ای بر نگرانی از جنگ‌های آینده غلبه داشت، و در نتیجه، اوکراین پسا‌شوروی تنها با یک ارتش متعارف باقی ماند.

برای دو دهه، این مسئله چندان مشکل‌ساز به نظر نمی‌رسید—تا اینکه در سال ۲۰۱۴، ولادیمیر پوتین که از گرایش فزاینده‌ اوکراین به غرب خشمگین بود، تصمیم گرفت به کی‌یف درسی بدهد. او با تحریک جنبش‌های جدایی‌طلب در استان‌های جنوبی و شرقی اوکراین، که جمعیت روس‌زبان داشتند، شرایط را برای مداخله‌ نظامی روسیه فراهم کرد. نیروهای روسی تحت عنوان کمک به این گروه‌ها وارد اوکراین شدند و به سرعت کریمه و بخش‌هایی از دونباس را تصرف کردند.پس از سال‌ها درگیری‌های پراکنده و مذاکرات بی‌نتیجه، در سال ۲۰۲۲ پوتین حمله گسترده‌ای را با هدف تسخیر کل اوکراین آغاز کرد—با این نیت که یا آن را دوباره به خاک روسیه ضمیمه کند، یا آن را به مستعمره‌ای تحت کنترل دولت دست‌نشانده‌ کرملین تبدیل نماید.با توجه به اختلاف فاحش در اندازه و قدرت نظامی میان روسیه و اوکراین، انتظار می‌رفت که کی‌یف به سرعت سقوط کند. اما برخلاف پیش‌بینی‌ها، اوکراین مقاومت کرد. زمانی که مشخص شد دولت اوکراین به این زودی‌ها فرو نخواهد پاشید، ایالات متحده و اروپا حمایت نظامی و اقتصادی گسترده‌ای را از این بازیگر آغاز کردند. با گذشت زمان، جنگ از یک جنگ متحرک به یک جنگ فرسایشی و موضعی تبدیل شد—روسیه همچنان کریمه و بیشتر مناطق دونباس را در اختیار داشت، در حالی که اوکراین موفق شده بود بخشی از خاک روسیه در نزدیکی کورسک را تحت کنترل خود بگیرد.دولت بایدن و متحدان اروپایی‌اش همچنان بر حمایت از اوکراین تأکید داشتند، اما توان عظیم اقتصادی و نظامی روسیه که پوتین بی‌محابا وارد میدان می‌کرد، به تدریج کفه‌ ترازو را به نفع او سنگین‌تر کرد.

بازدارندگی آمریکایی فریب بزرگی بود

سپس، دونالد ترامپ دوباره به کاخ سفید بازگشت.او در جریان کارزار انتخاباتی خود وعده داده بود که « در یک روز» به جنگ اوکراین پایان خواهد داد. اما توضیح چندانی درباره‌ی چگونگی چنین فعلی ارائه نکرد. پس از روی کار آمدن دولت دوم ترامپ، جزئیات بیشتری از برنامه‌های او آشکار شده است—و به نظر می‌رسد که اوکراین قرار است به‌سادگی به پذیرش خواسته‌های روسیه واداشته شود؛ خواسته هایی چون، واگذاری سرزمین‌های اشغالی، تضعیف ارتش اوکراین، تغییر دولت در کی‌یف، چرخش دوباره‌ اوکراین به سمت شرق هنوز مشخص نیست که این چرخش آشکار سیاست خارجی آمریکا تا چه حد پیش خواهد رفت. ابهام‌های فراوانی درباره‌ی این تغییر تاریخی وجود دارد، و همچنین عدم انسجام در پیام‌های دولت ترامپ باعث سردرگمی شده است.اما یک چیز روشن شده است: وعده‌های پیشین آمریکا درباره حمایت از اوکراین—و احتمالاً سایر متحدانش—دیگر چندان قابل اعتماد نیستند.حال سوال این است، قربانی بعدی کدام کشور است؟در پاسخ باید گفت، دوگل درست پیش‌بینی کرده بود و مرشایمر نیز درست می‌گفت. بازدارندگی گسترده یک فریب بود، و کشورهایی که به این ساز و کار اعتماد کردند، فریب‌خورده بودند. این مسئله برای بسیاری از کشورهای در معرض تهدید یک پرسش مهم را مطرح می‌کند: چرا مسیر فرانسه را در پیش نگیرند و با توسعه نیروی بازدارندگی مستقل، امنیت خود را تضمین نکنند؟

