
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بهگواهی تاریخ، روزگار منتهی به آغاز غیبت امام مهدی (عج) هر روز برای امامان جبهه حق و شیعیانشان سختتر میشد. اینپیشوایان دین و اسلام از یکطرف باید مفاهیم و آموزههای دین را به شاگردان و پیروان خود منتقل میکردند و از طرف دیگر با انحرافاتی که جبهه باطل و طاغوت از روز شهادت پیامبر (ص) در جامعه اسلامی ایجاد کرده بود، مبارزه میکردند.
امام علی بن محمد (ع) معروف به نقی و هادی بهعنوان امام دهم شیعیان، یکی از اینچهرههاست که نیمه ماه رجب سال ۲۱۲ یا ۲۱۴ هجری قمری متولد شد. سالروز شهادت ایشان هم سوم رجب سال ۲۵۴ است. شیخ صدوق علت شهادت امام هادی (ع) را مسمومشدن بهدستور معتضد عباسی دانسته است. درباره شهادت امام هادی (ع) نکته تاریخی مهمی وجود دارد؛ اینکه در روز تشییع پیکرش، زنی فریاد میزد: «از گذشته تا امروز، چهها که از روز دوشنبه نکشیدیم!» و اینجمله اشارهای به واقعه مهم و تاریخی شهادت پیامبر (ص) توسط یهود و منافقان و حمله به خانه حضرت زهرا (س) دارد.
پس از اقامه نماز میت بر پیکر امام هادی (ع) بهدلیل فراوانی جمعیت و بالاگرفتن صدای گریه و زاری مردم، پیکر حضرت به خانه بازگردانده و همانجا به خاک سپرده شد.
نکته مهم دیگر درباره زمانه حضرت هادی (ع) این است که جریان انحرافی، ریشههای زیادی در جامعه اسلامی دوانده و برخی از سران و بلندگوهای طاغوت بهعنوان راس هرم فتنه، توسط امام غیرقابل هدایت، عامل گمراهی و مهدور الدم تشخیص داده شدند.
سالروز شهادت امام هادی (ع) بهانه خوبی برای تورق تاریخ و تحلیل آن است و در نوشتار کوتاهی که در ادامه میآید، به ایننکته مهم درباره سیره امام هادی (ع) میپردازیم.
***
امام هادی (ع) در پاسخ علی بن مهزیار درباره ناصبیان نوشت: «نه از طرف ناصبی به حج بروید و نه او را نایب بگیرید.» امام جواد (ع) و امام هادی (ع) فرمودند: «هرکه خداوند را جسم بداند، نه پولی به او بدهید و نه پشت سرش نماز بخوانید.» از همان ابتدای امامت امام عسکری (ع) ایرادهای نابهجای برخی شیعهنمایان شروع شد. وقتی حضرت با لباس پاره در تشییع جنازه پدرش حاضر شد، برخی همچون ابوعون ابرش، در نامه به امام (ع) اینمساله را بر ایشان خرده گرفتند؛ ولی امام (ع) آنها را احمق نامید و خبر از عاقبت به شر شدن او داد و همینگونه هم شد. شیخ مفید از گمراهی اندکی از شیعیان در زمان امام عسکری (ع) و اعتقادشان به امامت موسی مبرقع سخن گفته و افزوده که اینعده اندک نیز پس از مدتی همگی به حق بازگشتند.
یکی از مهمترین فتنههای آندوره و زمانه، فتنه صاحب الزنج بود که از سوی برخی یهودیان، هدایت میشد. در حالیکه او خودش را از اهل بیت (ع) معرفی کرده بود، امام عسکری اینادعا را دروغ میدانست.
مهمترین رفتار امامان معصوم (ع) در ایندوره و در جایگاه مبارزه با انحرافات، به جبههگیری تند و سخت آنها برابر فتنه غالیان مربوط میشود. غالیان با توجه به خاستگاه مسیحی و یهودیشان و نیز تجربه وجود غلو میان مسیحیان و یهودیان، خطری بسیار شدید و نابودکننده به شمار میآمدند. بنابراین، اهل بیت (ع) هیچگونه رحمت و چشمپوشی درباره آنها نشان نمیدادند و همیشه هجومیترین برخورد ممکن را مقابل آنها در نظر میگرفتند.
امامان شیعه (ع) برابر اینفتنه جبهه باطل، دستورالعملی ۴ مرحلهای داشتند که از اینقرار بود:
۱. دستور مشترک و ابتدایی اهل بیت (ع) در قبال اینافراد، کنارهگیری از اینجماعت بود. امام جواد (ع) یا امام هادی (ع) در پاسخ نامه احمد بن محمد بن عیسی چنین نوشت: «عقاید اینعده، دین ما نیست؛ از آنها کناره بگیر!» ابراهیم بن محمد همدانی نیز در سال ۲۴۸ ق نامهای درباره فارس برای امام هادی (ع) نوشت؛ چرا که مردم را دچار دودستگی کرده بود. حضرت در پاسخ، دستور به دوری و فاصلهگرفتن داد. ایننامه را برخی از شیعیان کوفه نیز دیده بودند.
