به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، یکی از منظرههای تکراری در راسته کتابفروشان، سفرههایی است که از کتابهای رنگارنگ بر زمین چیده شده و مخاطب را به خود جذب میکند، کتابهایی که گاهی با یک دهم قیمت کتابفروشی به مشتری عرضه میشود و عنوان ۵۰ درصد تخفیف را بر خود دارد.
بازار کتاب، بعد از همه آسیبهایی که از کرونا دیده است، با مسالهای همیشگی به نام بساطگستران کتاب روبروست، مشکلی که هیچ یک از تمهیدات نهادها و سازمانهای گوناگون نتوانسته آن را برطرف کند. اما این بساطگستران چگونه مخاطب را جلب و چه چیزی به او ارائه میکنند؟
کتابهای غیرقانونی یا قاچاق
بخش مهمی از کتابهایی که دست فروشان بازار کتاب به مخاطب عرضه می کنند، کتابهایی است که غیرقانونی منتشر شدهاند. کتابهایی که یا به دلایلی در بازار رسمی ارائه نمیشوند یا چاپ شان به پایان رسیده است. برخی از این آثار نیز کپیهای ضعیف و کمارزش از آثار مهمی هستند که قیمت زیادی دارند و برخی مخاطبان نمیتوانند آن را تهیه کنند.
بخش دیگری از این کتابهای قاچاق، آثاری هستند که در قالب کتابسازی عرضه میشوند و با کوچک کردن یک کتاب ۵۰۰ صفحهای، آن را در ۲۰۰ صفحه منتشر کرده به فروش میرسانند. برخی از کتابها حتی جلدهای بسیار گرانقیمتی دارند که روی آن طلاکوب است و با ظاهری فاخر آن کتاب را شبیه به یک سررسید سالیانه کرده است.
از سوی دیگر برخی ناشران غیرحرفهای که با روشی سودجویانه نام مترجمان اصلی را به نام دیگری تبدیل و بدون زحمت ترجمه مجدد کاری به نام کتابسازی میکنند، از این فروشندهها برای فروختن کتابهای جعلی خود استفاده میکنند.
شاید همه کتاب های این دست فروشان جعلی یا غیرقانونی نباشد اما منطقی تر آن است که اندک مواردی که میتواند متفاوت باشد را برای جلوگیری از خطرهای جدی، موارد نادرست در نظر نگیریم.
قیمتهایی که حقیقی نیستند
همه این موارد که گفته شد یک بهانه بیشتر ندارد، قیمت تمام شده کمتر اما سود بیشتر، وقتی کتابسازان از فیلم، زینک، صفحهبندی، ترجمه و حتی طراحی جلد ناشران استفاده میکنند، هزینهای برای آن نمیپردازند و در حقیقت قیمت تمام شده کتاب برای آن ها یک دهم قیمتی است ناشر اصلی پرداخت کرده است.
اینگونه بسیار ساده است که کتابهای آنها قیمتی کمتر داشته باشد و آن را با عنوان گمراه کننده «تخفیف»، به مردم عرضه کنند. تخفیفی که گاهی عددهای وسوسهکننده ۵۰ یا ۷۰ درصد روی آن میخورد و این در حالی است که با تخفیف ۹۰ درصد هم در عمل قیمت تمام شده کتاب برای بساطگستران، تامین میشود، چون تنها قیمت کاغذ و چاپ را پرداختهاند.
سوءاستفاده از واژه سانسور و بازبینی
یکی از نکاتی که در حوزه کتابهای جعلی به چشم میخورد، تاکید بر عبارت «بدون سانسور» بودن کتابهاست که از سوی این بساطگستران مطرح میشود. آنها به مخاطب می گویند نسخه ای که در اختیار دارند، قبل از بازبینی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است اما در عمل با مقایسه دو کتاب رسمی و غیرقانونی به سادگی میتوان دریافت این دو اثر هیچ تفاوتی ندارند، با این حال مخاطب از این همسانی آگاه نیست.
از سوی دیگر کتابهایی که اجازه انتشار در کشور را ندارند، به بدترین شکل، توسط این دستفروشان به مخاطب عرضه میشود و حتی به کتابی که مساله غیراخلاقی نداشته، موضوعاتی اضافه میشود که بتوانند آن را به عنوان کاری غیرقانونی معرفی کرده و بفروشند.
نمونه آن کتاب تاریخ جادوگری خسرو گلسرخی است (چاپن نخست از انتشارات علم، ۱۳۷۷) که با کیفیت مناسب و جلد گالینگور در کتابفروشیهای معتبر سطح شهر در دسترس است اما بساط گستران، نسخه کپی و بیکیفیتی را به عنوان نسخه بدون سانسور به مخاطب عرضه میکنند و میگویند این دو کتاب متفاوت هستند، در حالی که نسخه کپی شده حتی چند صفحه کمتر دارد و تصاویر آن هم مغشوش و مبهم است.
فریب مخاطب با عناوین پرفروش
یکی دیگر از کارهایی که این بساطگستران برای جذب مخاطب و مشتری انجام میدهند، سوءاستفاده از عناوین «پرمخاطب و پرفروش» در بازار کتاب است، کتابهایی که مخاطبان آنها بسیارند و به چاپهای دو و یا حتی سه رقمی رسیدهاند.
