به گزارش مشرق، سیدمهدی طالبی، فعال رسانه در مطلبی در تلگرام نوشت:
نام جنگ تجاری در عصر کنونی با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا گره خورده است. او تا به امروز قدم اول را در هر دور از جنگ تجاری با دولتهای جهان برداشته است. با این حال طی روزهای اخیر اتفاقی عجیب رخ داد و برای نخستین بار، ابتکار حرکت در این حوزه از دستان آمریکا خارج شد. پس از آنکه وزارت بازرگانی چین علاوه بر ممنوعیت صادرات مواد خام و آهنربا به آمریکا، صادرات هرکالایی که این عناصر در آن بهکار رفته را نیز محدود کرد، ترامپ مجبور شد این بار در جایگاه واکنشی نشسته و برای پاسخ، چین را به وضع تعرفه 100 درصدی تهدید کند. اگر مهمترین نکته این اتفاق تهاجم پیشدستانه چینیها بود، نکته دوم به معادله «تهاجم در برابر تهدید» باز میگردد.
به عبارتی دیگر، چین ممنوعیت صادرات کالاهای حاوی عناصر کمیاب به آمریکا را اعلام و اجرایی کرده است؛ اما در مقابل ترامپ تنها موفق شده تاکنون این کشور را به اعلام تعرفه 100 درصدی تهدید کند، بدون آنکه قادر به اعلام و اجرایی ساختن این تعرفه باشد. رسانههای آمریکایی اقدام پکن را «نقطه انسداد تجارت جهانی» توصیف کردهاند. راش دوشی، استاد دانشگاه جورج تاون و تحلیلگر حوزه چین به وال استریت ژورنال گفت معتقد است پکن در مسیر پیروزی قرار دارد. او میگوید چینیها کارتهایی قوی در دست دارند و دولت ترامپ نیز با تصمیماتش به طور غیرعمدی به آنها کمک میکند. والاستریت ژورنال به نقل از دوشی نوشته است: «دلیل تشدید گسترده اقدامات چین در ۳۶ ساعت گذشته این است که پکن معتقد است ترامپ تسلیم خواهد شد - همانطور که در ماجرای آهنرباها تسلیم شد - بدون اینکه از هیچ اهرم فشاری علیه چین استفاده کند.» این کارشناس حوزه چین میگوید پکن ضعف واشنگتن را دریافته است.
او در توضیح گفت: «به همین دلیل، در یک حرکت شگفتانگیز و متفاوت از روند معمول قبل از نشستهای بزرگ، آنها [چینیها] درست سه هفته قبل از ملاقات، تمامقد وارد جنگ تجاری شدهاند.» دوشی سه گام را حرکات تهاجمی چین در جنگ تجاری اعلام کرده که کمتر از یک ماه مانده به دیدار رؤسایجمهور دو کشور اعلام شدند و شامل «اعلام گسترده کنترل بر کل زنجیرههای تأمین جهانی تکنولوژی»، «اعمال تعرفههای جدید در بنادر بر کشتیهای آمریکایی» و «آغاز تحقیقات جدید روی شرکت کوالکام» میشود. ترامپ در واکنش به تحرکات پکن اعلام کرده «هیچ دلیلی» برای دیدار با شی جینپینگ رئیسجمهور چین که دیدار برنامهریزی شدهای دارند، وجود ندارد.
نکات در خصوص جنگ تجاری میان آمریکا و چین نکاتی وجود دارد که برای فهم بهتر آنچه درحال اتفاق است، بررسی آنها ضروری است. 1- اهرم اصلی آمریکا در نبرد تجاری با چین، تعرفهگذاری و تحریک - تهدید شرکتهای تولیدی برای خارج کردن کارخانههایشان از این کشور است؛ مسئلهای که ضمن کاستن از رقابتپذیری کالاهای چینی در بازار آمریکا باعث کاهش حجم سرمایهگذاری خارجی در این کشور میشود. سال گذشته حجم تجارت میان آمریکا و چین 585 میلیارد دلار بود که 440 میلیارد دلار آن را واردات آمریکا و تنها 145 میلیارد دلارش را واردات چین تشکیل میداد. به عبارتی دیگر، سهچهارم حجم تجارت میان دو کشور را صادرات چین به آمریکا تشکیل میدهد. این پدیده نشاندهنده وابستگی متقابل است؛ اما با توجه به برتری خریدار در این معاملات به دلیل ارزش انحصاری بازار، آمریکا از این مسئله به عنوان اهرم بهره میگیرد.
