شکاف در روایت غربی؛ نبرد جبهه مقاومت برای هژمونی فرهنگی آغاز شده است

خبرگزاری مهر دوشنبه 08 دی 1404 - 14:30
اتفاقات اخیر جهان نشان می دهد که مدل هژمونیک غربی با چالش های متعددی روبرو شده است؛ در این فضا آنچه تحت عنوان جبهه مقاومت شناخت می شود در حال اجرای یک جنگ موقعیت فرهنگی به سبک گرامشی است.

یادداشت مهمان، سمیه چیتی: قدرت به ویژه در عصر حاضر، صرفاً در انحصار نیروی نظامی یا سلطه اقتصادی نیست. شکل نوین و عمیق تری از قدرت، که پایدارتر و نافذتر عمل می کند، قدرت فرهنگی است. آنتونیو گرامشی، نظریه پرداز مارکسیست ایتالیایی، با بسط مفهوم هژمونی، چارچوبی تحلیلی برای درک این پدیده ارائه داد. از منظر گرامشی، هژمونی وضعیتی است که در آن یک گروه اجتماعی معمولاً طبقه حاکم نه تنها بر ابزارهای قهریه حکومت مسلط است بلکه موفق می شود جهان بینی، ارزش ها و منافع خود را به عنوان «عقل سلیم» مسلط و طبیعی در جامعه نهادینه کند. در این فرایند گروه های تحت سلطه، این ایدئولوژی را نه به عنوان امری تحمیلی که به عنوان واقعیتی بدیهی و گاه مطلوب می پذیرند و از این طریق رضایت آنان جلب می شود. این همان تفاوت کلیدی هژمونی فقط با سلطه است، هژمونی مبتنی بر اقناع و شکل دهی به ذهنیت است، در حالی که سلطه تنها بر زور تکیه دارد.

مکانیسم‌های شکل گیری هژمونی فرهنگی؛ نهادهای تولید کننده عقل سلیم

طبقات مسلط برای تحقق هژمونی از شبکه ای از نهادهای جامعه مدنی و دولتی بهره می برند که گرامشی آنها را دستگاه های ایدئولوژیک دولت می نامد. این نهادها به طور مستمر در حال تولید، بازتولید و توزیع فرهنگی هستند که مناقع مسلط را طبیعی جلوه می دهد.

آموزش و پرورش: نظام آموزشی، احتمالاً موثرترین ابزار هژمونی است. این نهاد نه تنها دانش فنی، بلکه ارزش ها، هنجارها و روایت خاصی از تاریخ و هویت را انتقال می دهد. از طریق برنامه های درسی، آیین نامه ها و حتی ساختار سلسه مراتبی مدرسه، ایدئولوژی مسلط درونی سازی می شود. به عنوان مثال، ترویج افراطی فردگرایی و رقابت به عنوان موتور محرکه پیشرفت، در قلب پروژه فرهنگی نظام سرمایه داری-لیبرال قرار دارد. این فردگرایی، انسان را به عنوان اتمی مجزا از بافت اجتماعی تعریف می کند که انگیزه اصلی اش حداکثرسازی نفع شخصی است.

رسانه های جمعی: رسانه ها با تعیین دستورکار (تعیین اینکه مردم درباره چه چیزی فکر کنند)، چارچوب سازی (تعیین اینکه چگونه درباره آن فکر کنند) و طبیعی سازی گفتمان های خاص، نقش محوری ایفا می کنند. آنها سبک زندگی مصرف گرایانه، مدل های زیبایی خاص و تفسیرهای سیاسی ویژه ای را به عنوان استانداردهای جهانی و مطلوب معرفی می کنند.

نهادهای مذهبی و فرهنگی: دین، هنر، ادبیات و ورزش نیز عرصه های مهمی برای هژمونی هستند. این نهادها می توانند به مشروعیت بخشی به نظم موجود یا ترویج ارزش های خاص کمک کنند.

فرایند کلی کار این نهادها را می توان در سه مرحله خلاصه کرد:

۱- عادی سازی: تکرار یک ایده تا حدی که به بخشی از پس زمینه غیرقابل تشخیص زندگی تبدیل شود.

۲- طبیعی سازی: ارائه این ایده به عنوان بخشی ذاتی و تغییرناپذیر از طبیعت بشر یا نظم جهان

۳- مشروعیت سازی: توجیه این ایده از طریق گفتمان های علمی، اخلاقی یا تاریخی

تحلیل آینده پژوهانه؛ جبهه مقاومت و جنگ موقعیت فرهنگی

اتفاقات اخیر جهان نشان می دهد که مدل هژمونیک غربی (با محوریت فردگرایی افراطی، سکولاریسم و لیبرالیسیم) با چالش های متعددی روبرو شده است. در این فضا آنچه تحت عنوان جبهه مقاومت شناخت می شود در حال اجرای یک جنگ موقعیت فرهنگی به سبک گرامشی است. جنگ موقعیت، نبرد درازمدت است برای به دست آوردن رهبری فرهنگی و ایدئولوژیک در جامعه مدنی، پیش از درگیر شدن در یک درگیری سیاسی. جبهه مقاومت با اتکا به فرهنگ های خود در حال تولید یک هژمونی فرهنگی متقابل است:

  • تولید گفتمان جایگزین: این جبهه با ارائه گفتمان هایی مانند مقاومت در برابر استکبار، تاکید بر حاکمیت و استقلال، اولویت جمع بر فرد و ترویج معنویت و ارزش های دینی، در صدد است یک عقل سلیم جدید را بسازد که در تقابل با عقل سلیم مسلط غربی قرار گیرد.
  • بهره گیری از نهادهای موازی: این جبهه از نهادهای آموزشی رسانه ای، شبکه های تلویزیونی، خبرگزاری ها، فضای مجازی مذهبی و هنری خود برای انتشار این گفتمان استفاده می کند. هدف ایجاد یک فرهنگ مقاومتی همگن و جذاب است که بتواند وفاداری و هویت جدیدی تولید کند.
  • ایجاد روشنفکران بومی: مطابق نظر گرامشی، موفقیت هر پروژه هژمونیک منوط به داشتن روشنفکران بومی است. متفکران، هنرمندان و علمایی که نه جدا از توده ها که از درون آنها برآمده و وظیفه شان تبیین و تبلیغ جهان بینی این جبهه است. ظهور چنین روشنفکرانی در جغرافیای فرهنگی جبهه مقاومت مشهود است.
  • بازتعریف مفاهیم کلیدی: مفاهیمی مانند پیشرفت؛ آزادی عدالت و امنیت در این گفتمان بازتعریف می شود؛ برای مثال آزادی بیشتر به معنی رهایی از سلطه خارجی تعریف می شود تا آزادی های فردی نامحدود.این تلاش ها یک هژمونی فرهنگی در حال تکوین را نشان می دهد که می خواهد در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای نفوذ کند و پایه های یک نظم جهانی چند قطبی مبتنی بر ارزش های متفاوت را تقویت کند.

کارشناس روابط بین‌الملل

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.