وقتی کسی از ارتفاعی به زمین زیر پایش نگاه میکند، همیشه مردم کوچک و ریز آن پایین را «مورچهها»یی توصیف میکند که در حجم غیرقابل توصیفی بدون هیچ تفکیک شخصیتی در بین هم حرکت میکنند. با این که چنین فاصله زیادی تمام پیچیدگی و تنوع موجود را از بین میبرد، همچنان میتوانیم تشخیص دهیم که هر کدام از این نقاط ریز در واقع انسانی است که زندگی پیچیده و شخصی خودش را دارد. پس چرا این منطق را به همان مورچههایی که در مقیاس قرار میدهیم اعمال نکنیم؟
ما در زمین با ۱۵ هزار گونه خاص مورچهها زندگی میکنیم. البته که این عدد تخمین بسیار ناچیزی در برابر عدد واقعی است و هنوز با علم کنونی نمیتوانیم تمام گونهها – از جمله گونههای ناشناخته – را بشماریم. اگر بخواهیم تمام جانوران یکی از جنگلهای برزیل را وزن کنیم، حدود یک چهارم ورزن تمام موجودات به مورچهها تعلق خواهد داشت.
مورچهها حتی در پیادهروهای نیویورک هم در تعداد بسیار زیادی زندگی میکنند و در حالی که همه مردم روی این پیادهروها کاملا عادی راه میروند، کسی نمیداند که هر بهار زیر آن بلوکها چه جنگهای خونینی بر سر قلمرو اتفاق میافتد. در تحقیقی مشاهده شده است که به طور میانگین حدود ۲.۳ گونه مورچه در شهرها هستند که چیپسها و هات داگهای روی زمین را جمع میکنند. حتی در متراکمترین شهرها تعداد مورچهها بیشتر از تعداد انسانهای آن شهر است.
عکسهای «ادوارد فلورین نیگا» در مجموعه «مورچهها: کارگران دنیا» این فاصله زیاد بین ما و مورچهها را کاملا از بین برده است. در این ماکروگرافیها تمام موهای روی بدن این جانوران، تمام مجراهای تنفسی و تمام اجزای چشم مرکب آنها تصویر شده است، به گونهای که ما را از چشم انداز «منظره» مرتفعمان تا «پرتره»های رو در رو پایین میآورد. ما همسایههای دیرینی هستیم که به تازگی در حال شناخت یکدیگر هستیم.
در این سطح شناخت، مورچهها گونهها و اشکال بسیار متفاوتی دارند و حس درون چهرهها خیلی سریع شبیه به چهرههای مردم میشود. به سختی میتوان با مورچه «مسور باباروس» که آروارههای صاف و اسکلت شکنندهای دارد و شبیه پیرمردی مهربان است، احساس انساندوستی نکرد.
اما موارد بعدی نشان میدهد که نباید زود قضاوت کنیم. «سفالوتس آتراتوس» شبیه شخصیت سائورون ارباب حلقههاست اما دانشمندان معتقدند که شاخکهای ترسناک این موجود، کاربرد آیرودینامیکی دارد و برای پرواز بهتر در جنگلهاست.
«پلیرگوس» مورچه زیبایی است که صورت پهن، چشمان گرد و آرواره افتادهای دارد که باعث میشود چهره خندانی داشته باشد، اما در واقع آرواره این موجود به قدری تیز است که نمیتواند از لاروهای خود محافظت کند به همین دلیل به کلنی گونه دیگری حمله میکند و کارگران آن گونه را وادار به پرستاری از لاروهای خود میکند.
تمام این تفاوتها به ما کمک میکند تا واقعیت مورچهها را ببینیم و تنوع غنی آنها را که حاصل میلیونها سال تکامل، سازگاری با محیط زیست و اکوسیستم و استراتژیهای بقا بوده است را درک کنیم.
