به گزارش رکنا، مرد 35 ساله که مدعی بود از 6 ماه گذشته تحت نظر پزشکان متخصص لب به مواد مخدر نزده است در تشریح سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: 20 ساله بودم که با «تکتم» ازدواج کردم و از همان زمان به خاطر رفاقت با دوستان ناباب به سوی مصرف مواد مخدر کشیده شدم به طوری که خودم هم نفهمیدم چگونه در دام مواد مخدر افتادم و به یک معتاد حرفه ای تبدیل شدم. مدتی بعد ماجرای اعتیاد من به مشکل اصلی زندگی ام تبدیل شد به گونه ای که اختلافات بین من و تکتم شدت گرفت . من که یک کارگر ساده بودم نمی توانستم رفاه و آسایش خانواده ام را تامین کنم با این حال همسرم زنی بسیار مهربان بود و این شرایط سخت را تحمل می کرد و با همین درآمد ناچیز چنان با قناعت زندگی را اداره می کرد که فرزندانم طعم بدبختی و فلاکت را نمی چشیدند ولی من در عالم هپروت به سر می بردم و هیچ مسئولیتی را در قبال خانواده ام احساس نمی کردم بارها تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم اما موفق نمی شدم تا این که بالاخره 6 ماه قبل به آخر خط رسیدم چرا که می دیدم فرزندانم نیز قربانی هوس های من شده اند به همین خاطر تولدی دوباره را انتخاب کردم و زیر نظر پزشکان متخصص اعتیادم را کنار گذاشتم اما در همین حال بیکار شدم و نتوانستم مخارج زندگی را تامین کنم باز معتاد شدم بدتر اینکه این بار برای اینکه درآمدی داشته باشم خانه را تبدیل به خانه فساد کردم مردان و زنان زیادی رفت و آمد داشتند و گاهی برخی پیشنهاد رابطه با همسرم را در ازای پول خوب می دادند اما من زیر بار نیمرفتم تکتم را دوست داشتم این بود که بالاخره حدود یک سال قبل طاقت همسرم به پایان رسید و به پیشنهاد خواهرش من و فرزندانم را رها کرد و به خانه پدرش رفت.
فهمیدم اشتباه کرده ام دختر کوچکم تنها مانده بود و باز اراده کردم و به عشق تکتک اعتیاد وفساد را کناز گذاشتم اما باز هم
تلاش هایم برای بازگرداندن او بی فایده بود و من از این که می دیدم دختر کوچکم دچار افسردگی شده است زجر می کشیدم و به همین دلیل به همراه فرزندانم به در منزل پدر زنم رفتیم اما همسرم از خانه بیرون نیامد و پدر زنم درحالی که خطاب به فرزندانم فریاد می زد «بروید با همان پدر فاسدتان زندگی کنید!» ما را به خانه راه نداد، در این هنگام پسر 13 ساله ام که از شنیدن این جملات ناراحت شده بود ناگهان سنگی برداشت و شیشه پراید پدربزرگش را شکست. او هم با پلیس 110 تماس گرفت و حالا قرار است پسرم را به دادسرا ببرند اکنون من مانده ام که با این شرایط چگونه کنار بیایم و ... شایان ذکر است به دستور سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) این پرونده برای بررسی های کارشناسی و روان شناختی به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری ارسال شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری
منبع خبر "
رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.