به گزارش همشهری آنلاین، مسعود فراستی و سعید قطبیزاده در برنامه این هفته کات به بررسی فیلم بچه مردم پرداختند. محمود کریمیاز مستندسازهای باسابقه سینماست و به خاطر ساخت پشت صحنههای برنامه خندوانه شناخته شده است. بچه مردم با بازی گوهر خیراندیش، رضا کیانیان و حسن معجونی داستان کودکی است که مادرش او را سر راه گذاشته و او حالا به دنبال مادرش است.
شب چهارم از فصل چهارم برنامه کات را میتوانید از اینجا تماشا کنید.

مسعود فراستی، فیلمی سرشار از ایده
- به نظرم فیلم خوبی بود و پر از ایده است. ۲۰ یا ۳۰ تا ایده در کار است که در هم تنیده شده اند و یک تم کلی چهار تا بچه پرورشگاهی شیطان را دارد و با اینها کار میکند. به نظرم این چهار شخصیت با ویژگیهای خودشان درآمدهاند. در جست و جوی مادر یا پدر هستند و رابطه دوستی خوبی هم با هم دارند.
- به نظرم تم اصلی چهار تا پسر بچه هستند که از پرورشگاه فرار میکنند و وارد شهر میشوند. به نظرم دو تا از آنها کاملا شخصیت هستند. به خصوص آن پسری که وارد جنگ میشود. کمدی در فیلم جریان دارد و اگر کمدی را از آن بگیریم فیلم خستهکننده است.
- به نظرم فیلم بین فانتزی و رئالیسم در نوسان است و تعادل این دو را مدام حفظ میکند. لحن کمدی فیلم هم تکراری نیست. من چنین کمدی را در سینمای ایران در مورد بچههای پرورشگاهی که دنبال والدینشان میگردند، به یاد ندارم. فیلم پر از ایدههای کوچک کمدی است و جاهایی هم این کمدی نیمچه سورئال است. یعنی آرزو میکنند و به وقوع میپیوندند. این در سینمای ایران پیشینه ندارد. علتش هم این است که کارگردان یک تیزرساز حرفهای بوده است. برای همین پر از ایدههای کوچک است. با همه مصیبتها شوخی میکند.
- بعضی مسائل قابل شوخی کردن نیستند، اما فیلم این مصیبت را با شوخی و کمدی تلطیف میکند. بدون این که فاجعه گذاشتن یک بچه در فروشگاه فردوسی قدیم را دست بیندازد. شوخیها باعث نمیشود تم آوارگی از بین برود.
- فیلم در قسمت جنگ هم سعی میکند کمدی باشد، اما این کمدی درنمیآید. سعی میکند به جنگ و بچههای جبهه احترام بگذارد و به همین دلیل نوع کمدی متفاوت میشود. بخش جنگ به لحن فیلم آسیب میزند.
- ما سینمای کمدی نداریم. فقط اجاره نشینها و لیلی با من است و مارمولک باعث نمیشود سینمای کمدی داشته باشیم.
- گوهر خیراندیش در این فیلم بسیار عالی است. به نظرم جزء معدود بازیگران سینمای ایران است که همچنان میتواند بازی میکند. کیانیان به نظرم با لهجه نیمه ترکیاش خوب درآمده است. به نظرم از موضوعی که داستان یک خطیاش مصیبت است، فیلم موفقی در آمده است.
- باید منتظر فیلم بعدی محمود کریمی باشیم که گذار کمدی به واقعیت در آن وجود دارد یا با همین تمام میکند.
- در مجموع به نظرم فیلم موفقی است که میتوان آن را دید.

سعید قطبیزاده: کمدی فیلم، تحمیلی است
- به نظرم فیلمنامه ندارد و بسیار خستهکننده است. تم واحدی برای دنبال کردن ندارد. مثل این تم کودکی که دنبال والدینش میگردد، انقدر با این موضوع سهل و ممتنع برخورد میشود که تبدیل به ایده ساختاری فیلمنامه نمیشود. در طول فیلم هم یک سری بازیگوشیهای فرمی تحت تأثیر فیلمهای وس اندرسون صورت گرفته است. انگار فیلم «املی» ژان پیر ژونه را فیلمساز دیده و دوست داشته است. انتظارم از فیلم خیلی بیشتر از این بود و راضی نشدم.
.گاهی کمدی تحمیلی و ادایی است. اصلا موقعیت نمیطلبد که کمدی باشد. این هم اتفاقا از روی املی است. خواسته از روی املی تقلید کند ولی متوجه نبوده که املی در یک فضای انتزاعی میگذرد. املی، هتل بزرگ بوداپست یا فیلمهایی مثل اینها که خوش رنگ و لعاب هستند، بیشتر سمت فانتزی میروند. فیلم که شروع میشود در فانتزی غرق میشویم. این جا هرچقدر جلو میرود رئالیستیتر میشود و وارد جنگ میشود و به تحلیل سیاسی میرسد.
- بعضی چیزها واقعا شوخیبردار نیست. مسئله بدسرپرستی و رها کردن بچه اصلا مسئلهای نیست که بتوان با آن شوخی کرد. من نمیفهمم چرا باید به موقعیت بچهای که با محرومیت بزرگ شده، بخندم؟
- من طراحی صحنه، رنگ آمیزی فیلم و تدوین آن را دوست دارم. منظورم از تدوین در مفهوم خرد آن است. یعنی سکانسها خوب تدوین شدهاند، وگرنه به نظرم حداقل ۲۰ دقیقه از فیلم اضافی است. مشکلی که با کمدیهای ایرانی دارم این است که وقتی سراغ مفاهیم ارزشی میروند واقعا اعصاب خردکن میشوند. یعنی فیلم از یک فانتزی بازیگوشانه به فیلمی جدی در ستایش رشادت و وطن تغییر ماهیت میدهد. پر از شعار است. مشکل من با لیلی با من است هم همین است. فیلم کمدی است، اما به جنگ که میرسد کاملا تغییر ژانر میدهد.
- مشکل من با بچه مردم با احترام به همه عوامل فیلم این است که تحلیلی که از تاریخ میدهد چه در فانتزی (که به آن وفادار نمیماند) و چه در واقعیت (که ناقص و بیمقدمه است) ناکافی است. در تحلیل لکنت دارد. چیزی که به آن اشاره میکند مثل یک مقاله معمولی روزنامه است که تاریخ را از زمان شاه تا الان بررسی میکند.
- ما در آمریکا کمدی اسکروبال را داریم که کمدی خلبازی است، کمدی اسلپاستیک را در عصر سینمای صامت داریم که بر اساس بزن بزن و داغان کردن است. در ایران نمیدانم چرا کمدیساز میخواهد روشنفکر باشد؟
گزارش تصویری این برنامه را اینجا ببینید












