بسیاری از معاملهگران تازهکار، هنگامی که برای اولین بار وارد دنیای ترید میشوند، موفقیت را با میزان فعالیتشان اندازهگیری میکنند. این افراد تصور میکنند هرچه بیشتر درگیر معامله باشند، معاملهگر «جدیتری» هستند. آنها مدام از بازار خارج و وارد میشوند، نمودارها را اسکن میکنند، به هر حرکت واکنش نشان میدهند و خود را متقاعد میکنند که سازنده عمل میکنند.
با گذشت زمان و از طریق درسهای دردناک فراوان، معاملهگران حرفهای کشف میکنند که ترید کردن نه یک عمل مداوم، بلکه یک بیعملی (انتظار) منظم است. امروز، معاملهگران باتجربه زمان بسیار بیشتری را صرف انتظار میکنند تا معامله. این تغییر ساده، عملکرد، طرز فکر، صبر و رابطه آنها با بازارها را به طور کامل متحول کرده است. این، درسی است که هر معاملهگر حرفهای نهایتاً میآموزد.
در این مقاله که براساس یادداشتی در وبسایت مدیوم (Medium) نوشته شده است، یاد میگیریم که چطور در بازار ارزهای دیجیتال بهجای معاملات متعدد، صبر کنیم و از بازار درس بگیریم.
این طرز فکر اولیه بهسرعت به یک نتیجه واحد منجر میشود: ترید یا معاملات بیش از حد. معاملهگران عجول به معاملات نیمهکاره میپرند، کندلهایی را که به نظر میرسید در حال شکست هستند تعقیب میکنند یا بلافاصله پس از بسته شدن یک موقعیت، دوباره وارد معامله جدید میشوند. این کار هیجانانگیز است، اما سودآور نیست.
با گذشت زمان، معاملهگر متوجه میشود که برای ارضای نیازهای روانشناختی خود، نیازهایی مثل کسالت، فومو (FOMO)، حس انتقام و نیاز به تحریک مداوم، معامله میکرده، نه برای اجرای یک برنامه معاملاتی مشخص. بازار به صبر پاداش میدهد، نه به فعالیت. هرچه بیشتر ترید کنید، این مرز بین نیازهای روانی و یک استراتژی منطقی، مبهمتر میشود. سالها طول میکشد تا بفهمید که بازار به معاملهگرانی که صبر میکنند پول میدهد، نه به کسانی که دنبال آن میدوند.
یکی از بزرگترین تلنگرها پس از یک هفته خوشآغاز رخ میدهد که ناگهان با ضرر بزرگی به پایان میرسد. هر معاملهای که در ابتدای هفته به آن وارد شدهاید، موفق بوده و احساس اعتمادبهنفس میکنید. اینجاست که ناگهان ستاپها و موقعیتهای جذاب در هر گوشه و کناری چشم شما را نوازش میکند.
اما اینها ستاپ نیستند، بلکه تکانههایی هستند که خود را در لباس فرصت پنهان کردهاند. در نهایت، تمام سودتان و حتی بیشتر از آن را از دست میدهید. حقیقت مشخص میشود: هرچه بیشتر معامله کنید، کیفیت تصمیماتتان بدتر میشود. مشکل، سیستم معاملاتی شمانیست، بلکه نیاز دائمی به «همیشه در معامله بودن» است.
در این مرحله است که باید تصمیم بگیرید کل رویکرد خود را از نو بسازید. به جای تمرکز بر اینکه «چند معامله» میتوان انجام داد، روی این تمرکز کنید که چقدر میتوانید برای یافتن موقعیت مناسب صبر کنید.
معاملهگران حرفهای یک وجه مشترک دارند: آنها گزینشی عمل میکنند. آنها دقیقاً میدانند ستاپ ایدهآلشان چگونه است و به کمتر از آن رضایت نمیدهند. برخلاف تصور رایج، معاملات کمتر به معنای فرصتهای کمتر برای سود نیست، بلکه برعکس آن صحیح است. هرچه معاملات کمتری انجام دهید، احتمال موفقیت هر یک از آنها بالاتر میرود.
