خبرگزاری مهر؛ گروه جامعه: هلال احمر نهادی با بیش از یکصد سال سابقه است که فراز و نشیبهای طولانی را پشت سر گذاشته است. طبق آخرین مطالعات افکارسنجی هلال احمر در حوزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از نهاد عمومی غیردولتی خوشنام مطرح شده است. برای شناخت جایگاه و ظرفیتهای این نهاد مردم نهاد گفتگویی با سید حمید جمالالدینی عضو شورای عالی جمعیت هلال احمر داشتیم که مشروح آن در ادامه میخوانید:
نظر شما در خصوص جایگاه و توجه به هلال احمر به عنوان نهادی که دارای سرمایه اجتماعی قدرتمندی است چیست؟
هلال احمر برخاسته از جمع نظر داوطلبان و ایجادگر تعادل هوشمندانه میان فرایندهای آمادگی و پاسخ است. در چند سال اخیر یا حتی شاید در چند دهه اخیر، علیرغم توجه به آمادگی همچنان حرکت جمعیت هلال احمر بر محوریت پاسخ دهی بوده است. به واقع هلال احمر جمعیتی است که به انسانها به دور از فرقه، مذهب، مقام، عنوان، سمت، جنسیت، نوع تفکر نگاه میکند و اساس و پایه فعالیتهای خود را خدمت به انسانها تعیین میکند. آیا دیدید یک امدادگر در حین حادثه سوالی از مذهب و مقام آدمها داشته باشد و بعد خدمت کند. امدادگر اول نجات میدهد و بعد خوشحال از اقدام نجات بخش خود است. لازم است این نگاه در ساختار ستاد هلال احمر نیز نهادینه شود.
سرمایه اجتماعی که منجر به خوشنامی هلال احمر شده یک محل مرجع است که بتوانیم از آن در یک شبکه توزیع که گسترش آن میتوانند تا شعب خانههای هلال احمر و روستاها ادامه پیدا کند حاصل این نوع تفکر و خدمات داوطلبانهای این است که افراد بدون چشمداشت برای رضای خداوند و حس و حال خوب و با هر انگیزهای انجام میدهند. بنابراین این سرمایه اجتماعی که منجر به خوشنامی هلال احمر شده یک محل مرجع است که بتوانیم از آن در یک شبکه توزیع که گسترش آن میتوانند تا شعب خانههای هلال احمر و روستاها ادامه پیدا کند. با تکمیل این زنجیره و توسعه زیرساختها (براساس آمایشهای بومی) از این الگو استفاده کرده و آن را تعمیم بدهیم که در نهایت سرمایه اجتماعی که مهمترین مؤلفه آن اعتماد است، ارتقا پیدا کند.
بنابراین توجه به هلال احمر از چند بعد دارای اهمیت است. اولین بعد، بعد سرمایه اجتماعی است. دومین بعد شبکهدار بودن است. سومین بعد تنوع خدمتی است. مثلاً در حوزه جوانان جز معدود واحدهای عملکردی است، یا در حوزه داوطلبان، سازمان داوطلبان هلال احمر جزو معدود واحدهای مؤثر عملکردی است. در حوزه درمان و توانبخشی به خاطر هزینه بر بودن بعضی از زیرساختها، هلال احمر توانسته پیشگام اقداماتی باشد. همچنین در حوزه امداد و نجات، هلال احمر با توسعه پایگاههایی که داشته در بخش زیادی از خدمات به عنوان معین حاکمیت و دولت وارد شده است. لذا بخش زیادی از خدماتی که هلال احمر ارائه میدهد داوطلبانه محور و براساس بهرهمندی از نیروهای داوطلب است.
در برخی موارد همین نگاه داوطلبانه به جمعیت هلال احمر منجر به آسیب و کمتوجهی به آن شده، آیا شما این مسئله را تصدیق میکنید؟
بله درسته. هلال احمر با تکیه بر نیروهای داوطلب بسیاری از وظایفش را انجام میدهد و چون هزینه تمامشده خدمتش بسیار کمتر از هزینه خدمات توسط نهادهای دیگر بوده همواره مورد اقبال دولتها قرار گرفته است. هر چند این موضوع منجر به آسیبهایی شده. یعنی هزینه خدمت واقعی چالشهایی را به وجود آورده که این باید اصلاح شود.
