برای ما که در ایران زندگی میکنیم «تورم چیست؟» سؤال خیلی سختی نخواهد بود. گذشته از این موضوع، عموم مردم تنها با یک جنبه از Inflation که همان افزایش قیمت کالاها و خدمات است آشنا هستند و از علل ایجاد آن و جنبههای دیگر بیاطلاعاند.
احتمالاً برای شما هم اتفاق افتاده است که در دوران کودکی از بزرگترها درباره قیمت ناچیز یک خودرو یا خانه شنیده باشید که امروز دیگر با آن پول به هیچ عنوان قابل خریداری نیست. به عنوان مثال در سال دهه ۶۰ میشد با ۵ میلیون تومان یک خانه بسیار مناسب در یکی از مناطق خوب تهران خریداری کرد. پولی که امروز فقط قدرت خرید تلفن همراه هوشمند را دارد. این یعنی تورم! ولی چرا تورم ایجاد میشود و چطور باید آن مقابله کرد؟
تورم یا اینفلیشن (Inflation) یک کلمه تخصصی در اقتصاد کلان است؛ تورم یعنی افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات در نتیجه کاهش قدرت خرید در طول زمان. نرخ کاهش قدرت خرید خودش را در افزایش میانگین قیمت سبدی مشخص از کالاها و خدمات نشان میدهد. تورم به شکل درصد بیان میشود و به معنای آن است که شما با یک واحد مشخص از یک پول یا ارز کالا و خدمات کمتری نسبت به دوره قبل میخرید.
نقطه مقابل تورم رکود (Deflation) است. رکود متضاد تورم است و به معنای افزایش قدرت خرید و به تبع آن کاهش قیمت کالاها و خدمات است. رکود زیاد هم مثل تورم زیاد یک شاخصه منفی در اقتصاد به حساب میآید. وقتی میگوییم تورم ۲۰ درصد است، یعنی به شکل میانگین نرخ کالاها و خدمات ۲۰ درصد بیشتر شده است و به این معنی نیست که همه اجناس ۲۰ درصد گرانتر از دورهٔ قبلی هستند.
ابرتورم یا هایپراینفلیشن عبارتی است که برای اینفلیشن افسارگسیخته و خارج از کنترل گفته میشود. زمانی که قیمت کالا و خدمات در طول هر ماه بیش از ۵۰ درصد گرانتر شود، میتوان گفت که کشور دچار یک هایپراینفلیشن شده است.
در دنیای امروز ایجاد یک ابرتورم اتفاق نادری است ولی در طول تاریخ کشورهایی مثل چین، آلمان، روسیه، مجارستان و گرجستان درگیر ابر تورم شدهاند. ونزوئلا آخرین مورد از کشورهایی است که درگیر هایپراینفلیشین بوده است.
برای محاسبه تورم از شاخصهای متفاوتی استفاده میشود. سه مورد از این شاخصها عبارتند از:
اصلیترین دلایل ایجاد تورم بیشترشدن تقاضا نسبت به عرضه و رشد عرضه پول مازاد است. افزایش عرضه پول ریشهٔ تورم است. عرضه پول در یک کشور تحت تأثیر مقامات مالی و اقتصادی آن کشور است. این اتفاق در حالتهای زیر رخ میدهد:
در هر سه حالت، قدرت خرید کاهش پیدا میکند. در واقع وقتی عرضه پول افزایش کند انواع مختلف از اینفلیشن ایجاد میشوند.
زمانی که تعداد خریداران نسبت به فروشندهها بیشتر باشد Inflation یا همان افزایش قیمت شکل میگیرد. نکته جالب اینجاست که قیمتها در این شرایط به این دلیل افزایش پیدا میکند که فروشندهها به این نتیجه میرسند که خریداران تمایل به پرداخت مبلغی بیشتر از مبلغی را دارند.
بلیت تماشای فینال جامجهانی مثال بسیار خوبی است؛ چراکه تعداد صندلیهای ورزشگاه محدود است و تعداد خریداران بسیار بیشتر از این صندلیهاست. حالا فروشنده بلیت که عموماً یک شرکت واسطه است، میتواند در عرض چند ثانیه قیمت بلیتها را چند برابر بیشتر کند و همچنان مردم برای دیدن فینال پول پرداخت میکنند.