۲. اهل بیت (ع) در کنار لعن اینافراد، شیعیان را نیز دستور به لعن آنها میکردند. امام جواد (ع) پس از لعن ابوالخطاب فرمود: «ابوالغمر و جعفر بن واقد و هاشم بن ابوهاشم ما را وسیله کاسبی از مردم کردهاند و آنها را به عقاید ابوالخطاب دعوت میکنند. خدا ابوالخطاب و اینجماعت و هرکه سخنانشان را بپذیرد لعنت کند ...» امام هادی (ع) درباره قاسم یقطینی نامهای به اینمضمون نوشت: «خدا قاسم یقطینی و علی بن حسکه قمی را لعنت کند. شیطانی خودش را به او نشان میدهد و اینعقاید را به او الهام میکند.»
امام هادی (ع) همچنین، حسن بن محمد بن بابا قمی، محمد بن نصیر نمیری و فارس بن حاتم قزوینی را لعنت کرده بود. امام (ع) بهوسیله عمری و برخی شیعیان قزوینی حاضر در سامرا، لعن فارس بن حاتم را اعلان کرده بود. همچنین از ابومحمد رازی گزارش شده: «پیک امام (ع) نزد ما آمد و لعن فارس را اعلام کرد.» امام (ع) در پاسخ پرسش درباره حسن بن محمد بن بابا نیز او و فارس را معلون دانست و بر آن دو و بهویژه فارس لعنت فرستاد. عروه بن یحیی بغدادی معروف به دهقان، از کسانی بود که بر امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) دروغ میبست و اموال حضرت را به نفع خودش چپاول میکرد. امام عسکری (ع) نیز او را لعنت کرد و شیعیان را نیز به لعن او دستور داد.
۳. از دیگر دستورهای اهل بیت (ع) برخورد خوارکننده با اینافراد بود. امام هادی (ع) درباره فارس بن حاتم دستور داده بود او را سبک بشمارند و دروغگو بدانند و آبرویش را ببرند؛ ولی از بحث در اینباره بپرهیزند و با او مشورت نکنند و فرصتی برای شر افروزی در اختیارش نگذارند.
۴. فتنه اینافراد چنان خطرناک بود که اهل بیت (ع) با تمام خطرات موجود، سفارش به کشتن آنها میکردند. امام جواد (ع) همچنین ابوالسمهری را یکی از دروغگویان بر اهل بیت (ع) معرفی فرمود و گفت: «او و ابنابوالزرقا ادعا دارند مردم را به ما دعوت میکنند؛ ولی من شما را گواه میگیرم که از این دو در پیشگاه الهی بیزاری میجویم. ایندو فتنهگر و ملعوناند. حضرت (ع) سپس از راوی خواست اگر میتواند ایشان را از شر آن دو راحت کند و چنانچه ممکن باشد، آن دو را بکشد. راوی نیز بهدنبال فرصتی برای کشتن آندو بود و این در حالی بود که آندو از اینتصمیم راوی اطلاع پیدا کرده بودند. امام هادی (ع) پس از ابراز بیزاری از علی بن حسکه، به شیعیانش دستور داد از اینافراد فاصله بگیرند و حتی اگر فرصت پیدا کردند، آنها را بکشند.
امام هادی (ع) در نامهای به محمد بن عیسی بن عبید، فهری و حسن بن محمد بن بابا را لعنت کرده و از آنها بیزاری جسته و شیعیان را از آندو برحذر داشته بود. ایشان از محمد بن عیسی خواسته بود اگر توانست، حسن بن بابا را بکشد. امام هادی (ع) دستور به کشتن فارس بن حاتم داده و بهشت را برای قاتل او ضمانت کرده بود. امام (ع) در اینباره به شکل ویژه از جنید خواسته بود اینکار را انجام دهد و پولی به وی داد تا وسیلهای برای اینکار فراهم کند. جنید نیز فارس را کشت.
شیعیان و بهویژه شیعیان قم نیز در اینراستا در پیروی کامل از فرمان امامان خویش، بهشدت حرکت غالیان را رصد و با آن مبارزه میکردند. یکی از مهمترین اقدامهای بزرگان اینشهر، بیرون راندن افراد متهم به غلو از شهر بود. آنها حتی گاه کشتن اینافراد را نیز در دستور کار داشتند.