دکتر نسرین حسین چی، مدرس دانشگاه پیام نور در وبینار فصل سخن، با اشاره به مکتب رمانتیسم که در قرن نوزدهم مورد استقبال نویسندگان و هنرمندان قرار گرفته بود، اظهار کرد: رمانتیسم بیانگر بحران ارزشها در اروپاست که در سراسر قرن نوزدهم آغازگر و تداوم بخش سلسلهای از انقلابها و طغیانها بود. در قرن نوزدهم شاهد بازگشتی به سوی مذهب هستیم و اساسا تصور رمانتیکها از انسان بر مبنای حالات روحی آنها بود، رمانتیسم در صدد یافتن شیوه جدیدی برای بیان تمایلات درونی است، بنابراین، با ابراز احساسات شدید و تمایل به پرورش اخلاقیات، به این شیوه دست مییابد.
وی ادامه داد: نویسندهی رمانتیک به مطالعه خصوصیات فردی و جمعی میپردازد و موضوعات خیالانگیز را میپروراند. هنرمند رمانتیک با لحنی غم آلود و نا امیدانه از طبیعت وفرد سخن میگوید، رضا سید حسینی، در کتاب مکتبهای ادبی، رمانتیسم را بیان آزادانهی احساسات و تأیید حقوق فردی و مشخصه رمانتیکها "فرار به رویا، فرار به گذشته، به سرزمینهای دوردست و فرار به تخیل" بیان میکند.
وی با بیان اینکه رمانتیکها پایبند احساس و خیالپردازی هستند، گفت: هنرمند رمانتیک، "من" را در هنر مستقر میسازد و به وسیله هنر خواهشهای دل و رنجهای روح خود را بیان میکند، رمان در دوره رمانتیک نسبت به سایر آثار ادبی اهمیت خاصی پیدا میکند، به اعتقاد هنرمندان این مکتب، بشر تنها در موقعیتهای طبیعی خصایص بشری خود را حفظ میکند و تمدن و اجتماع، مایه فساد روح طبیعی بشر میشود، از این رو وقتی میخواهند از دیگران حرف بزنند موضوعات و قهرمانان خود را از میان مردم سادهدل انتخاب میکنند؛ چرا که از نظر آنها نیروهای طبیعی این نوع افراد بر اثر تماس با اجتماع فاسد نشده و دست نخورده و سالم مانده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه رمان بینوایان ویکتور هوگو نمایانگر دلواپسیهای اجتماعی رمانتیک هاست، گفت: این رمان انعکاس روح نویسنده بوده و ویکتور هوگو در این اثر، انسان را در رویارویی با قوانین سفت و سخت جامعه قرار داده است.
وی با بیان اینکه ویکتور هوگو شاعر، نمایشنامهنویس و رماننویس فرانسوی در 26 فوریه سال1802 در بزانسون فرانسه به دنیا آمد، گفت: پدر هوگو سرلشکر ارتش ناپلئون بناپارت بود و به همین دلیل همواره با خانواده از جایی به جای دیگر در سفر بود، ویکتور ۱۰ سال اول عمر خود را در ایتالیا و فرانسه گذراند، ۱۰ ساله بود که مادرش از پدرش طلاق گرفت و با ویکتور و دو پسر دیگرش در پاریس ساکن شدند. دوران کودکی پریشان، زندگی نزد پدری نظامی و مادری سلطنت طلب باعث شد هوگو در زندگی و خلق آثار خود رویهی افراط و تفریط را در پیش بگیرد.
وی با بیان اینکه ویکتور هوگو را در فرانسه بیشتر به عنوان شاعر میشناسند، بیان کرد: زمانی که هوگو ۱۵ ساله بود اشعارش مورد توجه اعضای فرهنگستان فرانسه قرار گرفت. در ۱۷ سالگی دو جایزه از اداره آموزش و پرورش تولوز فرانسه دریافت کرد و در همین سال با برادران خود مجلهای ادبی منتشر کرد، او یک سال بعد از مرگ مادرش، نخستین مجموعه اشعارش را نیز منتشر کرد که این مجموعه موردپسند لویی شانزدهم پادشاه وقت فرانسه قرار گرفت.
حسین چی در مورد شاهکار ادبی ویکتور هوگو، اظهار کرد: بینوایان نام زیباترین رمان نوشته شده به قلم ویکتور هوگو، نویسنده فرانسوی است که کتاب خود را برای اولین بار در سال 1862 منتشر کرد. کتاب بینوایان یکی از بزرگترین کتابهای جهان در قرن 19 بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها، همواره در لیست بهترین کتابهای دنیا قرار دارد.
وی خاطرنشان کرد: داستان بینوایان درکشور فرانسه در قرن ۱۹ در جریان است، محوریت این داستان بر اساس زندگی محکوم سابقه داری به نام ژان وال ژان است که تا انتهای داستان به رستگاری میرسد. در این داستان ژان والژان نمادعشق، همدلی، خیر و شر است.