به عنوان مثال، اگر یک سیستم سه ستاپ باکیفیت در هفته به شما میدهد، فقط آن سه را معامله کنید. ستاپهای باکیفیت سه معیار مهم دارند که باید به آنها توجه کنید:
اگر حتی یکی از این شرایط برآورده نشود، باید منتظر بمانید. این انتظار دیگر به معنای «هیچ کاری نکردن» نیست، بلکه شبیه مدیریت ریسک است.
صبر آسان به نظر میرسد، اما سختترین چیزی است که میتوان به آن مسلط شد. بازار ارزهای دیجیتال طوری طراحی شده است که بیصبری را تحریک کند. هر حرکت کوچکی شبیه شروع یک حرکت بزرگ به نظر میرسد و هر کندلی معاملهگر را با «چه میشد اگر؟» وسوسه میکند.
اما معاملهگری بازی احتمالات است، نه امکانات. وقتی یک معامله را به زور انجام میدهید، در واقع روی امکانات شرطبندی میکنید. وقتی برای ستاپ مناسب صبر میکنید، با احتمالات همسو میشوید. این تغییر طرز فکر، یعنی پذیرش اینکه نیازی به معامله در هر حرکت بازار نیست، بزرگترین جهش در بلوغ معاملاتی شما است.
اکنون، انتظار را مثل یک موقعیت معاملاتی میبینید. اگر معاملهای وجود ندارد، بیرون ماندن، تصمیم فعال شما است. انتظار، فراتر از محافظت در برابر معاملات بد است و عادتهای خوب را تقویت میکند.
صبر فقط یک طرز فکر نیست؛ یک سیستم است. معاملهگر باید خود را با استفاده از ساختار و مسئولیتپذیری برای صبر کردن آموزش دهد. یکی از روشهای آموزش صبر با ساختار، تهیه یک چکلیست قبل از ورود به معامله است.
یک چک لیست بسازید. قبل از شروع هر معامله بررسی کنید که آیا موقعیت موردنظر با موارد این چکلیست همخوانی دارد؟
اگر حتی یک مورد از این معیارها تیک نخورد، وارد معامله نشوید. این را برای خود مانند یک اصل مهم در نظر بگیرید. بههیچوجه بدون تأیید همه موارد وارد معامله نشوید.
علت اصلی اینکه معاملهگران صبر را بسیار دشوار مییابند، سیستم دوپامین مغز است. ترید همان مسیرهای پاداش را فعال میکند که قمار تحریک میکند. هر حرکت قیمتی، فورانهای کوچک هیجان را ایجاد میکند، به خصوص وقتی فرد احساس میکند به یک معامله سودآور «نزدیک» است.
با انتظار، این رضایت فوری انکار میشود. این شاید براش ما ناراحتکننده باشد، اما همین چیزی است که حرفهایها را از آماتورها جدا میکند. معاملهگران موفق یاد میگیرند که هیجان ورود به معاملات را با رضایت ناشی از پیروی از برنامهشان جایگزین کنند. دوپامین از نظم و انضباط به دست میآید، نه از تصادفی بودن.
فومو یا همان ترس از دست دادن ((FOMO)) دشمن هر معاملهگری است. وقتی حرکتی که «میدانستید» قرار است اتفاق بیفتد، رخ میدهد، ذهن شما فریاد میزند: «باید آن را میگرفتی!»
اما حقیقت اینجاست: شما نمیتوانید چیزی را که بخشی از برنامه شما نبوده، از دست بدهید. یاد بگیرید هر معاملهای را که «از دست دادهاید» بیاهمیت بدانید، مگر اینکه با سیستم و شرایط شما مطابقت داشته باشد. فومو زمانی محو میشود که معاملهگر روی مسیر خود تمرکز کند. بازار همیشه ستاپ دیگری را تولید خواهد کرد. وظیفه شما این است که زمانی که بازار با برنامه شما همسو میشود، آماده باشید، نه اینکه هر موجی را دنبال کنید.
یک تصور غلط رایج این است که انتظار برابر با بیکاری است. در واقع، «زمان انتظار» پربارترین بخش از روال معاملاتی است. از این زمان برای چنین کارهایی استفده کنید:
انتظار منفعلانه نیست، بلکه آمادگی است.
در دنیای پرشتاب امروزی، صبر کمیاب است. بیشتر معاملهگران به فعالیت مداوم معتاد هستند. اما معاملهگری یک تجارت با پاداش تأخیری است. کسانی که برای لحظه خود صبر میکنند، درست مثل یک تکتیرانداز، کسانی هستند که باقی میمانند.