گاهی اوقات نیز افزایش هزینههای تولید باعث ایجاد Inflation میشود. مثلاً اگر هزینه کارگر، مواد اولیه یا سوخت بیشتر شود، کالا و خدمات هم گرانتر میشوند و خریدار مجبور به پرداخت پول بیشتری است. افزایش قیمت سوختهایی مثل گازوئیل و بنزین عموماً از این جنس اینفلیشن هستند.
نوعی از تورم نیز وجود دارد که تورم ذاتی است. در این اینفلیشن جامعه انتشار افزایش مداوم قیمت را دارند. یعنی مثلاً اگر نرخ تورم ۲۰ درصد باشد، مردم رفتهرفته انتظار رشد ۲۰ درصدی همه چیز را خواهند داشت.
در این حالت پس از مدتی کارگران درخواست حقوق بیشتر میکنند، هزینهها بیشتر میشود و کالاها گرانتر فروخته میشوند. این شکل از Inflation تا زمانی ادامه پیدا میکند که مشکل زیرساختی تورم حل شود.
محاسبه نرخ تورم از طریق تفریق شاخص قیمت مصرفکننده در سال جاری و شاخص قیمت مصرفکننده در سال پایه، تقسیم بر شاخص قیمت مصرفکننده در سال مبنا و در نهایت ضرب کردن حاصل در ۱۰۰ برای رسیدن به درصد تورم انجام میگیرد.
مثلاً اگر شاخص قیمت در سال جاری ۱۴۰ و در سال پایه (مثلاً سال ۱۴۰۱) عدد ۱۰۰ باشد، نرخ تورم ۰.۴ به دست میآید. با ضرب کردن این عدد در ۱۰۰ میتوان گفت که اینفلیشن در بازهٔ ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ معادل ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده است. حالا اگر شاخص قیمت مصرف کننده کمتر شده باشد، شاخص تورم منفی میشود.
در کشور ایران هم بانک مرکزی از فرمولی مشابه برای محاسبه نرخ اینفلیشن استفاده میکند. با این حال ممکن است نهادهای دیگر مثل سازمان آمار از فرمول متفاوتتری استفاده کنند.
بانک مرکزی و مرکز آمار در بازههای مشخص نرخ تورم در ایران را منتشر میکنند. تاریخچه نرخ تورم ایران را در جدول زیر مشاهده میکنید:
سال | میزان تورم (درصد) |
---|---|
۱۳۱۶ | ۲۱.۲ |
۱۳۲۰ | ۴۹.۵ |
۱۳۳۰ | ۸.۳ |
۱۳۴۰ | ۱.۶ |
۱۳۵۰ | ۶.۴ |
۱۳۶۰ | ۲۴ |
۱۳۷۰ | ۲۱ |
۱۳۷۵ | ۲۴ |
۱۳۸۰ | ۱۱ |
۱۳۸۵ | ۱۳ |
۱۳۹۰ | ۲۲ |
۱۳۹۵ | ۹ |
۱۴۰۰ | ۴۰.۲ |
۱۴۰۱ | ۴۵ |
صندوق بینالمللی پول (imf.org) نیز در مواردی نرخ Inflation در کشورهای مختلف را اعلام میکند. بهعنوان در سال ۱۳۹۶، طبق آمارهای این صندوق، اینفلیشن در ایران ۱۰ درصد اعلام شد و این در حالی بود که نرخ اعلامی توسط مقامات کشورمان بیشتر از این مقدار بوده است.
به طور کلی، در دورهای از Inflation خفیف، افراد جویای کار سود میبرند. افزایش خرجکرد میتواند به معنی افزایش تقاضا باشد و شرکتها ممکن است در پاسخ به تقاضای بیشتر تصمیم به استخدام افراد جدید بگیرند.
همچنین اگر شما در زمان تورم وامی دریافت کنید، این رویداد می تواند بازپرداخت وام را برای شما راحتتر کند. به دلیل کاهش ارزش پول، آن مبلغی که شما یک یا دو سال پیش به عنوان وام قرض گرفته بودید، ممکن است روی کاغذ رقمی مشابه باشد، اما در حقیقت ارزش واقعی آن کاهش یافته است.