اکنون که ایالات متحده به یک متحد غیرقابل اعتماد تبدیل شده است، یکی از گزینه‌های کشورهایی که به دنبال محافظت از منافع ملی خود هستند، تامین بازدارندگی هسته‌ای از طریق یک قدرت دیگر به شکلی برجسته مطرح شده است. برای مثال، نخست‌وزیر جدید آلمان، فریدریش مرتس، گفته است که قصد دارد با بریتانیا و فرانسه رایزنی کرده تا بررسی کند که آیا بازدارندگی هسته‌ای آن‌ها می‌تواند شامل آلمان نیز شود یا خیر. دیگر اعضای ناتو نیز ممکن است همین مسیر را دنبال کنند. نخست‌وزیر بریتانیا، کایر استارمر، و رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، نسبت به این ایده نظر مساعد دارند و ممکن است به‌زودی یک بازدارندگی هسته‌ای کاملا اروپایی شکل بگیرد.این تحول می‌تواند برای ایجاد ثبات در امنیت اروپا در جهانی که ایالات متحده از آن کنار کشیده، مفید باشد. اما خیانت واشنگتن به متحدانش، اعتماد به هر گونه ترتیبات بازدارندگی هسته‌ای آینده را دشوار خواهد کرد. در گذشته، لندن به واشنگتن اعتماد نداشت، و پاریس نیز به واشنگتن یا لندن اعتماد نمی‌کرد. حال، چرا دیگر کشورها باید به لندن و پاریس اعتماد کنند؟ در نهایت ضرب المثلی در این باره وجود دارد که می گوید «اگر دوبار فریب بخورم، تقصیر از خودم است». بنابراین، برخی کشورها ممکن است تصمیم بگیرند که برای اطمینان از امنیت خود، سلاح هسته‌ای تولید کنند. با توجه به محدودیت‌های موجود، این مسیر آسانی نخواهد بود و نیاز به دانش فنی پیشرفته، مقدار زیادی مواد شکافت‌پذیر، و توانایی تولید تسلیحات پیشرفته خواهد داشت. این روند ممکن است چندین سال طول بکشد و ده‌ها میلیارد دلار هزینه داشته باشد، اما قطعا شدنی است.