در حوزه بینالملل چه نظر و عقیدهای دارید؟ آیا کنشهای امدادی و خدمترسانی جمعیت هلال احمر در سطح امور بینالمللی سیاست ما مورد اقبال دولتها واقع شده است؟
به طور کلی هلال احمر ظرفیتی خوبی در حوزه بین الملل دارد و در دیپلماسی بین الملل و دیپلماسی عمومی یک پیامرسان محسوب میشود که عقبهای از نوع تفکر و تمدن ایرانی اسلامی در وجودش نهادینه است. اگر یک جایی بخواهیم از ارزشهایمان را که برخاسته از تمدن ایرانی و اسلامی است، صحبت کنیم این مسئله در اصولی که در هلال احمر ساری و جاری است به خوبی قابل بیان است. از بعد دیگر موضوع ارتقای تابآوری جامعه مورد توجه است به ویژه در دهههای اخیر یکی از نهادهایی که به موجب تنوع فعالیتها و حضور داوطلبانه در بحرانها داشته، ظرفیت بسیار خوبی را ارتقای تاب آوری به وجود آورده است. این بعد دیگری است که هلال احمر را متمایز از نهادهای دیگر میکند.
در واقع به این معناست که مجموعه هلال احمر عاملی مهم در ایجاد جامعهای تابآور است یا در کنار سایر نهادها به این مسئله دست مییابد؟
اصولاً نهادها و ساختارهای مختلف یکی از نقشهای تسهیلگری، مدافع گری، فرماندهی و رهبری دارند، کمتر جایی مانند هلال احمر هر ۴ نقش را شرحوظایف و ماموریتش تعبیه کرده و به آن عمل میکند. یعنی هلال احمر این ظرفیت را دارد که ۴ بعد را در یک ساختار در کنار هم قرار دهد.
آیا تاکنون دولتها توانستهاند از این ظرفیت عظیمی که در هلال احمر وجود دارد به درستی استفاده کنند؟
ببینید متأسفانه هلال احمر از نگاه سیاستگذاران و برنامهریزان بعضاً ذیل یا بخشی از یک ساختار وزارتخانه یا جزئی از ساختار دولت تعریف شده است و این نگاه به دورهای برمیگردد که بخشی از فعالیتهای محموله آن، به صورت ادغام شده با سایر نهادهای دولتی انجام میشد. البته قابل تاکید است که در دو برهه تحت فشار ادغام قرار گرفته بود و برخی هنوز این تفکر ادغام را دارند ولی با نگاه شخص رهبری چه در زمان حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری این مجموعه مستقل به خدمت خود ادامه داده است و این باید در نگاه دولتمردان وجود داشته باشد.
در حال حاضر هلال احمر به عنوان بزرگترین سمن رسمی کشور فعال است و این یعنی حاکمیت با تکیه به مردم کارها را به آنان واگذار کند انتظار از ما به عنوان نماینده امدادگران، از دولت این است که هلال احمر به صورت مستقیم و با توجه به ویژگیهای خاص، خصوصیات و الزامات خودش به عنوان یک نهاد عمومی، خیریه، غیرانتفاعی و مردم نهاد دیده شود و بتواند نقش پیشگامی و رهبری در توسعه سایر سازمانهای مردم نهاد داشته باشد. در واقع هلال احمر میتواند تبلور رشد و ارتقای سمنها یا NGO ها باشد که در قوانین به آن اشاره شده است.
طبق اصل ۴۴ قانون اساسی یکی از زمینههای واگذاری امور به دست مردم از حاکمیتها و دولتها تقویت سمنها است. در حال حاضر هلال احمر به عنوان بزرگترین سمن رسمی کشور فعال است و این یعنی حاکمیت با تکیه به مردم کارها را به آنان واگذار کند. در واقع هلال احمر یک نظام مردمسالاری داوطلبانه براساس آموزههای انسانی و دینی است و مردم سالاری داوطلبانه براساس آموزههای انسانی در هلال احمر متبلور است. بنابراین میتوان به این موضوع به عنوان یک نهاد مستقل و غیر وابسته توجه داشت. در طول دهههای مختلف کمتر به این موضوع از سوی سیاستگذاران توجه شده است. بر فرض آشنایی با این ظرفیت، به خاطر مأموریتهای خاصی که در زمان حوادث برجسته شده از چنین نقشهایی غافل شدهایم و این ظرفیت بالقوه که قابلیت تبدیل به بالفعل را دارد یا بعضاً بالفعل است و مورد توجه واقع نشده است. نگاه به هلال احمر نگاه به کوه یخی است که تنها قله آن دیده شده ولی آن دامنه عمیقی که در داخل آب قرار گرفته مغفول مانده است.