تورم در حالتی که قابل کنترل باشد، می تواند برای صاحبان کسب و کار مفید واقع شود. یک مقدار اینفلیشن سالم سبب افزایش و تحریک بیشتر هزینهها میشود که در بهترین حالت، می تواند بهگونهای کار کند که افزایش هزینهها با افزایش فروش جبران شود.
مردم طبقه متوسط به پایین، بیشترین زیان را از اینفلیشن میبینند. افزایش قیمت غیر سالم و غیر قابل کنترل، تقریباً برای همه افراد عادی جامعه فاجعه بار خواهد بود. اگر اینفلیشن از کنترل خارج شود، مردم اعتماد خود به پول را از دست داده، موسسات مالی به دلیل خارج کردن پولها توسط مردم متضرر شده و صاحبان مشاغل نیز به دلیل گران شدن کالاها و کاهش تقاضا با مشکل مواجه میشوند.
افراد با درآمد پایین و درآمد ثابت در هر سطحی از تورم متضرر خواهند شد. ارزش پول به صورت متناوب کاهش مییابد اما افزایش قابل ملاحظهای در مقدار درآمد رخ نخواهد داد. به عنوان مثال اگر درآمد شخصی در یک سال تنها ۲۰ میلیون تومان و نرخ Inflation نیز ۵۰ درصد باشد، ارزش واقعی حقوقی که این فرد در سال بعد نسبت به سال قبل دریافت میکند ۱۰ میلیون تومان خواهد بود.
بانک مرکزی هر کشوری مسئولیت کنترل تورم را بر عهده دارد. سیاستهای پولی و بانکی کشورها مثل تغییر در نرخ بهره میتواند به کنترل و مهار اینفلیشن کمک کنند. به طور کلی میشود سیاستهای مهار و کنترل Inflation را به شکل زیر تقسیم کرد:
بسته به شدت تورم، سیاستهای مالی کشور و وضعیت اقتصاد کلان زمانی که طول میکشد یک دولت یا بانک مرکزی بتواند تورم را کنترل کند متفاوت خواهد بود. به طور کلی و طبق آمارها، بین هر تورم یا رکورد یک فاصله و شکاف دو ساله وجود ندارد؛ یعنی مقامات مالی کشورها ۲ سال زمان نیاز دارند تا بتوانند به چنین مواردی پاسخ دهند.
زمانی که تورم افسارگسیخته شکل میگیرد، کنترل آن سخت خواهد بود. با بیشترشدن قیمتها، کارگران تقاضای حقوق بیشتر میکنند و با افزایش حقوقشان قدرت خریدشان هم افزایش پیدا میکند و این افزایش قدرت خرید تقاضا را بیشتر میکند. همان طور که گفتیم، افزایش تقاضا باعث ایجاد تورم و افزایش قیمت کالاها میشود. در این حالت جامعه وارد حلقه حقوق (Wage-price Spiral) میشود.
علاوه بر این تمام راههای کنترل اینفلیشن و رکود روی اقتصاد تأثیر میگذارند و ممکن است هر کدام عوارض خودشان را به اقتصاد تحمیل کنند. به همین دلیل کنترل تورم کار آسانی نیست!
کشور زیمباوه در دهه ۲۰۰۰ میلادی متحمل یک ابرتورم جدی شد. بسیاری از اقتصاددانان دلیل اصلی این اتفاق را چاپ بیش از اندازه پول برای تامین بودجه کشور در جنگ دوم کنگو میدانند. تاثیر این تورم به قدری بد بود که امکان بازیابی و نجات واحد پولی وجود نداشت. سرانجام سران کشور تصمیم به منحل کردن ارز رایج و جایگزین کردن آن با یک ارز خارجی گرفتند.
پس از جنگ جهانی دوم، کشور مجارستان نیز گرفتار یک هایپراینفلیشن جدی شد که در بدترین حالت آن، نرخ تورم روزانه پنگو (واحد پولی مجارستان در آن زمان) بیش از ۲۰۰ درصد بود. قیمتها هر ۱۵ ساعت دو برابر میشد. در این مورد نیز همانند زیمباوه، این اتفاق ضربه غیر قابل بازگشتی به اقتصاد این کشور وارد کرده بود و تنها راه ممکن تغییر ارز رایج کشور به یک واحد پولی دیگر بود.
