ریحانه اسکندری: در سال ۲۰۲۵، حتی در شرایطی که چشمانداز تلویزیون با چالشهای متعددی روبهرو بود، داستانهای تأثیرگذار و جهانساز همچنان فراوان بودند. از پلتفرمهای استریم گرفته تا شبکههای تلویزیونی سنتی، این روایتها مخاطبان را به دورههای زمانی متفاوت، جهانهای موازی و حتی بازنگری در زندگی روزمره خودمان بردند.
برخی از سریالها با تکیه بر معما، مثل این سوال که واقعاً ماجرای آن شهر کوچک در سریال «بهشت» چیست؟، برخی با فانتزی مثل این سوال که اگر میتوانستید در زمان سفر کنید و عشق واقعیتان را ملاقات کنید چه میشد؟ و برخی با محوریت گریز از واقعیت مثل این سوال که آیا گلادیس راسل واقعاً با یک دوک ازدواج خواهد کرد؟ ما را برای مدتی از فرسایش روزمره جدا کردند. در مقابل، مجموعههایی دیگر مستقیماً به وضعیت جمعی ما بهعنوان یک جامعه پرداختند؛ جامعهای که هنوز فاصله زیادی با رهایی از گناهان گذشتهاش دارد، دستکم اگر سریال «جمستونهای نیکوکار» معیاری برای قضاوت باشد.
فرقی نمیکند سال ۲۰۲۵ سالی پربار و موفق بوده است یا صرفاً تلاشی برای دوام آوردن؛ مهم این است که سریالها در تمام این مدت کنارمان بودهاند؛ گاهی برای کمکردن فشارها و گاهی بهعنوان پاداشی که واقعاً شایستهاش بودهایم.
در میان این حجم گسترده از انتخابها، آرامیده تینوبو و الیسون هرمن، دو منتقد تلویزیونی نشریه «ورایتی»، هرکدام فهرستی از ۱۰ سریال محبوب خود در سال ۲۰۲۵ را انتخاب کردهاند؛ فهرستهایی متنوع، غیرمنتظره و با دو همپوشانی جذاب. این انتخابها طیفی گسترده را در بر میگیرند: از سریالهای انیمیشنی تا آثار لایو اکشن، از جنایت واقعی و برنامههای گفتوگومحور تا اتاقهای اورژانس بیمارستانها و کهکشانهایی در دوردستهای دور.
آنچه این آثار بهظاهر متفاوت را به هم پیوند میدهد، توجه دقیق به شخصیتپردازی، روایت داستانی و مهمتر از همه، کیفیت است. چه با یک داستان عاشقانه روبهرو باشیم، چه با وحشت، کمدی یا درامهای سنگین، هر یک از این سریالها توانستهاند در میان انبوه تولیدات تلویزیونی بدرخشند و بهعنوان یکی از بهترین آثار سال در ذهنها بمانند.
در ادامه بخوانید تا ببینید چه سریالهایی به این فهرست راه یافتهاند و دلایل این منتقدان برای انتخابهایشان چه بوده است.
۱۰ انتخاب برتر آرامیده تینوبو از بهترین سریالهای ۲۰۲۵
رتبه دهم: «مرداف: مرگی در خانواده» محصول هولو | روایتی تلخ از قدرت، فساد و فروپاشی
در سالهای اخیر، کمتر داستانی در ژانر «جنایتهای واقعی» به اندازه پرونده قتلهای خانواده مرداف توانسته مخاطبان را مجذوب خود کند. مینیسریال داستانی «مرداف: مرگی در خانواده» که از سوی پلتفرم هولو ساخته شده، تصویری گیرا و تأثیرگذار از طمع، بیرحمی و غرور ارائه میدهد؛ تصویری که بسیار پیشتر از کشته شدن مگی مرداف با بازی پاتریشیا آرکت و پسرش پال با بازی جانی برشتولد در ملک خانوادگیشان آغاز میشود.