درباره مسائل و مشکلات جاری هلال احمر چه عقیدهای دارید؟
بخشی از مشکلات برخاسته از مشکلات جامعه است. بالاخره زمانی که از مشکلات معیشتی صحبت میکنیم، مشکلات معیشتی هلال احمر هم جدا از آن نیست. زیرا به کارمندان، امدادگران و نجات گران هلال نیز مرتبط است. اما بعضاً به خاطر عدم توجه به این مجموعه خاص با خصوصیات و ظرفیتهای منحصر به فرد، جهشی که در این سرمایه نهفته است به فراموشی سپرده میشود و نگاههای دولتی بر آن غالب میشود و در دل قوانین دچار یک پارادوکس شود. یک تناقض بین یک نهاد عمومی خیریه عام المنفعه و از سوی دیگر یک نهاد با ساختاری دولتی وابسته به یک مدیریت یا وزارتخانه خاص که یک خدمتی را به نمایندگی از دولت ارائه میکند که این تناقض منجر به لاینحل بودن بخشی زیادی از مشکلات شده است.
یعنی معتقدید که مردمی بودن این نهاد مورد غفلت واقع شده و دولت به صورت انحصاری بر آن مدیریت و نظارت دارد؟
بله درست است به رغم اینکه در نحوه شکلگیری این مجموعه، نگاه مردم حاکم بود و از پایینترین سطح در هلال احمر یعنی هیئتهای اجرایی تا شورایعالی به نگاه مردم توجه شده و منابع درآمدی، بودجه و مدیریت آن با نگاه خیریه بودن، غیرانتفاعی بودن یک سازمان مردم نهاد بودن برعهده خودش قرار گرفته است، اما در عمل این اتفاق نمیافتد و بخش اعظمی از این الزامات مردمسالاری بر روی کاغذها نقش میبندد. هر چند این اشکال بر قوانین، دستورالعملها، آئین نامهها و اساسنامهها نیست، بلکه اشکال در نوع نگاه است.
میتوان گفت انتخابات قوی و پرشور داخلی هلال احمر مقدمهای برای حضور قوی در جامعه است؟
بله دقیقاً. انتخابات مسیری است که در هلال احمر نهادینه شده و همواره حضور و مشارکت در انتخابات داخلی هلال احمر را اعضای آن تجربه کردند و تجربه نشان میدهد هر زمانی که هلال به عنوان یک نمونه، حضور موثرتری از امدادگران و داوطلبان در انتخاباتش داشته است در نتیجه مجموعه قویتر، شورایعالی منتخب قویتر داشته و اصولاً توانسته مطالبات را به صورت موثرتری پیگیری کند و متناسب با همین، رئیس جمعیتی که پیشنهاد داده شده، خاستگاه قویتری داشته و نگاه سیاستمدار ما هم تأثیرگذار بوده است.
آیا این مسئله با انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز در ارتباط است؟ یعنی حضور در انتخابات میتواند بر مطالبات جمعیت هلال احمر تأثیر بگذارد؟
باید از تمام ظرفیتهایمان برای شناخت ظرفیتهای هلال احمر و پافشاری برای رفع مشکلات داخلی آن استفاده کنیم و فرض را بر این نگذاریم که همه مردم مجموعه هلال احمر را میشناسند واقعیت این است که باید در انتخابات مشارکت کنیم. یعنی نمیشود مثلاً در انتخابات داخل جمعیت مشارکت کنیم، ولی هلال احمر را جزیرهای جدا از بقیه ساختارها بدانیم. زیرا یکی از ظرفیتهای تبلور افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی، مشارکت است و هر چه مشارکت را بالا ببریم همبستگی و پیوستگی قویتر ایجاد میشود. وظیفه ما این است که حضور مؤثری داشته باشیم. زیرا اگر حضور مؤثری نداشته باشیم بعدها نمیتوانیم مطالبهگری نتیجهبخشی داشته باشیم. ما باید از تمام ظرفیتهایمان برای شناخت ظرفیتهای هلال احمر و پافشاری برای رفع مشکلات داخلی آن استفاده کنیم و فرض را بر این نگذاریم که همه مردم مجموعه هلال احمر را میشناسند. این نکته بسیار مهم است که ممکن است شناخت ناکافی منجر به تصمیمگیری اشتباه بشود. هر چه هلال احمر به جای اصل بودن در فرع و در ذیل مجموعه دیگری قرار گیرد، منجر به این میشود که بیشتر و بیشتر به حاشیه رانده شود و مشکلات آن نادیده انگاشته شود، اما اگر مجموعه هلال احمر در اصل ماجرا قرار گیرد، به مدیریت آن نیز به عنوان یک جز مستقل توجه میشود.