بزرگترین مزیت برای شما، یک استراتژی یا اندیکاتور مخفی نیست، بلکه توانایی آرام نشستن، مشاهده کردن و هیچ کاری نکردن تا زمانی است که احتمالات مدنظرتان همسو شوند. صبر عدم فعالیت نیست، بلکه تسلط بر زمانبندی است.
بعد از اینکه به صبر کردن متعهد شوید، همه چیز تغییر میکند:
معاملهگری اغلب با ماهیگیری مقایسه میشود. ماهیگیر نمیتواند ماهی را مجبور کند که طعمه را بگیرد. بلکه قلاب خود را پرتاب میکند، منتظر میماند و اجازه میدهد شرایط همسو شوند. ماهیگیر بیصبر سر و صدا میکند و ماهیها را فراری میدهد. ماهیگیر صبور منتظر میماند.
بازار به سکون پاداش میدهد. وقتی دست از اجبار برای انجام معاملات برمیدارید و اجازه میدهید ستاپها به سراغ شما بیایند، آرامتر، هوشیارتر و سودآورتر میشوید.
طنزآمیز اینکه، هرچه کمتر معامله کنید، احساس اطمینان بیشتری دارید. این به این دلیل است که انتظار به شما کنترل میآموزد. ثابت میکند که میتوانید در برابر رفتار تکانشی مقاومت کنید و به فرآیند خود اعتماد کنید. هر بار که یک ستاپ بد رد میشود، نظم و انضباط شما تقویت میشود. هر بار که برای تأیید صبر میکنید، اعتماد به نفس شما تقویت میشود. با گذشت زمان، این به یک نیروی فوقالعاده روانی تبدیل میشود.
به عنوان مثال، تصور کنید در حال تماشای تثبیت یک ارز در اطراف یک سطح مقاومت کلیدی هستید. بازار آماده شکست به نظر میرسد، اما قوانین شما نیاز به تأیید در بسته شدن روزانه دارند. پس شما صبر میکنید. قیمت ناگهان افزایش مییابد و معاملهگران را فیکاوت کرده و سقوط میکند. صبر شما را از یک ضرر بزرگ نجات داده است. دو روز بعد، شکست واقعی با حجم تأیید میشود و شمکا با اطمینان وارد معامله میشوید. تفاوت بین این دو نوع ورود، انتظار است.
زمانی میرسد که دیگر انتظار کشید برای شما بهمعنای «هیچ کاری نکردن» نیست. آن وقت شما انتظار را مهارت اصلی معاملهگری میدانید. هر بار که منتظر میمانید، در حال محافظت از سرمایه خود هستید. هر بار که به یک معامله بد «نه» میگویید، شانس برای معامله خوب بعدی افزایش مییابد. صبر شما، استراتژی شماست.
اگر با صبر کردن مشکل دارید، باید از اینجا شروع کنید:
با گذشت زمان، دیگر نیازی به تلاش برای صبر کردن نخواهید داشت، بلکه صبر کردن به بخشی از شخصیت و غریزه شما تبدیل میشود.
با بهکار بستن همه این توصیه، اکنون فلسفه معاملاتی شما به یک جمله ساده تبدیل شده است: «اگر واضح نیست، آماده نیست.» معاملهگران حرفهای به زور وارد معاملات نمیشوند، حرکات را تعقیب نمیکنند و فعالیت را با پیشرفت اشتباه نمیگیرند. بازار برای اینکه چقدر معامله میکنید به شما پول نمیدهد، بلکه برای اینکه چقدر خوب صبر میکنید به شما پاداش میدهد.
اکنون ۸۰٪ از زمان خود را به انتظار و تنها ۲۰٪ آن را به معامله اختصاص بدهید. خواهید دید که نتایج معاملاتتان تا چه حد بهبود مییابند. انتظار ضعف نیست، تسلط است. معاملهگران واقعی بازار را تعقیب نمیکنند، آنها با آن همسو میشوند. و این همسویی تنها زمانی اتفاق میافتد که با زمان دادن به به بازار به آن احترام بگذارید. معاملهگرانی که صبر میکنند، کسانی هستند که باقی میمانند و ماندن در این بازی، تنها راه برای پیروزی واقعی است.