اگر تعرفه کالاهای چینی بالا بماند، در این صورت کالاهای مشابه دیگر کشورها علیرغم قیمت تمام شده بیشتر، به دلیل تعرفه کمتری که پرداخت کردهاند، به رقیب بزرگ این کالاها تبدیل میشود. بااین حال فشارهای آمریکا قادر به جایگزینی کامل و فوری واردات از چین نیست. چین تقریباً یکسوم تولید جهانی را در دست دارد که با مجموع تولید آمریکا، آلمان، ژاپن و هند برابر است. با توجه به جمعیت و منابع بکر هند، برخی خواستار تبدیل این کشور به مرکز تولیدی بزرگی بودند تا چین مهار شود اما تولید پکن به تنهایی 13 برابر تولید دهلینو است. 2- آمریکا و چین به یکدیگر پیوستگی اقتصادی دارند و زنجیره تأمین عظیم در جهان هرچند امکان ضربه کشورها به یکدیگر را بالا برده، اما همزمان آسیبپذیریها را افزایش داده است. آمریکا در حوزه تراشهها چین را تحت فشار قرار میدهد و در مقابل، آنها نیز با ورود به حوزههای رقابتی و بازی با کارت فلزات کمیاب پاسخ میدهند. دوطرفه بودن ماجرا باعث شده تا نبرد تجاری به دلیل اعتبار و تعدد کارتهایی که در دست بازیگران قرار دارد، به نبردی طولانی و هیجانی تبدیل شود.
3- یک حوزه مهم، تهدید جایگاه دلار توسط یوآن است. آمریکا با دو هدف عمده تضعیف اقتصادی سه کشور ایران، روسیه و ونزوئلا و ایجاد بازار برای صنعت شیل خود، صادرات انرژی این کشورها را با تحریم محدود کرد. در مقابل چین به دلایل ژئوپلیتیکی برای مقابله با نفوذ آمریکا و تأمین مطمئن و ارزان انرژی از دولتهایی خارج از اراده مستقیم واشنگتن، خرید خود از آنها را افزایش و ادامه داده است. گرچه خروج بخشی از نفت و گاز این سه کشور باعث رشد صادرات محمولههای نفت و گاز آمریکا شده، اما با ادامه فروش آنها به چین با ارزی غیر از دلار، استفاده از یوآن برای تسویه پرداختهای خارجی رشد داشته است. اگر زمانی توافق آمریکا با عربستان سعودی و شیوخ کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به تولید «پترودلار» یا «دلار نفتی» انجامید و این کشورها در برابر تضمین امنیتشان توسط واشنگتن پذیرفتند نفت خود را صرفاً با دلار معامله کنند، امروزه تحریمهای آمریکا علیه بازیگران عمده بازار نفت باعث شکلگیری «پترو یوآن» شده است.
4- در جنگ سرد، شوروی به دلیل نظام متمرکز تصمیمگیری، در برابر تحولات سریعتر واکنش نشان میداد اما در آمریکا پاسخها تأخیر بیشتری داشتند. با این حال آنچه شوروی را درنهایت به طرف بازنده تبدیل کرد، تشکیل شدن هیئت عالی سیاسی آن به مجمعی از کهنسالان بود. با مرگ «لئونید برژنف» در سال 1982 رهبری شوروی به «یوری آندروپوف» رسید؛ اما با مرگ سریع وی در سال 1984، «کنستانتین چرنینکو» جایگزینش شد که وی نیز درنهایت یک سال دوام آورد و در سال 1985 درگذشت. مرگومیر بالا در میان هیئت عالی سیاسی و تغییر پی در پی رهبران کشور باعث شد تا پس از چرنینکو، «میخائیل گورباچف» به رهبری برسد، اما انباشت مشکلات، سادگی او و تیمش و شیب تند اصلاحات باعث سقوط بلوک شرق و سپس خود شوروی شد. در دوره ریاستجمهوری «رونالد ریگان» که از 1981 تا 1989 طول کشید، شوروی ریاست 4 رهبر بر خود را دید.