وی رمان بینوایان را زاییده تخیل عجیب و فوقالعاده ویکتور هوگو دانست و گفت: این رمان در واقع نتیجه تفکرات او در سالهای جوانی است، ویکتور هوگو در سال 1823 شروع به جمع آوری اسنادی در مورد زندان محکومین به اعمال شاقه در تولون میکند و چند سال بعد، تحقیقاتی درباره اسقف شهر دینیه که میولی نام داشت، انجام میدهد.
استاد دانشگاه پیام نور ادامه داد: میولی به فردی به نام پیر مورن که برای دزدیدن قرص نانی محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه شده بود، پناه داد و این شخصیتهای حقیقی در کتاب بینوایان به میری یل و ژان وال ژان والژان تبدیل شدند.
وی با بیان اینکه داستان، سالهای زیادی از زندگی نویسنده را به خود اختصاص میدهد، گفت: از زمان انتشار پاورقی بی نوایی تا تکمیل اثر بینوایان، پس از وقفه ای طولانی، نویسنده رمان را با شور و اشتیاق خاصی به رشته تحریر در می آورد. در بینوایان، نویسنده اصل بی طرف بودن را رعایت نکرده است و در اثرخود مداخلی مستقیم دارد، در این کتاب شخصیت، تعصبات، اظهارنظرات ملایم یا انتقام جویانۀ "هوگو" بر رمان سایه افکنده است.
حسین چی با بیان اینکه خلق کننده رمان بینوایان، با خلق این اثر قدم در راه رفع مشکلات جامعه میگذارد، گفت: ویکتور هوگو در این رمان به بررسی وضعیت و رفع مشکلات زنان میپردازد. هوگو سند اتهامی، علیه جامعه که به نظر وی مسئول تمام رذالتها و اعمال ننگین است، تنظیم میکند.
وی ادامه داد: نویسنده در این رمان آشکارا بیان میکند، جامعه باید مسئول اعمال نیک و بد خود باشد، عدالت برای یک تکه نان سرقت شده، مردی را به زندان با اعمال شاقه محکوم و او را به یک حیوان درنده و وحشی تبدیل میکند، به نظر هوگو در این زمینه مقصر اصلی عدالت است.
وی با بیان اینکه رمان بینوایان بهعنوان یک رمان اجتماعی در نظر گرفته میشود، افزود: این اثر با لطفی خاص زندگی مردم سطح پایین پایتخت را در رابطه با فقر و تهیدستی ترسیم میکند، این رمان مانند دفاعیه اجتماعی، وتابلویی تاریخی نشان دهندهی تفکر فلسفی نویسنده است و در سیر داستانی خود به بررسی ماهیت قانون و اجرای حکم در دوران قرن ۱۹ پرداخته و با گریزی به تاریخ، معماری وجامعه شناسی، زندگی توده مردم را در قرن ۱۹ به تصویر کشیده است.
وی با بیان اینکه ویکتور در رمان به بررسی زندگی چند شخصیت متفاوت می پردازد که هر یک از این شخصیت ها دارای ویژگیهای خاص خود هستند، گفت: بینوایان اشخاصی هستند که فقر مادی آنها را به سمت فقر روحی و فکری سوق میدهد. بیشتر منتقدان بر این باورند که رمان بینوایان بر اساس یک شخصیت محوری که همان ژان والژان است، پیش می رود.
وی ادامه داد: ژان والژان شخصیت اصلی این اثر است که از او به عنوان نمادی برای نشان دادن عدالت اجتماعی، شجاعت سیاسی و صد البته آزادی خواهی یاد می کنند، او یک مجرم زندانی بود که در پی اتفاقاتی که در زندگیاش رخ داد، متحول شد. هنگامیکه اسقف متدین با زندانی محکوم به اعمال شاقه یعنی ژان والژان مانند انسانی شریف رفتار میکند و هنگامیکه به این انسان سیه روز و بیچاره ابراز محبت میکند، موجبات آغاز تحول و تبدیل یک انسان خشن و بیرحم را به یک انسان پاک و فرشته گون فراهم می کند.
حسین چی خاطرنشان کرد: ژان والژان در مقام پدر خوانده و یا پدر نیابتی کوزت، از زمانی که او را از چنگ تناردیه نجات داد، سعی کرد او را در آغوش گرم خود بزرگ کند و عشق پدرانهای نسبت به او داشت.، به طور خلاصه در مورد ژان والژان میتوانیم بگوییم که او درتمام زندگی خود به دنبال یک رستگاری عظیم برای خود بود و سعی داشت تا می تواند خود را در مسیر درستیها قرار دهد، در این راه حتی بارها مجبور شد هویت خود را عوض کند ولی هیچ چیزی نتوانست آنچه که در درون او بود، یعنی خیرخواهی و میل به نور را عوض کند.
وی در خصوص شخصیت کوزت، دختر فانتین در داستان بینوایان نیز تشریح کرد: کوزت ماجرای زندگی بسیار پیچیده ای دارد، فانتین در یک عشق کوتاه مدت، صاحب فرزندی میشود که به لحاظ قانونی و عرفی مورد تایید جامعه نیست.
