دیروز حسن تفتیان در فینال دوی ۱۰۰ متر بازیهای آسیایی هانگژو به رقابت با دیگر دوندهها پرداخت و در یک قدمی مدال با ثبت زمان ۱۰.۱۴ ثانیه به مقام چهارم رسید و از کسب مدال محروم شد.
تفتیان بعد از پایان کارش در هانگژو اما در مصاحبه ای گفت: مربی من اینجا نبود و در یکی دو اردوی آخر شرایط خوبی نداشتم. رئیس و مسئولان فدراسیون اینجا بودند اما مربی تخصصی ورزشکار نبود.
***
یکی از سوالاتی که همیشه ذهن ما را درگیر می کند، این عطش بی انتهای سفرهای خارجی در وجود مسولان و مدیران کشور ماست. ظاهرا هم این اپیدمی، فقط مربوط به ورزش نیست و در سایر عرصه ها نیز مشاهده می شود.
در بازی های آسیایی هانگژو، هر بار ورزشکاران ایرانی در سالن های ورزشی به میدان می روند، مدیران و مسولانی را می بینیم که ردیف نشسته اند و دور هم صفا می کنند. واقعیتش این است که هرگز نفهمیدیم حضور این همه آدم در سفرهای خارجی چه لزومی دارد و اگر کاروان های ورزشی ایران، شامل این همه افراد غیرورزشکار نباشد، چه اتفاقی رخ می دهد؟ مگر کاروان ورزش کشورمان، رئیس ندارد یا از هر فدراسیون قرار نیست یک نماینده به سفر برود؟ اصلا سفر این آدم های اضافی به خارج از کشور، چه دستاوردی برای ما داشته است جز هزینه های مازاد و بی حاصل؟
جالب است که چین در بین کشورهایی که میزبانی بازی های مهم را بر عهده می گیرند، خیلی هم کشور جذابی نیست. تصور کنید در المپیک ۲۰۲۴ فرانسه چه خبر خواهد شد و مسولان، مدیران و سایر افرادی که ورزشکار نیستند با چه عطش وصف ناپذیری در کمیته ملی المپیک صف می کشند.
عطش سفرهای خارجی البته فقط مربوط به مدیران نیست؛ بلکه برخی همکاران ما در رسانه های مختلف هم در این زمینه سیری ناپذیر هستند و با وجود سابقه ای بس طولانی در سفرهای خارجی، هنوز اشباع نشده اند. ما همکارانی را از نزدیک می شناسیم که به همه بازی های آسیایی، المپیک، جام ملت های آسیا، جام جهانی و سایر تورنمنت ها حتی برای یک بار هم نه نگفته اند و در محقرانه ترین حالت ممکن از مدیران برای این سفرها التماس دعا دارند.
شاعر ما چه زیبا سرود؛ «گفتا: ز که نالیم که از ماست که بر ماست»
بیشتر بخوانید: طعنه سنگین ورزشکار ایرانی به مسئولان پس از ناکامی/ الان نمیخواهم با ناراحتی و هیجانزده تصمیم بگیریم!