یعنی توجه به هلال احمر به عنوان یک نهاد مستقل و اصل همواره مغفول مانده است؟
به عقیده من بررسی سوابق و پیشینه نشان میدهد اگر هلال در دورهای محل توجه بوده به خاطر بعضاً اتفاقات ناگواری بوده که در آن زمان رخ داده است و دولتها مجبور به تفویض اختیار شدند. اصولاً توجه به ظرفیتهایش به عنوان یک اصل نبوده، بلکه به عنوان یک فرعی یا در دوران رخداد یک بحران بوده است. حتی میبینیم در طول دورانها به خاطر نبود شناخت ظرفیتهایش در فرایند انتخاب، نگاه نخبگانی و یک نگاه آسیبشناسی دقیق بر مجموعه هلال احمر صورت نگرفته و منجر به این شده که نه تنها سرمایه اجتماعی ارتقا پیدا نکند، بلکه منجر به کاهش سرمایه اجتماعی نیز بشود. نمیتوان ظرفیتهای درونی یک مجموعه را ناشناخته گذاشت و به آن فرصت شکوفایی توانمندیهایش را نداد و بعد انتظار داشت که آن ساختار تابآور نیز باشد.
به نظر شما نقش سیاستهای دولت در زمینه رشد نیافتن ظرفیتهای هلال احمر چقدر تأثیرگذار بوده است؟
یکی از اشتباهاتی که در دولتها رخ داده نگاه اشتباه به هلال احمر بوده است. در واقع به آن به عنوان باشگاه سیاسی نگاه شده است و با این تصور که هلال احمر شبکه، ساختار و نیرو دارد لذا میتوانیم عنداللزوم در انتخابات از آن استفاده کنیم، سعی در بهره برداری سیاسی از آن کردهاند. شاید بخشی از این ظرفیت نیز در انتخابات برای یک گروه خاصی به کار رفته، اما اگر ما نگاه بینالمللی به این مجموعه داشته باشیم، قطعاً غیرسیاسی کردن هلال احمر و تخصصی کردن و ارتقای آن بر پایه توانمندی، اثربخشی بیشتری از اهداف خاص دولتها باید باشد.
این اتفاق را در انتخابات ریاست جمهوری دهم چطور میبینید؟
اگر دولتها نگاه عمیقی به این موضوع داشته باشند، به جای استفاده مقطعی و حزبی از هلال، نگاه کاملاً تخصصی بر آن میکنند، زیرا هلال احمر میتواند سرمایه اجتماعی را زیاد کند و مولد ساز اجرای برنامههای دولتی باشد دغدغه مشترکی که بین همه نامزدها وجود دارد، ارتقای سرمایه اجتماعی است. همه به دنبال اعتماد هستند که بتوانند انساندوستی و محبت را ترویج دهند. زیرا هر دولتی با هر شعاری، ارتقای سرمایه اجتماعی را راهکاری برای کاهش هزینههای اجرای برنامههایش میداند و این افزایش سرمایه اجتماعی موتور مولدش هلال احمر و فعالیت داوطلبانه و انسان دوستانه است.
پس اگر دولتها نگاه عمیقی به این موضوع داشته باشند، به جای استفاده مقطعی و حزبی از هلال، نگاه کاملاً تخصصی بر آن میکنند. زیرا هلال احمر میتواند سرمایه اجتماعی را زیاد کند و مولد ساز اجرای برنامههای دولتی باشد. به عنوان مثال اگر هلال احمر را باشگاه سیاسی کنیم فرض کنیم و بخواهیم همه داوطلبان و امدادگران به ما رأی بدهند، ۵۰۰ هزار تا یک میلیون رأی جمع میشود. اما زمانی از طریق تقویت هلال احمر و آرامشی که در جامعه ایجاد میکند اصول هفتگانه و تسکین آلام بشری را ارتقا میدهیم و میتوانیم ضریب نفوذی برای خودمان در جامعه ایجاد کنیم. در واقع با سیاسی کردن این نهاد در نهایت بتوانیم ۴۰۰ هزار رأی کسب کنیم. اما اگر به فعالیتها و تمام ظرفیتهای آن توجه کنیم حتی اگر دنبال رأی نیز باشیم دارای ۵ میلیون رأی میشویم.