این سریال با بازگشت به سالهایی پیش از مرگهای تکاندهنده سال ۲۰۲۱ و نگاهی به گذشته چندنسلی خانواده مرداف، مخاطب را به درون یکی از قدرتمندترین دودمانهای حقوقی ایالت کارولینای جنوبی میبرد. «مرداف: مرگ در خانواده» خانوادهای بهشدت برخوردار و ممتاز را به تصویر میکشد که در عین حال، درگیر اعتیاد، حمایتهای افراطی، و اختلالی عمیق و فراگیر است.
پاتریشیا آرکت و جیسون کلارک که نقش پدرسالار خانواده، الکس مرداف، را ایفا میکند، ستونهای اصلی این سریال هستند. آنها روایتگر گروهی از آدمها هستند که آنچنان در افسانهها و روایتهای خودساختهشان غرق شدهاند که در نهایت، همان روایتها آنها را میبلعد. سریال بهتدریج لایههای خانوادهای را کنار میزند که پیوندهایشان با چند مرگ مشکوک، پرسشهایی جدی را پیش میکشد؛ پرسشهایی که همه چیزهای عزیز و ارزشمند برای مگی و الکس مرداف را تهدید میکند.
این مینیسریال با الهام از پادکست محبوب «قتلهای مرداف» ساخته شده و با نگاهی داستانی اما ریشهدار در واقعیت، نشان میدهد چگونه قدرت، امتیاز طبقاتی و انکار میتوانند زمینهساز سقوطی ویرانگر شوند.
رتبه نهم: «عصر طلایی» محصول اچبیاو | بازتعریف قدرت و نابرابری در جامعه مرفه نیویورک
«عصر طلایی» از شبکه اچبیاو، ساخته جولیان فلولز، سالهاست که مخاطبان را به جامعه مرفه اواخر قرن نوزدهم نیویورک میبرد. با این حال، فصل سوم این سریال دیدگاهی تازه و دقیق ارائه داد که پیشتر کمتر دیده شده بود.
توازن قدرت میان خواهران اگنس ون راین با بازی کریستین برانسکی و آدا سینتیا نیکسون پس از آنکه اگنس ثروتش را از دست داد و آدا پس از مرگ شوهرش به جایگاه خود رسید، دگرگون شد. در خیابان ۶۱، خانواده راسل نیز در نقطه عطفی قرار دارند: ازدواج گلادیس با بازی تایسا فارمیگا با دوک باکینگهام با بازی بن لمب و شکست ناشی از آن در ازدواج جورج با بازی مورگان اسپکتور و برتا کری کون، چشمانداز جامعه مرفه را بهطور بالقوه تغییر خواهد داد.
علاوه بر این، فصل سوم فرصت بیشتری برای روایت داستان شخصیتهای سیاهپوست سریال فراهم کرد. حضور فیلیسیا رشاد بهعنوان مادرشوهر پگی با بازی دنی بنتون و بازنمایی ظرافتهای زندگی سیاهپوستان شمال آمریکا، از جمله آموزش و رنگپوستی، داستان را عمیقتر و واقعیتر میکند.
رتبه هشتم: «رامنشده» محصول نتفلکیس | جنایتی رازآلود در دل طبیعت
«رامنشده» اثر مارک ال. اسمیت و ال اسمیت، یک سریال معمایی-هیجانی است که مخاطب را به دنیای اسرارآمیز و زخمهای دیرینه میبرد. این سریال که در پارک ملی یوسمیتی روایت میشود (اما در بریتیش کلمبیا فیلمبرداری شده)، داستان کایل ترنر با بازی درخشان اریک بانا را دنبال میکند؛ یک مأمور ویژه بخش تحقیقات خدمات ملی پارکها .
زمانی که جسدی در پارک کشف میشود، کایل برای بررسی موضوع وارد ماجرا میشود. اما با پیشروی تحقیقات، تروماها و زخمهای شخصی او به سطح میآیند و قضاوتش را تحت تأثیر قرار داده و او را در شرایطی پرتنش قرار میدهند.
ساخت یک درام تحقیقاتی منحصربهفرد در میان دریایی از آثار مشابه، چالش بزرگی است؛ اما «رامنشده» نشان میدهد که با به تصویر کشیدن روابط انسانی پیچیده و شجاعت در بازنمایی بدترین انگیزهها و ضعفهای انسانی، میتوان کاری متفاوت و جذاب خلق کرد.