بازیگر هسته ای بعدی کدام کشور است؟

در دهه ۱۹۵۰، اسرائیل برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را با کمک های گسترده فرانسه آغاز کرد و احتمالا تا پایان دهه ۱۹۶۰ به اولین بمب خود دست یافت و در دهه‌های بعد صدها بمب دیگر به زرادخانه‌اش اضافه کرد. در همین حال، پاکستان پس از مشاهده دستیابی رقیبش، هند، به تسلیحات هسته‌ای، برنامه مخفیانه‌ای را در دهه ۱۹۷۰ کلید زد. این کشور پس از دریافت کمک‌های گسترده از چین و کره شمالی، سرانجام در سال ۱۹۹۸ یک آزمایش هسته‌ای موفقیت‌آمیز انجام داد. حال به باور ناظران ژاپن مسیری متفاوت را در پیش گرفته و به‌جای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای، «توانایی هسته‌ای بالقوه» ایجاد کرده است—به عبارتی، «بمبی در زیرزمین» که در صورت لزوم می‌تواند به‌سرعت به یک سلاح هسته‌ای تبدیل شود. از دهه ۱۹۶۰، توکیو متعهد شده است که تسلیحات هسته‌ای نداشته باشد، تولید نکند و اجازه ندهد که این تسلیحات در خاک ژاپن مستقر شوند. اما در عین حال، این کشور برنامه پیشرفته انرژی هسته‌ای غیرنظامی، ذخایر بزرگی از پلوتونیوم غنی‌شده، و یک صنعت دفاعی پیشرفته دارد. در نتیجه، هر دولتی در ژاپن می‌تواند ظرف چند ماه آخرین مراحل تسلیحاتی شدن را طی کند، به شرط آنکه آماده پذیرش پیامدهای داخلی و بین‌المللی آن باشد. اما چه کسی ممکن است بازیگر بعدی باشد که به زرادخانه هسته ای مجهز خواهد شد؟ محتمل‌ترین گزینه‌ها، اوکراین و تایوان هستند، کشورهایی که به‌طور واضح در معرض تهدید همسایگان هسته‌ای قدرتمند خود قرار دارند. تایوان پیش‌تر دو بار در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تلاش کرد به سلاح هسته‌ای دست یابد اما هر دو بار تلاش هایش توسط ایالات متحده متوقف شد. بااین‌حال، اگر چنین تلاش‌هایی از سر گرفته شوند، ممکن است این کشورها قبل از تکمیل برنامه خود مورد حمله قرار بگیرند، چراکه رقبای آن‌ها نمی‌خواهند این تهدید شکل بگیرد. بنابراین، تلاش برای دستیابی به امنیت ممکن است منجر به جنگ پیشگیرانه و نابودی ملی شود. اگر نظم جهانی کنونی همچنان رو به افول باشد، کره جنوبی احتمالاً نخستین کشوری خواهد بود که به سلاح هسته‌ای دست می‌یابد. این کشور در سال ۱۹۷۵ به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) پیوست، اما می‌تواند در هر زمان از آن خارج شود و ممکن است به این نتیجه برسد که برای مقابله با تهدید کره شمالی به اهرم ها و  توانایی هسته‌ای مستقل نیاز دارد. مقامات کره جنوبی پیشتر بحث در این مورد را آغاز کرده‌ و اگر ایالات متحده نشانه‌هایی از کاهش تعهد نشان دهد، این بحث‌ها شدت خواهند گرفت. اگر سئول هسته‌ای شود، توکیو احتمالا از این بازیگر پیروی خواهد کرد. و در نهایت، استرالیا نیز ممکن است به آن‌ها بپیوندد و برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را که در دهه ۱۹۷۰ کنار گذاشته بود، از سر بگیرد.

آیا اروپا به سلاح هسته‌ای مجهز خواهد شد؟

در اروپا، برخی از فرماندهان ارتش لهستان علبنا به این فکر می‌کنند که آیا این کشور باید فراتر از تکیه بر فرانسه و بریتانیا رفته و نیروی هسته‌ای مستقل خود را ایجاد کند. دونالد توسک ، نخست وزیر لهستان در سخنرانی ۷ مارس در پارلمان این کشور،  به‌طور ضمنی از این ایده حمایت کرد و گفت: «ما باید به‌دنبال پیشرفته‌ترین گزینه‌ها برویم، ازجمله گزینه‌هایی که به سلاح‌های هسته‌ای و تسلیحات غیرمتعارف مدرن مربوط می‌شود. خرید تسلیحات سنتی و متعارف کافی نیست.» در همین حال، مقامات کشورهای نوردیک و بالتیک نیز احتمالا بحث‌هایی درباره هسته‌ای شدن مطرح خواهند کرد. (سوئد تا دهه ۱۹۷۰ یک برنامه هسته‌ای مستقل داشت.) با این همه باید گفت هیچ‌یک از این سناریوها قطعی نیستند، زیرا هنوز مشخص نیست که دولت ترامپ واقعاً تا چه حد در مسیر ترک ائتلاف‌هایی که دولت‌های پیشین طی نسل‌ها ساخته‌اند، پیش خواهد رفت. اما اگر چنین اتفاقی رخ دهد، جای تعجب نخواهد بود اگر متحدان پیشین آمریکا تصمیم بگیرند که در مورد برخی انتخاب‌های گذشته خود، که بر اساس فرض حمایت پایدار واشنگتن اتخاذ شده بودند، تجدیدنظر کنند. هنوز بسیار زود است که بتوان پیش‌بینی کرد این جهان عجیب جدید چگونه شکل خواهد گرفت. اما به نظر می‌رسد که موانع روانی که برای مدت‌ها از گسترش دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری کرده بودند، ممکن است دیگر وجود نداشته باشند.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.