پس از جنگ جهانی اول، آلمان یا همان دولت وایمار به عنوان یکی از مقصران جنگ، محکوم به پرداخت غرامت سنگینی شد. دولت این کشور از یک سو مایل نبود با همسایگان اروپاییاش درگیری نظامی پیدا کند و از سوی دیگر نمیخواست با افزایش مالیات موجب تشفیش اذهان عمومی گردد. بنابراین به جای طرف شدن مستقیم با مردم، برای پرداخت بدهیها، اقدام به چاپ بیرویه پول کرد و مارک آلمان به یک سراشیبی سقوط غیرقابل کنترل افتاد.
تورم در همه چیز به حدی شدت یافته بود که بچههای کوچک از دستههای اسکناس بیارزش ۵۰ میلیون مارکی برای بازی استفاده میکردند و بی خانمانها با آتش زدن این اسکناسها خودشان را گرم میکردند. مهمترین درس بدست آمده از این اتفاق این است که هرج و مرج مالی و دولتی آلمان دهه ۱۹۲۰، دری برای ظهور آدولف هیتلر باز کرد.
روسیه در زمانی که اتحاد جماهیر شوروی نام داشت، در سال ۱۹۱۷ درگیر یک ابرتورم هفت ساله شد. این ابرتورم در سالهای ابتدایی دولت بولشوویک آغاز شد و تا سال ۱۹۲۴ ادامه داشت. در طول این اتفاق، شوروی نرخ تبدیل روبل را سه بار تغییر داد تا بتواند اینفلیشن را کنترل کند.
شاید همه ما با ابرتورم در ونزوئلا بیش از بقیه کشورها آشنا باشیم. این اتفاق در سال ۲۰۱۶ و همزمان با بحران مدنی و سیاسی این کشور شروع شد. طبق اعلام مراجع آماری در سال ۲۰۱۸ نرخ تورم ونزوئلا تا یک میلیون درصد افزایش پیدا کرد. ونزوئلا برای کنترل این شرایط نرخ بهره را تا ۶۹ درصد بیشتر کرد که بیشترین میزان سود در تاریخ است.
بسیاری از ارزهای دیجیتال اقتصاد توکنی ضدتورمی دارند؛ این به معنای آن نیست که این ارزهای دیجیتال در مقابل اینفلیشن مقاوم هستند، بلکه به معنای آن است که عرضه آنها محدود است و تعداد کوینها و توکنهای در چرخه تا ابد زیاد و زیادتر نمیشوند. مثلاً بیت کوین یک ارز دیجیتال بدون Inflation یا ضدتورمی است؛ یعنی در مجموع ۲۱ میلیون کوین BTC وجود خواهد داشت.
در مقابل ارزهایی مثل دوج کوین (DOGE) عرضه محدود ندارند و تعداد آنها تا هر اندازهای که امکان داشته باشید بیشتر میشود. هر چه تعداد کوینهای در چرخه بیشتر باشد قیمت هر واحد کمتر میشود. این اتفاق برای پول هم میافتد و اگر بانک مرکزی به صورت مداوم پول چاپ کند، ارزش هر واحد از پول با کاهش همراه خواهد بود.
بیشتر بخوانید: دوج کوین چیست؟
بیت کوین و لایت کوین جزو مشهورترین ارزهای ضدتورمی به حساب میآیند چرا که عرضه آنها محدود است. در طرف دیگر ارزهایی مثل ریپل و بایننس کوین هم عرضه محدود دارند، ولی تعداد عرضه آنها آنقدر زیاد است که عملاً نامحدود به حساب میآید!
بیشتر بخوانید: بیت کوین چیست؟
به طور کلی سرمایهگذاری روی چیزی جز پول نقد، بهترین روش محافظت در مقابل تورم است. این سرمایهگذاریها عبارتند از:
خیر؛ تورم در ایران هنوز وارد مرحله هایپراینفلیشن نشده است.
به طور کلی سرمایهگذاری میتواند بهعنوان یک پوشش در مقابل تورم عمل کند.
خیر؛ تورم منفی باعث میشود که پویایی اقتصاد کاهش پیدا کند