وی ادامه داد: در بخش دوم شاهکار بینوایان تمرکز بیشتری برای معرفی کوزت انجام میشود، کوزت جزو شخصیت هایی بود که از داستان بینوایان راه به ادبیات عامه ی اروپا و جهان پیدا کرد و امروزه هر کسی را که کارهای سخت و سنگین انجام میدهد، به کوزت تشبیه می کنند.
وی در این خصوص ادامه داد: شخصیت کوزت نیز مانند ژان والژان به نوعی نماینده فقر و جهل در جامعه است. او در یک سرنوشت کاملا اجباری، توسط مادرش به تناردیه ها سپرده می شود و در واقع به عنوان خدمتکاری در مسافر خانه زندگی فلاکت باری دارد ، اما بعد از مدتی با حضور ژان والژان به عنوان یک فرشته ی نجات، کوزت از این زندگی نجات پیدا میکند و از یک برده تا یک زن جوان تحصیلکرده، تغییر وضعیت میدهد.
استاد دانشگاه پیام نور تبریز در خصوص شخصیت تناردیهها، منفیترین شخصیتهای رمان نیز، توضیح داد: آقا و خانم تناردیه، صاحبان مسافرخانه کوزت را مورد اذیت و آزار قرار میدهند و از او به عنوان خدمتکاری در کارهای مسافر خانه سو استفاده میکنند، تناردیه ها منفورترین ، ظالم ترین و پول پرست ترین شخصیت های داستان هستند و در جای جای داستان نقشهای مختلفی به دوش میکشند و سهم عظیم خود را در نقش منفی داستان بارها و بارها به نمایش میگذارند.
وی یادآور شد: بعد از اینکه رمان بینوایان جهانی شد، کلیساییان به شخصیت تناردیه واکنش نشان دادند چرا که معتقد بودند شخصیتی که دچار حرص و طمع باشد و به کسی رحم نکند، دقیقا دچار سرنوشت تناردیه می شود و از این رو به خاطر خلق چنین شخصیتی هوگو را ستایش کردند.
حسین چی با بیان اینکه از این شاهکار ارزشمند بارها تئاتر، نمایش و فیلم های مختلفی ساخته شده است و حتی با گذشت سالها هنوز مخاطبین زیادی دارد، اظهار کرد: رمان بینوایان در ایران نیز مانند تمامی کشورهای دوستدار ادبیات، جایگاه ویژه ای دارد. اگر به کتابفروشیها مراجعه کنیم، حتما سه یا چهار نسخه با ترجمه های متفاوت از کتاب بینوایان را خواهیم دید.
وی با بیان اینکه ویکتور هوگو در کتاب بینوایان روی تغییر سرنوشت انسان ها بسیار مانور میدهد، گفت: هوگو با نشان دادن مسیر روشنایی و نور به شخصیتهای رمان، آن ها را از پست ترین نقاط به بالاترین ارزش ها می رساند.
وی افزود: ویکتور هوگو در ابتدایی ترین صحنههای این رمان ، عشق و نفرت را با یکدیگر متقابل میکند. شخصیتها حق انتخاب دارند و میتوانند از میان زندگی خوب، با ارزش و آزادی خواهانه و زندگی حریصانهی پر از نفرت و بدون عشق یکی را انتخاب کنند و به مقصد برسند. زندگی برای ویکتور هوگو در عشق و نفرت خلاصه شده است، به نظر او همهی انسانها در درون خود عشق و نفرت دارند، به عنوان مثال ژان والژان در زندان تبدیل به موجودی می شود که نفرت در او موج می زند اما بعد از رویارویی با پدر روحانی تحت تاثیر رفتاربشر دوستانهی او متحول و تبدیل به انسانی مملواز عشق ومحبت می شود.
این مدرس دانشگاه نخستین رویداد مهم در زندگی ژان والژان برای تجربه ی تحولی جدید، دیدار او با کشیش را مطرح کرد و گفت: پدر روحانی با چشم پوشی از دزدی ژان والژان، به او این اعتبار را میبخشد که یکبار دیگر زندگی شرافتمندانهای در میان مردم داشته باشد. او یکی از برترین شخصیت های داستان است و بسیاری او را نماد تفکرات مذهبی و باورهای دینی هوگو می دانند .
وی ادامه داد: ژان وال ژان زمانی که از زندان آزاد می شود، محاکمه ی ناعادلانه ی او در زندان و همچنین مشقتهایی که او در زندان تحمل کرده بود ، از او فردی عاصی و طغیان گر می سازد. او وارد شهر میشود و هیچ پناهگاه و استراحتگاهی پیدا نمیکند، اما توسط یک کشیش پذیرفته می شود و در مقابل دزدیدن ظروف نقره، کشیش از گناه ژان والژان چشم پوشی میکند و با بخشیدن شمعدانهای نقره، جلوی ماموران به او اعتبار می بخشد. این امر منجر به بیدار شدن وجدان خفته در نزد این محکوم سابقه دار میشود.
وی در پایان یادآور شد: محبت کشیش به ژان والژان که به عنوان نیروی محرکهای عمل و او را تبدیل به فردی مثبت در جامعه کرد، مصداق این شعر مولانا است که قرنها پیش سرود "از محبت خارها گل میشود.
انتهای پیام