رتبه هفتم: «هزار ضربه» محصول هولو | داستانی هیجانانگیز از نژادپرستی، وفاداری و انتقام
«هزار ضربه» ساخته استیون نایت، خالق «پیکی بلایندرز»، روایتگر گروهی از افراد بیرونمانده است که مصمماند جای خود را در جهانی بیرحم پیدا کنند. این سریال در شرق لندن سال ۱۸۸۰ جریان دارد و داستان هزکیا مسکو با بازی ملکای کربی و الک مونرو با بازی فرانسیس لاوهال را دنبال میکند؛ دو مهاجری که از جامائیکا به لندن آمدهاند تا فرصتهای تازهای بیابند، اما در عوض با نژادپرستی بیرحمانه و زیرزمینی تبهکارانه شهر روبهرو میشوند.
هزکیا که تنها درآمدش از بوکس است، به مرکز توجه ماری کار با بازی ارین دوهرتی، (برنده جایزه امی برای «نوجوانی») قرار میگیرد؛ زن گانگستری که این توجه باعث خشم شکر گودسون (ستاره «نوجوانی»)، گانگستر بیرحم شرق لندن، میشود.
این درام جنایی هیجانانگیز، جذاب و گیرنده به مسائلی چون تبعیض جنسیتی، نژادپرستی، وفاداری و انتقام میپردازد و بیتردید یکی از بهترین آثار سال است.
رتبه ششم: «غریبه: همخون من» محصول استارز | عاشقانههایی ممنوعه در زمان و مکانهای متفاوت
سریال جدید شبکه استارز، «غریبه: همخون من»، دنیای محبوب «آوتلندر» را گسترش میدهد و دو داستان عاشقانه تازه را روایت میکند؛ یکی در میدانهای جنگ جبهه غربی در جنگ جهانی اول و دیگری در چمنزارهای اسکاتلند اوایل قرن هجدهم.
این سریال روابط عاشقانه میان والدین کلیر رندال با بازی کایتریونا بالف و جیمی فریزر با بازی سم هیوین را نشان میدهد. داستان در اسکاتلند ۱۷۱۴ آغاز میشود و روایتگر عشق ممنوعه الن مککنزی با بازی هریت اسلتر و برایان فریزر با بایز جیمی روی، والدین جیمی است.
قرنها بعد و در میانه وحشتهای جنگ جهانی اول، ستوان هنری بوچامپ با بازی جرمی ایروین و جولیا موریستون با بازی هرمیون کورفیلد، والدین کلیر، از طریق نامه با یکدیگر در ارتباط قرار میگیرند. همانند سریال اصلی، خطوط زمانی بهطور شگفتآوری در هم میآمیزند.
اگرچه پیشدرآمدها و دنبالهها معمولاً ضعیف و غیرضروری هستند، «همخون من» بهتنهایی یک جواهر کمیاب، جذاب و اعتیادآور است که ارزش دیدن دارد.
رتبه پنجم: «آن: به دری خوشآمدید» محصول اچبیاو | ترسناک، پیچیده و عاطفی
«آن: به دری خوش آمدید» یک داستان ترسناک و عمیق با مبنای شخصیت پنی وایز با بازی بیل اسکارشگورد است که همزمان پیچیده و احساسی نیز هست. داستان در دری، سال ۱۹۶۲ جریان دارد و با ناپدید شدن ناگهانی یک پسر جوان آغاز میشود. از این نقطه، مخاطب با چند دانشآموز مدرسه پسرانه آشنا میشود؛ همان اعضای اصلی باشگاه بازندگان، که مصمماند بفهمند چه اتفاقی برای او افتاده است.
با این حال، این سریال بیش از یک داستان ترسناک سطحی است. «آن: خوشآمدید به دری» پارانویا و ترسهای دوران جنگ سرد، وحشت نژادپرستی، سوءاستفاده و تروماهای روانی را در هم میآمیزد، و تمام این عناصر در قالب ریسمانی محکم از ترس مداوم در سراسر سریال تنیده شدهاند.