در واقع بارها نهادهای دولتی وقتی فهمیدند هلال احمر سرمایه اجتماعی، امدادگر و داوطلب و پایگاه دارد تلاش کردند به جای دستگیری و سرمایه گذاری، آن را تبدیل به ریال کنند (یعنی نقدش کنند).
یعنی معتقدید سرمایه اجتماعی هلال احمر مثل یک کالای باارزش تلقی میشود؟
هر دولتی که نگاهش به هلال احمر در کوتاهمدت ریالی کردن سرمایه اجتماعی و تبدیل آن به یک باشگاه هواداران باشد در نهایت بیشترین آسیب را میبیند بله این اتفاق در برهههای مختلف افتاده است و به جای ارتقای سرمایه اجتماعی به نقد کردن (تبدیل به ریال) آن پرداختهاند تا برای منافع حزبی از آن جایی که این سرمایهگذاری زود بازده بوده، تأمین شود و یا این سرمایه را برای اهداف خودشان یا دسته یا حزب و یا گروهشان در کوتاه مدت نقد کنند. به هر حال هر دولتی که نگاهش به هلال احمر در کوتاهمدت ریالی کردن سرمایه اجتماعی و تبدیل آن به یک باشگاه هواداران باشد در نهایت بیشترین آسیب را میبیند و دقیقاً بیشترین آسیب هلال احمر زمانی رخ میدهد که اولاً سیاستمداران جایگاه هلال احمر را نشناختند و دوماً سرمایه اجتماعی آن را به نفع خود به کار بستهاند. زیرا خروجی این دو مورد منجر به ناپایداری و بیثباتی منابع مالی و امکاناتی هلال احمر و دور ماندن از اهداف اصلی و ضعف مدیریتی میشود. و نکتهای که در این میان حائز اهمیت است که هلالاحمریها حافظه بسیار قوی در تحلیل این مسائل دارند و علیرغم فراموشی دولتمردان؛ هلالاحمریها هرگز یاران روزهای سخت و کسانی که نگاه حمایتی به این مجموعه و سرمایه اجتماعی اش داشتهاند فراموش نمیکنند
با این تفاسیر حضور و نقش هلالاحمریها را در انتخابات چگونه تحلیل میکنید؟
منِ هلال احمری یک امدادگرام یک داوطلبم یک آدم آزادم. مهم نیست که دوستدار کدام نامزد هستم، مهم این است که هر جزئی از هلال احمر میتواند در برنامه نامزدها مروج جایگاهی که در آن قرار دارد، باشد. اگر هر کدام از هلالاحمریها بتوانند ظرفیت مجموعه را برای سایر افرادی که با آنها کار میکنند، تشریح کنند و مسیر مطالبهگری را فراهم آورند، میتوان هلال احمر را به عنوان یک اولویت مهم در برنامهها لحاظ کرد. به عنوان مثال چرا سلامتی برای همه نامزدها یک اولویت است و در مورد سلامت حرف میزنند؟ زیرا پنل ریالی دارد و قابل لمس در جیب مردم است. اما به دلیل اینکه خدمات هلال احمر مستقیماً اثر ریالیش قابل لمس نیست، کمتر به آن توجه میشود. باید این نکته را در نظر داشت که اثر ریالی خدمات هلال احمر کمتر از اثرات ریالی حوزه درمان نیست.
چه امتیازات و توجهاتی از سوی دولتها باید صورت گیرد تا مجموعه هلال احمر به هدف بنیادی خود نائل شود؟
همانطور که گفتم جمعیت هلال احمر یک سمن است، اما تاکنون نتوانسته فضای گفتمانی تولید کند و در بستر آن خدمات محوله حاکمیت را به ثمر رساند و با تکیه بر توان و ظرفیتش فراتر از خواستههای حاکمیت به ارائه خدمت همت گمارد. عاملی که باعث شده جمعیت هلال احمر در ساختار حاکمیت مورد کمتوجهی قرار گیرد و به تنوع و تکثیر تیمهای مدیریتی دچار شود، نبود جدیت در اجرای الزامات حاکمیتی با یک استاندارد و چارچوب منطقی و منسجم است.