مورچهها، آثار هنری مدرسه باهاوس در طبیعت هستند. هر سازگاری عجیبی که در ظاهر آنها رخ میدهد، مانند اصل تبعیت فرم از عملکرد در معماری، نشاندهنده فضای کم آنها برای پیش روی و تکامل، و تنها یک راه از بینهایت راه موجود برای وجود یک مورچه است. پاسخ چرایی فرم مورچهها در حل کردن روابط پیچیدهای است که دنیای ما را شکل دادهاند.
در تحقیقی درباره مورچههایی با آرواره بلند و فنری، سوالی درباره مورفولوژی آنها مطرح شد که جواب آن به شبکه غذایی مربوط میشد. مشخص شد که غذای این مورچهها، دمفنریها هستند که با سرعت زیادی خودشان را در هوا پرت میکنند تا از دست شکارچیها فرار کنند، اما به اندازه این مورچهها سریع نیستند.
تکامل هر دوی این جانوران، مسابقهای برای بقا است. هر کدام از روش خود برای زنده ماندن استفاده میکند؛ یکی برای گرفتن و دیگری برای فرار از گرفته شدن. در این مجموعه عکسها، آروارههای این مورچهها نشان داده شده است. بعضی از آنها میتوانند آروارههای خود را در یک دهم میلیثانیه با سرعت ۲۳۳ کیلومتر بر ساعت ببندند.
در بین این گونهها، «کاتاگلیفیس» مورچهای که سازگاری خاصی در صحرای آفریقا پیدا کرده است، با پاهای بلند عنکبوتیاش سرعت بالا و در ارتفاعی از سطح زمین دارد که آن را از گرمای بیش از حد دشتها در امان نگه میدارد.
پاهای بلند برای مورچههای سبز کاربرد دیگری دارد، آنها با این توانایی به راحتی بین شاخههای درختان جابهجا میشوند و لانههایی با برگ و ابریشم لاروی خود میسازند. مورچههای برگ بُر ظاهری خشن و بدنی پر از شاخک و خار دارند، اما آنها برای جنگ نیستند بلکه کاربردشان در کشاورزی است.
آنها کشاورزانی هستند که برای قارچهای درون اتاقهای زیرزمینی خود غذا میبرند و با شاخکهای خود، تعادلشان را در حمل و نقل غذاهای حجیم حفظ میکنند. این مورچهها در مناطق استوایی در تعداد باورنکردنی با یکدیگر همکاری میکنند به طوری که میتوانید راههایی که با جای پای مورچهها ساخته شده است را کاملا واضح ببینید.
روشهای زندگی مورچهها کاملا متفاوت با زندگی ماست. بیشتر مورچههایی که در زندگیمان میبینیم، مورچههای ماده هستند. نقش نرها کمی بیشتر از کپسول اسپرم است و عمر طولانی ندارند و اکثر اوقات به عنوان مورچه شناخته نمیشوند.
هیچ ملکهای به دنیا نمیآید بلکه پرورش داده میشود. هر تخم باروری پتانسیل این را دارد که ملکه یا کارگر شود و با توجه به رژیم غذایی و نیازهای آینده کلنی، این تخمها پرورش داده میشوند. مورچهها تعداد زیادی گیرنده بویایی دارند که به آنها اجازه میدهد تا پیام و رد مواد شیمیایی را رمزگشایی کنند. بعضی از گونهها علاوه بر این که دو چشم مرکب دارند، سه چشم معمولی دیگر نیز برای تشخیص نور دارند که به آنها در پرواز و جهتیابی کمک میکند.
دلایل بسیاری برای شناخت بهتر مورچهها وجود دارد. تمام اکوسیستم بر اساس این موجودات ساخته شده است و شمار زیادی از موجودات، از گیاهان تا سوسکها و پرندهها، برای بقا کاملا به کلنی مورچهها وابستهاند. گونه خاصی از مورچهها در آمریکای شمالی کمک میکنند که گرده گیاهان در این منطقه پخش شود و اگر آنها به طور کلی از چرخه خارج شوند، رشد گلهای وحشی ۵۰ درصد کاهش مییابد.