این اثر فراتر از یک درام وحشت درباره یک دلقک ترسناک است؛ سریال با دقت نشان میدهد که انسانها میتوانند تا چه اندازه بیرحم و ظالم باشند.
رتبه چهارم: «بهشت» محصول هولو | هیجانی سیاسی، رازآلود و پیچیده
«بهشت» در یک جامعه مرفه و اشرافی جریان دارد که میزبان برخی از برجستهترین افراد جهان است. اما این آرامش زمانی فرو میریزد که یک قتل شوکهکننده رخ میدهد و یک تحقیق با ریسک بالا آغاز میشود.
این تریلر سیاسی پیچیده، ساخته دن فوگلمن نشان میدهد که او چقدر در خم کردن زمان، فضا و اسرار در قالب فیلمنامهها چیرهدست است. داستان، زاویر کالینز با بازی استرلینگ کی. براون، مأمور سرویس مخفی، را دنبال میکند که در میان یک توطئه هولناک گرفتار میشود، زمانی که رئیسجمهور کال برادفورد با بازی جیمز مارسدن زیر نظر او کشته میشود.
اما «بهشت » بیش از یک قتل در کاخ سفید است؛ این دنیا کاملاً متفاوت و بیسابقه است و لایهای ترسناک به معمای جنایی جذاب میافزاید. قسمت هفتم واقعاً برجسته است و فرصت میدهد براون و مارسدن درخشش پیدا کنند، در حالی که دنیایی از خیانت و پیچیدگیهای سیاسی را نمایش میدهد که ممکن است چندان دور از واقعیت ما هم نباشد.
رتبه سوم: «ابدی» محصول نتفلیکس | عاشقانهای باشکوه از نوجوانی، عشق و هویت
سریال «ابدی» با الهام از رمان پیشگامانه جودی بلوم و به قلم مارا براک اکیل، یک داستان عاشقانه نوجوانانه باشکوه است که میتوان آن را اثری ماندگار برای نسلها دانست. این سریال که در لسآنجلس سال ۲۰۱۸ میگذرد، داستان کیشا کلارک با بازی لاوی سیمون و جاستین ادواردز با بازی مایکل کوپر جونیور را روایت میکند؛ یک ستاره دوومیدانی و یک بسکتبالیست که از دو دنیای کاملاً متفاوت میآیند.
سریال، شکلگیری تدریجی عشق آنها را دنبال میکند؛ عشقی که همزمان با دستوپنجه نرم کردن با احساسات شدید، سالهای پایانی دبیرستان و پیچیدگیهای نوجوانی پیش میرود. مارا براک اکیل با ظرافتی عمیق و احساسی، تصویری باشکوه و کمسابقه از عشق جوانان سیاهپوست خلق میکند؛ تصویری که تاکنون مشابهش در تلویزیون دیده نشده است.
«ابدی» سریالی جادویی و باشکوه است که دست مخاطب را میگیرد و او را از شور سرمستانه عشق تا دردهای جانکاه و تمام آن «اولینبار»های شکننده و درخشان عبور میدهد.
رتبه دوم: «پیت» محصول اچبیاو مکس | بیرحمانه، واقعی و تکاندهنده
در حالی که تلویزیون مملو از درامهای پزشکی است، تقریباً هیچکدام شبیه سریال برنده امی «پیت» از اچبیاو مکس نیست. این سریال که در پیتسبورگ امروزی روایت میشود، در فصل اول ۱۵ قسمتی خود، کارکنان فرسوده و تحت فشار بخش اورژانس مرکز پزشکی تروما پیتسبورگ را دنبال میکند.
در طول یک شیفت ۱۵ ساعته طاقتفرسا، مخاطب با پزشک معالج آسیبدیده اما فوقالعاده توانمند، دکتر مایکل راب رابیناویچ با بازی نوآ وایل و تیم او آشنا میشود؛ تیمی که باید با پروندههایی خونین، نفسگیر و فرساینده روبهرو شود؛ پروندههایی که همه را تا مرز فروپاشی پیش میبرد.