در دو سال گذشته شرایط کرونا و تحریمهای ظالمانه بر اقتصاد و همه نهادها تأثیر منفی گذاشته است که هلال احمر از این قاعده مستثنی نبوده است اما در رأس تشکیلات هلال احمر یعنی در شورایعالی سه نفر از منتخبان رئیس جمهور نیز حضور دارند که این حضور یعنی جایگاه جمعیت هلال احمر ویژه است بنابراین انتظار ما این است که رئیس جمهور که سه نماینده در شورایعالی دارد بیشتر به مطالبات جمعیت هلال احمر که یکی از وظایف بسیار مهمش مدافعه گری و مطالبه گری از حقوق مردم، خصوصاً اقشار آسیب پذیر و افراد در معرض خطر است اهمیت بدهد.
به نظر شما چرا منابع درآمدی جمعیت هلال احمر پایدار نیست و صدها چرای دیگر که اینها چند عاملی است و وابسته به یک عامل نیست؟
اگر شناخت، شفافیت و صداقت وجود داشته باشد، تغییر جایگاه جمعیت هلال احمر در حاکمیت و دولت رخ میدهد درست است که نگاه دولتها ماهیتاً تأثیرگذار بوده، اما نمیتوان فقط بخشی از یک شیء آلوده و کثیف شده را تمیز کنید و سایر بخشهای را رها کنید! میدانید که اگر جزئی از یک شیء کثیفی، تمیز شود، سایر قسمتهایش بیشتر برجسته میشود. در مورد دولتها نیز اینگونه است و تا شرایط نباشد، شفافیت رخ نمیدهد. عامل دوم شناخت است. به این معنا که تا شناخت کامل نباشد و ظرفیت لازم وجود نداشته باشد، نمیتوان به بهبود وضعیت این نهاد امیدوار بود. به بیانی اگر شناخت، شفافیت و صداقت وجود داشته باشد، تغییر جایگاه جمعیت هلال احمر در حاکمیت و دولت رخ میدهد. در این صورت است که میتوان ما به ازای هزینههایی را که هلال احمر صرف اجرای دستورات و امور محوله دولتها میکند را به اهداف و فعالیتهای داوطلبانه و انسان دوستانهاش اختصاص دهد. این نقطه دارای ارزش است. به این معنا که من یک فعالیت امداد و نجاتی را برای دولت انجام دهم یا برای مثال در دوران شیوع بیماری کرونا وظیفهای را بر عهده بگیرم و ۲۰ درصد بیشتر از اعتبار تعریف شده را از دولت اخذ کنم و آن را صرف حل مسئله کنم و ما به ازایش را به امور دیگری تخصیص دهم. این دارای ارزش است.
یعنی دولتها باید چه سیاستی را برای اثربخشی بیشتر جمعیت هلال احمر در جامعه اتخاذ کنند؟
دولتها باید امورشان را به سمنها واگذار میکنند و بر آن نظارت غیرمستقیم دارند و این راهبرد مقدمه انتقال حاکمیت از دولت به مردم است. البته در بخشی از نهادها مانند نهادهای سرمایهگذاری یا سازمان بورس و اوراق بهادار این جابهجایی به درستی صورت نگرفته است، اما در هلال احمر تا حدودی این اتفاق به درستی رخ داده است. در مجموع لازمه این مقصود صداقت، شفافیت و شناخت است. در واقع شما در جایگاه دولت باید بشناسی، شفاف هم باشی و بدانی بخشی از این خدمات را با چه الزامی به سمنها واگذار میکنی و در عین حال با بهای تعیین شده و نظارتی دقیق درصدی را به یک مجموعهای اختصاص بدهی که علاوه بر صرف آن در امور محوله، مابهالتفاوت آن صرف کاهش آسیبها و ارتقای سرمایه اجتماعی شود. زیرا یکی از مؤلفههای مهمی که دولتها باید بدان توجه کنند، افزایش سرمایه اجتماعی است.
در واقع دولتها همواره به دنبال خدمات قابل لمس هستند مانند امداد، نجات، افزایش تعداد تختهای بیمارستانی، اما سرمایه اجتماعی به دلیل ناملموس بودن نادیده انگاشته میشود و ضرورت دارد برای ارتقای آن به جمعیت هلال احمر به عنوان یک بانک سرمایه اجتماعی نگریسته شود و در واقع به آن به عنوان یک صندوق سرمایهگذاری سرمایه اجتماعی توجه کنند. البته این توجه نیازمند تمرکز مجموعه دولت به هلال احمر است و نه یک نفر، یعنی از جزئیترین فردی که در ستاد انتخابات فعالیت میکند تا رئیسجمهور منتخب، همه باید در این تغییر شناخت نقش بازی کنند.