کتابهایی که ناشر حق قانونی انتشار آن را از ناشر خارجی گرفته و یا حتی برای خرید حق انتشار (کپی رایت)، هزینههایی پرداخته است، به بیکیفیتترین شکل ممکن در بساط این دست فروشان به چشم میخورد. کتابهایی که در زمان کپی شدن، برخی صفحات آن سفید یا نصفه است اما ظاهر آن را کاملا برای مخاطب بازسازی کردهاند. گاهی نیز این کتاب ها با عنوان دیگری ارائه و به مشتری گفته میشود که «ادامه کتاب قبلی است» یا «هنوز مجوز انتشار را دریافت نکرده است».
نمونه آن کتاب ملت عشق ترجمه ارسلان فصیحی از نشر ققنوس است که ناشر پس از انتشار بیش از ۲۰ نسخه غیرقانونی و جعلی از آن، کتابی را که در سه نمونه شومیز، گالینگور و جیبی هرکدام به چاپ ۱۱۳، ۱۰۱ و ۱۱۰ رسیدهاند با هزینه مضاعف با هولوگرام منتشر کرده است که بتواند تا حدی جلوی این سوءاستفاده را بگیرد.
وقتی بساط کتابهای جعلی در برابر ویترین کتابفروشی قرار میگیرد، ناخودآگاه ذهن مخاطب به مقایسه میپردازد و موجب میشود بپرسد چرا یک عنوان کتاب با دو قیمت متفاوت عرضه میشود و ناخودآگاه کتاب ارزانتر را برمیگزیند، بی خبر از این که کتابهایی که در بساط دستفروشان چیده شده است با نسخهای کتاب اصیل در کتابفروشی کاملا متفاوت است.
درهای بسته کتابفروشی، گسترده شدن بساطی دیگر
یکی دیگر از مشکلاتی که به طور ویژه در زمان کرونا، گریبانگیر بازار کتاب شد، بسته شدن کتابفروشیها در شرایط اوجگیری بیماری و قرمز شدن وضعیت شهرهاست. کنار هر در بسته و چراغ خاموش یک کتابفروشی، بساطی دیگر روی زمین پهن میشود و ماجرایی دیگر آغاز خواهد شد.
نکته مهمتر آنکه یک کتابفروشی که همه شرایط بهداشتی و شیوهنامهها را رعایت میکند، بسیار کمتر باعث انتقال ویروس خواهد بود اما دستفروشان و بساط گستران کتاب، با کتابهایی که در روزهای اوج آلودگی ویروسی شهر روی زمین پهن شدهاند و مدام در دست افراد مختلف گرفته میشود در روزهای تعطیلی کتابفروشیها سود خوبی میکنند.
جمع نکردن دستفروشان علاوه بر آسیب مضاعفی که برای کتابفروشیها به همراه دارند، به تشدید بیماری نیز کمک میکند و از طرف دیگر، با توجه به اهمیت خرید کتاب در زمان قرنطینه، بازار غیرقانونی آنها مشتریانی جدی پیدا خواهد کرد که در مقابل در بسته یک کتابفروشی به سراغ بساطگستران میآیند.
مبارزه با آفت فرهنگ
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، پلیس امنیت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تاکنون اقداماتی را با همکاری یکدیگر علیه این آفت فرهنگی سازمان یافته انجام دادهاند اما باز هم مساله حل نشده است.
آخرین عملیات جمعآوری این قاچاق فروشان، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ توسط نیروی انتظامی صورت گرفته که بیش از ۴۰۰۰ هزار کتاب جمعآوری و ۱۲ نفر دستگیر شدند.
از سوی دیگر، پیگیریهای پراکندهای از طرف ناشران، نویسندگان و مترجمان و کتابفروشان در قوه قضاییه انجام شد اما تعداد قابل توجهی از آنها، این مسیر را انتخاب نکردند چرا که طرح دعوی در محاکم قضایی هزینه و زمان زیادی میبرد.
هومان حسنپور در گفتوگو با ایرنا اعلام کرده است: تا کنون هربار برخوردی با دستفروشان شده و آنها را جمع کردهاند، به درخواست اتحادیه بوده است. ما از قاضی حکم گرفتیم و بعد به نیروی انتظامی گفتیم جمع کنید، طبق قوانین کشور جمعآوری دستفروشان کار نیروی انتظامی نیست و شهرداری باید این کار انجام بدهد که نمیدهد و حتی از آنها حمایت هم میکنند.
شاهد صحبت های حسنپور را میتوان در این مساله دانست که نیروهای سد معبر شهرداری، با بسیاری از دستفروشان در سطح شهر برخوردهای بسیار جدی و حتی منجر به درگیری فیزیکی داشتهاند اما با این کتابفروشان چه در راسته انقلاب، چه در حوالی میدانهای بزرگ برخوردی صورت نگرفته است، حتی برخی از آنها در غرفههایی در پارک و ایستگاههای مترو جای مشخص دارند.
هرچند که آشنایی مخاطب کتاب، ادبیات و اهالی فرهنگ با سختیهای انتشار و تولید کتاب، برگزاری هفتههای کتاب و طرحهای فصلی برای حمایت از کتابفروشان، برگزاری نمایشگاههای مجازی و فیزیکی و ...، به کمک ناشران و کتابفروشان آمدهاند و این روشها علاوه بر استفاده بهینه مخاطبان و علاقهمندان کتاب، موجب رونق اقتصاد فرهنگ خواهد شد اما در کنار آن جلوگیری از رشد مضاعف بساطگستران و پیگیری ریشههای ایجاد این معضل نیز اهمیت دو چندانی دارد.