«پیت» با حذف تمام زرقوبرقها، اغراقها و خطوط داستانی غیرواقعی که درامهای پزشکی دیگر را گرفتار کردهاند، به شکلی بیپرده وحشتها و امیدهای سیستم درمانی ازهمگسیخته آمریکا را به تصویر میکشد.
رتبه اول: «نوجوانی» محصول نتفلیکس| آینهای هولناک از جامعه امروز
مینیسریال «نوجوانی» ساخته جک تورن و استیون گراهام، انتخاب اول من بهعنوان بهترین سریال سال ۲۰۲۵ است؛ نه فقط بهدلیل موضوعاتش، از جمله فرهنگ اینسلها، خطرات شبکههای اجتماعی و توهم ارتباط دائمی، بلکه به خاطر فرم روایی انقلابیاش.
این سریال چهارقسمتی که در شهری بینام در انگلستان رخ میدهد، با بازداشت جیمی ۱۳ ساله با بازی اوون کوپر آغاز میشود؛ پسری که متهم به قتل همکلاسی دخترش است. از این نقطه به بعد، تماشاگر با استفاده از سبک تکبرداشتی (وانشات) شاخص فیلیپ بارانتینی، بازداشت جیمی، شواهد علیه او و پیامدهایی را دنبال میکند که زندگی همکلاسیها، دوستان و خانوادهاش را در هم میریزد.
در قسمت سوم، جیمی در جلسهای با درمانگر کودک منصوب دادگاه با بازی ارین دوهرتی حضور پیدا میکند؛ جلسهای که لایهای تازه و هولناک از روان این نوجوان را آشکار میسازد؛ لایهای که پیش از این دیده نشده بود.
«نوجوانی» اثری وحشتآور و تکاندهنده است که نشان میدهد جامعه ما تا چه اندازه میتواند زشت و خشن شود، فرهنگ ردپیل چقدر ویرانگر است و اگر برای ریشهکن کردن آن اقدامی نکنیم، آینده چه تصویری پیش روی ما میگذارد.
۱۰ انتخاب برتر آلیسون هرمن از بهترین سریالهای ۲۰۲۵
رتبه دهم: «استودیو» محصول اپل تیوی | طنزی عاشقانه و گزنده از هالیوود
بسیاری از سریالهای هالیوودی طنز تیز و گزنده دارند، اما تعداد کمی هستند که مانند «استودیو» عشق ملموس به سینما و افسانهسازی را به نمایش بگذارند. این علاقه، باعث میشود وقتی ست روگن در نقش مدیر بیدست و پا، برنامههای فیلمی خود را اشتباه مدیریت میکند، طنز اثر بیش از پیش برنده و تأثیرگذار شود.
رئیس استودیو کانتیننتال، مت رمیک، فقط میتوانست رویای آزادی خلاقانهای را داشته باشد که روگن، شریک خلاق دیرینش اوان گلدبرگ و همکارانشان در خلق این طنز ستارهمحور و مبتنی بر برداشت طولانی تجربه میکنند. طنزهای سریال گاهی بسیار تند هستند؛ مانند کاراکتری الهامگرفته از امی پاسکال، رئیس سابق سونی، و گاهی دستیافتنی و ساده، مانند سُر خوردنهای خندهدار.
اما آنچه واقعاً «استودیو» را پشتیبانی میکند، خلوص و صداقت عمیق این اثر مورد علاقه امی است؛ صداقتی که محبوبیت سریال را نزد کسانی که هدف نقد و طنز آن هستند توضیح میدهد. ما پیشتر میدانیم که حرفه در صنعت سرگرمی روح را میبلعد؛ «استودیو» رؤیای اصلی و تمام راههایی که توسط نفوذ فناوری و تب مالکیت معنوی کدر شده، به مرکز بازمیگرداند.
