خاکسپاری رمضون یخی چه رازی را در مورد او افشا کرد؟/ روایت محمود صدیه از روز خاکسپاری او

عصر ایران چهارشنبه 05 آذر 1404 - 18:35
محمد تقی فریاد زد به مرده شور: « داداشم را برگردون» بعد پسرش داد زد: بابا من حسن هستم نترسیا نترسیا» بعد محمد تقی باز گفت:« داداش من را برگردون» بعد مرده شور جنازه را برگردوند و جمعیت دیدند که جای حتی یک نیش چاقو هم در بدن او نبود.

عصرایران- میدان امین السلطان یکی از بزرگترین میدان‌های کهن شهر تهران بود که قدمت آن به اواسط عهد قاجاریه می‌رسید. این میدان بزرگ برای مدتی  طولانی بزرگترین و مهمترین بارانداز میوه و سبزیجات و تره بار در سطح شهر تهران بود. این منطقه هم مثل بقیه مناطق تهران در ایام قدیم دارای لوطی هایی بود که به نوعی هم امنیت مردم را تامین می کردند و هم در برگزاری مراسم عزارداری و مذهبی میدان دار بودند.

 البته این لوطی ها گاهی هم دچار درگیری با یکدیگر می شدند که از آن میان درگیری مابین طیب حاج رضایی و حسین رمضون یخی از معروف ترین هاست. نقطه اشتراک این دو فعالیتشان در بازار میوه و تره بار به عنوان بارفروش بود. اما درگیری طویل المدتی بین آن ها وجود داشت که بیشتر بر سر جایگاه و مقام بزرگ لوطی های محل بود. از قرار معلوم بالاخره دعوای بزرگی بین آن ها شکل می گیرد.که منجر به زخمی شدن آن ها می شود.

اما بعد از سال ها میان این دو آشتی سر می گیرد و رابطه گرم خود را تا پایان عمر طیب خان، ادامه می دهند. طیب در سال 1342 به علت همراهی با نهضت پانزدهم خرداد امام خمینی، توسط رژیم پهلوی دستگیر و اعدام شد. حسین رمضون یخی هم بعد از وقایع 1342 خیلی از جانب رژیم پهلوی تحت فشار قرار گرفت چون او هم دل در گروی نهضت امام خمینی داشت. 

اما یک نکته بسیار جالب در مورد حسین خان رمضون یخی وجود دارد و آن نحوه مرگ اوست. او طبق ادعای بسیاری در یک دیگری خیابانی در سال 1355 کشته می شود اما حالا یکی از یاران قدیمی او یعنی محمود صدیه در مصاحبه با همشهری به نکته عجیبی در مورد مرگ او اشاره می کند که باور عمومی قبلی را با تردید مواجه می کند:

طیب حاج رضایی

طیب حاج رضایی

محمود صدیه از لوطی های قدیمی محله باغ فردوس خیابان مولوی ( با باغ فردوس تجریش اشتباه نشود) بوده و در مورد رابطه این دو لوطی را بعد از دعوای بزرگشان توضیح می دهد:

«من چند دفعه دیدم که طیب خان تا همین دم تکیه حسین آقای رمضان یخی آمد و ادای احترامی کرد. این ها یک دعوا و اختلاف قدیمی کرده بودند بعد از آن وقتی با هم آشتی کردند دیگر یک حس داداش و برادری بینشان شکل گرفت. جانشان برای همدیگر در می رفت. تا به حدی که من این صحنه را یادم نمی رود که حسین آقا رمضان یخی وقتی فوت کرد و مرحوم شد یعنی در خرداد 1355 ما رفتیم بهشت زهرا تا حسین آقا را به خاک بسپریم. من دیدم خانم طیب خان آمد و یکی از پسرانش همراهش بود فکر می کنم آقا بیژن بود خدا رحمتش کند  ایشان هم فوت شدند. جنازه آقا حسین رمضان یخی آن کنار بود و صدای آلله اکبر هم پخش می شد. در واقع خانواده های این ها خیلی به همدیگر نزدیک شده بودند.

رمضون یخی و غلام هفت کچلون

محمد تقی برادر حسین آقا رمضون یخی  صاحب قهوه خانه میدان غار بود که در زمان قدیم خیلی فیلم داخلش فیلم برداری کردند. حالا همه لات های تهران آن جا ردیف ایستادند، محمد تقی فریاد زد به مرده شور: « داداشم را برگردون» بعد پسرش داد زد: بابا من حسن هستم نترسیا نترسیا» بعد محمد تقی باز گفت:« داداش من را برگردون» بعد مرده شور جنازه را برگردوند و جمعیت دیدند که جای حتی یک نیش چاقو هم در بدن او نبود. بدن رمضون یخی مثل یاس سفید بود. هفت برادران، آقامهدی قصاب و ممد آقا رجب خلاصه همه بودند. 

روایت محمود خان صدیه از آن جهت جالب توجه است که طبق روایت ها آقا حسین رمضون یخی در یک درگیری خیابانی کشته شد.

 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.