شوروی در دهه 1970 موفق شده بود در حوزه صنعتی و اقتصادی با رشد خیرهکننده تنه به تنه آمریکا زده و بسیاری در دهه 1980 انتظار شکوفاییهای بیشتر از آن را داشتند، اما تبدیلشدن همه طبقه رهبری عالی به تیم کهنسالان، رؤسای بیمار و تهاجم پرهزینه به افغانستان باعث شد دهه 1980 به آخرین سالهای عمر شوروی تبدیل شود. چین همانند شوروی دارای مزیت تصمیمگیری و اجرای متمرکز و سریع است ولی به مشکلات شوروی دچار نیست. طبقه سیاسی پویایی دارد، دولتمردان عالیرتبه جایگزین میشوند، تمرکز اصلی بر اقتصاد است و همانند شوروی، عملیات خارجی برای گسترش نفوذ نظامی ندارد. در مقابل اما آمریکا همچنان از مشکل فرایند طولانی تصمیمگیری رنج میبرد و در سویی دیگر شبیه به شوروی شده و رهبران کهنسال بر آن حکم میرانند. چه ترامپ و چه جو بایدن، رئیس جمهور سابق، هردو از همان ابتدای ورود به کاخ سفید مشکوک به بیماریهای مرتبط با سن بالا بودهاند.
چین مزیت سابق شوروی را دارد بدون آنکه از مشکلات آن رنج ببرد ولی در مقابل آمریکا علاوه بر حمل مشکل قدیمی خود به معضلاتی دچار شده که زمانی شوروی از آنها رنج میبرد. یک مشکل دیگر در شوروی، اقتدارگرایی بالا بود که در دوره ترامپ، آمریکا به آن نیز مبتلا شده است؛ تهدید و تعقیب مخالفان، مجازات دانشگاهها به دلیل اعتراض دانشجویان و استادان به جنایتهای رژیم صهیونی در غزه، اخراج کارمندان متمایل به حزب دموکرات از دولت، به تعطیلی کشاندن سازمانها و وزارتخانهها به دلیل رقابتهای حزبی و نصب نزدیکان غیرمرتبط بر نهادهای اطلاعاتی ازجمله اقدامات رئیسجمهور آمریکا برای تحکیم قدرت هستند.
5- در کنار چین، روسیه دیگر بازیگر بزرگ فلزات کمیاب است. هردو کشور با تهدید و تحریم مواجهند و در این میان سهم روسیه بیشتر است، به گونهای که ضمن گرفتاری در جنگ اوکراین با تحریمهای شدید دستوپنجه نرم میکند. 6- با آغاز دور جدیدی از جنگ تجاری میان آمریکا و چین، بازار سهام آمریکا به طور کامل قرمز شده و در زیان فرورفته است. بازار سهام آمریکا یک تریلیون و 650 میلیارد دلار زیان ثبت کرده است. این عدد برابر با یکسوم مجموع هزینه اشغال افغانستان و عراق است که کارشناسان معتقدند هدر دادن آن باعث شد آمریکا از رقابتهای جهانی عقب بماند. چینیها پیش از این با رونمایی از ابعاد برنامه توسعه هوش مصنوعی موسوم به «دیپ سیک» که مبتنی بر معرفی الگوریتم جدیدی برای محاسبات بود، موفق شده بودند زیانی تریلیون دلاری به بازار بورس آمریکا وارد کنند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.