رتبه نهم: «پلوریبوس» محصول اپل تیوی | جهانبینی متفاوت و تکاندهنده از وینس گیلیگان
پس از خلق دو اثر کلاسیک متوالی یعنی «برکینگ بد» و «بهتره با ساول تماس بگیری» که ممکن است آنها را یک شاهکار یکپارچه بدانید یا نه، وینس گیلیگان میتوانست در پروژه بعدی خود هر کاری بخواهد انجام دهد. «پلوریبوس» هم یک خروج جسورانه برای گیلیگان است و هم به شکلی عجیب همسو با سوابق قبلی او محسوب میشود.
گیلیگان همچنان در آلبوکرکی مستقر است و از مناظر دراماتیک جنوب غربی آمریکا و آسمانهای باز بهره میبرد؛ او همچنان با ری سیهورن، مرکز اخلاقی و قهرمان ثابت «بهتره با ساول تماس بگیری»، همکاری میکند.
اما به جای دیدن شخصیت سیهورن که با یک معمای حقوقی دست و پنجه نرم میکند، اکنون مخاطب شاهد تعهد مصمم او برای نجات جهان است. حداقل این برداشت کارول استورکا، نویسنده است؛ زیرا ناگهان کل انسانیت به یک ذهن جمعی واحد تبدیل میشود. اما اگر جهان با این وضعیت بهتر باشد، آیا مشکل واقعاً از کارول است؟
این سؤال تحریککننده، توسط فصلی با ریتمی سنجیده و تمرکز شدید بر یک فرد مطرح میشود، در حالی که داستانی با دامنه جهانی را نیز شامل میشود. هیچ چیز دیگری شبیه «پلوریبوس» نیست، حتی با وجود اینکه به وضوح امضای گیلیگان را دارد.
رتبه هشتم: «عصر طلایی» محصول اچبیاو | داستانی تماشایی از ثروت، نابرابری و رشد شخصیتها
فهرستهای پایان سال اغلب به نوآوری سریالهای جدید یا اختتامیه نهایی پاداش میدهند، اما اجازه دهید این بار به سریالی تثبیتشده مانند «عصر طلایی» که پس از سه فصل کامل به اوج رسیده، احترام بگذاریم.
درام تاریخی جولیان فلولز و همکارش سونیا وارفیلد هنوز تمام لذتهای سطحی فصلهای اول و دوم را دارد: مناظر خیرهکننده، دغدغههای کم و تعداد بالای جوایز تونی نسبت به تعداد بازیگران. اما فصل سوم تعادل جدیدی ایجاد کرد تا «عصر طلایی» ملموستر، منسجمتر و تأثیرگذارتر شود.
پگی با بازی دنی بنتون، روزنامهنگار جوان سیاهپوست که پیشتر به داستانهای فرعی اجتماعی محدود شده بود، اکنون فرصت عاشق شدن و پوشیدن لباسهای شیک مانند همردههای مرفه خود را دارد. گلادیس با بازی تایسا فارمیگا، دختر دو صعودکننده اجتماعی که پیشتر در جاهطلبی متحد بودند، با ازدواج با دوک انگلیسی، اتحاد والدینش را تحت فشار قرار میدهد. «عصر طلایی» همچنان سبک و سرگرمکننده باقی میماند، اما فصل سوم بهترین نسخه ممکن یک سریال درباره افراط و نابرابری را ارائه میدهد، در حالی که عشق عمیق خود به شخصیتها را حفظ میکند.
رتبه هفتم: «پشت پرده» محصول افایکس | رمز و راز شهری با طعم طنز و واقعگرایی
«پشت پرده» همان حس جاودانه مکان را دارد که در «سگهای ولگرد» دیده بودیم؛ اما اینبار مکان مورد نظر جامعه شهری تولسا است، نه یک جامعه بومی در اوکلاهما.
ایثن هاوک در نقش «لی ریبون»، یک حقیقتنگار شهری، ما را از میان شبکهای پیچیده از صاحبان باشگاههای شبانه سیاهپوست، برتریطلبان سفیدپوست، مزارع خاویار غیرقانونی و مجلات طولانیمدت هدایت میکند. با بررسی خودکشی دیل واشبرن، گوسفند سیاه یک خانواده زمیندار محلی، لی تلاش میکند اشتباهات تاریخی را اصلاح کند، در حالی که مشکلات کنونی، مانند رابطه او با دختر نوجوانش فرانسیس با بازی رایان کیرا آرمسترانگ، نیاز به توجه بیشتری دارد.
