«شهسوار کردستان» کیست؟/وقتی ممنوعیت پزشکی هم مانع تقابل «جمیل» با ضدانقلاب نشد

خبرگزاری فارس دوشنبه 23 آبان 1401 - 00:57

خبرگزاری فارس استان کردستان؛ نگاشتن از عاشقانی که در یک سودا روحشان را از قفس تن رهانیدند و به ابدیت پیوستند، دشوار است و الفاظ توان بیان حقیقت روح را ندارد، بالاتر آنکه ما انسان‌های محصور در طبیعت چگونه می‌توانیم عظمت شهادت را تجزیه و تحلیل کنیم.

در دنیایی که ارزش‌ها رفته رفته در زیر غباری از فراموشی فرو می‌روند و ظواهر فریبنده دنیا و تمنیات رو به زوال جهانی در صدر جدول قرار می‌گیرند، ترویج فرهنگ شهادت و زنده‌ نگه‌داشتن یاد و خاطره شهدا بهترین راهی است که می‌تواند از انحراف جامعه اضمحلال معنویت‌ها جلوگیری کند.

کردستان همانند جای جای ایران اسلامی که مورد هجمه ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت پر از حماسه سرخ دلیرانی چون شهسواری‌هاست، حماسه‌هایی که در باشگاه افسران سنندج، حماسه 23 تیر مریوان، چشمه همیشه جاودان سیران‌بند بانه و کوه‌های چهل‌چشمه دیواندره و دیگر نقاط استان خلق شد و تا قیامت شاهد سلحشوری‌های مردان این خطه خون‌نگار خواهد بود.

نهم شهریور ماه سال 1342 در روستای علی‌آباد دیواندره نوزادی متولد شد که به پیشنهاد یکی از بستگان، نامش را جمیل نهادند (جمیل از دلیرمردانی بود که روزگاری برای دفاع از مردم و مسافرین در کردستان با راهزنان و متجاوزان می‌جنگید).

جمیل همان کودکی بود که در سال‌های 40 دوران کودکی‌اش را در روستایی بسیار دور از کانون نهضت بنیان‌گذار انقلاب می‌گذراند دوران تحصیل را در همان روستای علی‌آباد به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل راهی شهر دیواندره شد سال‌های جوانی و نوجوانی این شهید بزرگوار با زمزمه‌های انقلاب مصادف بود.

نگاه نافذی داشت و توجه همگان را به سوی خود جلب می‌کرد ظاهرش مثل دریای آرام بود، عمیق و باوقار، اما سینه‌اش پر بود از موج‌های خروشانی که به وقت تلاطم بلند می‌شد، همیشه یا در خودش بود و یا به دوردست‌ها خیره می‌شد.

زندگی در فضای روستا و کوهستان باصلابت کردستان از جمیل انسانی صمیمی و زودجوش ساخته بود با همه خیلی سریع گرم می‌گرفت و صداقتش را که سوغاتی‌های روستایش بود بی‌هیچ منتی هدیه می‌کرد.

دشمن از شنیدن نامش می‌ترسید. در طراحی‌های رزمی به ویژه جنگ‌های نامنظم استعداد خارق‌العاده‌ای داشت و همرزمانش وی را به عنوان صاحب‌نظری نمونه قبول داشتند.

در برخورد با نیروهایش مهربان بود و با رفتارش به آنان نظم و انضباط می‌آموخت از شهرت و نام‌های کذایی بیزار بود و همه چیز را فانی می‌دانست.

مادرش بیان کرده بود؛ خداوند پنج دختر و پنج پسر به من عطا کرده که جمیل فرزند دوم بود ولی همه احساس می‌کردند که او فرزند بزرگتر خانواده است، برای همه خواهران و برادرانش الگو بود.

در اولین سالگرد فوت شوهرم نزد ما آمد و چند روز ماند از او خواستم بیشتر بماند ولی گفت عملیاتی در پیش داریم و باید زودتر بروم.

نزدیک عید نوروز بود گوشم به در بود اما بعد از عید به جای لبخند زیبای جمیل، پیکر مطهرش را برایم آوردند جمیل سه روز قبل از عید شهید شده بود ولی خبر شهادتش را بعد از تحویل سال به ما اعلام کردند.

روایتی از شهید وجود دارد اینکه گفته بود: دانش‌آموز بودم پدرم وانت نیسانی داشت که با آن کار می‌کرد و از این طریق امرار معاش می‌کردیم. یک روز که از مدرسه بر می‌گشتم دیدم عده‌ای مسلح خانه ما را محاصره کرده بودند، و به جرم اینکه طرفدار رژیم هستیم اموالمان را مصادره کردند. با وجود این همه سختی، نظام مقدس جمهوری اسلامی را قبول کردیم و در خدمت آن هستیم.

جمیل برای اثبات وفاداری‌اش به نظام اسلامی در شرایطی که گروهک‌های مسلح هرگونه پیوند و علاقه‌ای به انقلاب را با تیر و تیغ پاسخ می‌دادند در سال 1360 به همراه پدرش به عضویت سپاه در آمد و جامه سبز به تن پوشید.

هنوز از ورودش به سپاه چیزی نگذشته بود که به خاطر لیاقت و قابلیتش مسئولیت یکی از مقرهای عملیاتی منطقه را بر عهده گرفت و متعاقب آن در سال 62 به عنوان مسئول عملیات گردان حضرت رسول شهر دیواندره انتخاب شد.

جمیل در همان سال ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو دختر و یک پسر بود در همین زمان شرارت گروهک‌های مسلح در کردستان به اوج رسیده بود و جمیل به همراه دیگر یاران هم‌رزم خود صاعقه‌وار بر سرآنان فرود آمد و نیروهای دشمن را در روستاها و ارتفاعات منطقه تار و مار کرد.

قابلیتش در طراحی عملیات‌ها، هدایت و بکارگیری نیروهای رزمنده مسئولیت‌های سنگین‌تری را پیش پایش گذاشته بود و او را برای مقابله نیروهای ضد انقلاب مصمم‌تر می‌کرد.

در سال 1364 فرماندهی همین گردان را برعهده گرفت و به مدت پنج سال به عنوان فرمانده‌ای مقتدر، باتدبیر، مومن و مردمی در این پست انجام وظیفه کرد.

در حمله‌هایی که طراحی می‌کرد پیش از نیروهایش به خط دشمن می‌زد، در سال 65 در درگیری با ضد انقلاب از ناحیه سر به شدت مجروح شد و پزشکان او را از حضور در عملیات و منطقه ممنوع کرده بودند اما جمیل بعد از یک بهبودی نسبی به یگان برگشت.

در سال 69 به دنبال سازماندهی جدید سپاه به تیپ یکم انبیا(ع) منتقل و به عنوان کارشناس نظامی و در سال 71 به فرماندهی گردان سوم تکاوران تیپ یکم لشکر نجف اشرف انتخاب شد.

جمیل در این دوره با گذراندن دوره‌های و آموزش‌های ویژه تامین امنیت منطقه سروآباد مریوان را پذیرفت و به همراه گردان تحت امرش در آنجا مستقر شد. از حضورش در این منطقه حدودا 2.5 سال گذشته بود که یک ماموریت خطیر برون‌مرزی در عراق به وی محول شد.

هنوز چند روز به پایان سال 74 مانده بود که جمیل برای انهدام مرکز تجمع نیروهای ضدانقلاب به کردستان عراق اعزام شد اما در درگیری با نیروهای ضد انقلاب به درجه رفیع شهادت رسید.

انتهای پیام/2330/70

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.