«پشت پرده» احساس ورق زدن یکی از رمانهای پلیسی سخت در فروشگاه کتاب لی را منتقل میکند، با هاوک در نقش هدایتگر یک گروه بازیگر فوقالعاده از شخصیتهای منحصر به فرد.
رتبه ششم: «همه با جان مولانی زندگی میکنند» محصول نتفلیکس | کارناوال گفتوگویی و استندآپ مدرن
متأسفانه نتفلیکس هنوز هیچ قسمت اضافی از این تاکشوی عجیب و جذاب را تأیید نکرده، اما این اتفاق مناسب است.
جان مولانی خود را بهعنوان دیک کویت(مجری قدیمی) مدرن معرفی میکند و میزبان مهمانان و سلبریتیها در پنلهای آنارشیستی و گاه ناراحتکننده است، همراه با اجراهای موسیقی، اسکچهای عجیب و تماسهای تلفنی. ریچارد کیند هرگز بهتر از این نقش دستیار پرحرف مولانی ظاهر نشده است بدون تعارف این شو، تجلی علاقه گسترده و سبک کلاسیک مولانی است.
رتبه پنجم: «جمستونهای نیکوکار» محصول اچبیاو| کمدی و کثرت ثروت جنوب آمریکا
حماسه خانواده واعظان تلویزیونی دنی مکبراید بیصدا پایان نیافت. فصل نهایی با فلشبک طولانی جنگ داخلی آغاز شد و برادلی کوپر نقش اولین واعظ خانواده گماستونها را بازی کرد.
اما مثل همیشه، شخصیتها، جسی پرمدعا و متکبر، کلوین پنهانکار و جودی با اعتماد به نفس و شهوانی به هیچ وجه فروتنانه رفتار نمیکنند. سریال ترکیبی از فیلمسازی اکشن، لباسهای اغراقآمیز و نقد طنزآمیز دین و فرهنگ منطقهای است که همگی با ثروت افراطی خانواده گماستونها همخوانی دارد.
این اثر هرگز دین یا ویژگیهای منطقهای را تمسخر نمیکند، بلکه با شناخت دقیق خود، ریاکاری شخصیتها را به سخره میگیرد و ما را میخنداند.
رتبه چهارم: «مرگ برای عشق» محصول افایکس | مرزهای زندگی، عشق و قدرت انتخاب
سرطان کشنده نه جذاب است و نه خندهدار، اما این مینیسریال که از پادکست خاطرهنگاری با همین نام اقتباس شده، داستان آخرین روزهای یک زن را هم هولناک و هم جذاب روایت میکند.
میشل ویلیامز نقش مولی را بازی میکند که پس از تشخیص بیماری، شوهرش را ترک میکند و وارد سفری عجیب میشود. آزمایشهای او با راب دلانی همسایه جذاب و ناشناس، توجه بیننده را جلب میکند، اما نیمه دوم سریال وابستگی متقابل او و دوست صمیمیاش نیکی را عمیقتر بررسی میکند که بار مراقبت را بر دوش میکشد.
خلق اثر توسط لیز مریودر و کیم روزن استاک، به این رابطه دوستانه اهمیت همانند روابط عاشقانه مولی میدهد. «مرگ برای عشق» تجسمی از تجربههای جهانی زندگی، از دست دادن تا ارتباطات انسانی است، اما به شکل منحصر به فردی روایت میشود.
رتبه سوم: «پیت» محصول اچیبیاو مکس | کلاسیک مدرن پزشکی در زمان واقعی
پیروزی این سریال پزشکی در جوایز امی با سه جایزه از جمله بهترین درام چیزی شبیه در آغوش گرفتن تلویزیون کلاسیک است.
با وجود ورود بازیگران سینما و شرکتهای فناوری به تلویزیون، فصل کوتاهتر، انتظار طولانیتر و بودجه بالاتر، «پیت» همچنان یک پروسه و مسیر ساده و مؤثر است که با گروهی از بازیگرانی ناشناس، به جز نوآ وایل، اجرا میشود.
این سریال در همان نقاط قوت ذاتی تلویزیون درخشان است: شخصیتهای دوستداشتنی، داستانهای با وزن تجمعی و ثبات با انتشار ۱۵ قسمت طی چند ماه. «پیت» به تلویزیون یادآوری میکند که تاریخ خود را در آغوش گیرد.
رتبه دوم: «خلاصه بخواهم بگویم» محصول نتفلکیس | انیمیشنی درباره سوگ، ایمان و خانواده
با وجود شروع با سفر خانواده اشووپر به مراسم خاکسپاری، این سریال انیمیشنی غیرخطی به آرامی خود را بهعنوان اثری درباره سوگ معرفی میکند.
در صحنه اول، نائومی شوارتز با بازی لیزا ادلستین سوگ مادرش را تجربه میکند و در حال حاضر، همسر و فرزندانش او را سوگواری میکنند. خالق «بوجک هورسمن» و طراح هنری لیزا هاناوالت، حیوانات سخنگو را با خانوادهای یهودی در منطقه خلیج جایگزین کردهاند و ترکیبی از طنز هوشمندانه و هوش احساسی عمیق را حفظ میکنند.
این سریال با تمرکز بر ایمان و خانواده، یک مرهم و تصویر خلاقانه از تأثیر گذشته بر روان انسانها است، صرفنظر از هویت آنها.
رتبه اول: «اندور» محصول دیزنی پلاس | حماسهای سیاسی، انقلابی و مهیج
فصل دوم و نهایی پیشدرآمد خارقالعاده تونی گیلروی بر «روگ وان» (۲۰۱۶)، چهار فصل برنامهریزیشده را در چهار آرک سهقسمتی فشرده کرد؛ همه به قربانی شدن خلبان شورشی کاسیان اندور برای دستیابی به نقشههای ستاره مرگ ختم میشوند.
گیلروی این جزئیات کمشده از دنیای «جنگ ستارگان» را به مطالعهای گسترده درباره انقلابیون، اقتدارگرایی و خشونت سیاسی تبدیل کرد. «اندور» درباره افراد عادیای است که جنبشهای سیاسی را پیش میبرند و تاریخ نامی از آنها نمیبرد.
علاوه بر کاسیان، شخصیتهای کلیدی دیگری مانند لوتن رائل، دِدرا میرو و مون مانتما، حرکت داستان را هدایت میکنند و تحول کاسیان از قاچاقچی بدون اخلاق به مبارز متعهد را شکل میدهند. «اندور» این شخصیتها را در مدت کوتاه و در چارچوب محدود تاریخی یک فرنچایز، کامل و باورپذیر ارائه کرد و سزاوار عنوان سریال سال، اگر نه دهه، تا اینجا است.
سال ۲۰۲۵ نشان داد که تلویزیون همچنان یک جهان زنده و پویا برای روایتهای متفاوت است؛ از عاشقانههای پرشور نوجوانان و درامهای خانوادگی گرفته تا جنایات واقعی، تراژدیهای تاریخی، و حماسههای فضایی و سیاسی. این سال، تجربه تماشای سریال را به سفری فراتر از سرگرمی روزمره تبدیل کرد و یادآوری کرد که تلویزیون میتواند همزمان شادی، هیجان، تعلیق و تفکر را به مخاطب هدیه دهد. انتخابهای منتقدان ورایتی، با تمرکز بر کیفیت، شخصیتپردازی و روایت منسجم، نشان داد که در میان انبوه محتوا، آثاری باقی میمانند که نه تنها مخاطب را جذب میکنند بلکه او را به تأمل درباره جامعه، تاریخ و روابط انسانی نیز وادار میسازند. در نهایت، این سریالها یادآوریاند از اینکه قصههای خوب همیشه میتوانند ما را شگفتزده کنند و در ذهنمان حک شوند.
منبع: ورایتی
۵۹۲۴۴












