ستاره صبح: بعد از اجرایی شدن مکانیسم ماشه آنچه ذهنم را بیش از هر چیزی درگیر کرده این است که چرا تحریم شدیم . اگر تحریم نبودیم ، اینک در چه رتبه ای از اقتصاد جهان قرار داشتیم و ارزش پول ملی در برابر دلار چه ارزشی داشت سوال است و آیا فقر ۶۰ درصد جامعه را را در بر می گرفت؟
سیاستمداران و تصمیم سازان سیاسی که سیاست خارجی را پی ریزی و پی گرفتند و انگیزه رویارویی جهان غرب را با جمهوری اسلامی تقویت کردند تا با أعمال تحریم های گسترده جهانی ایران را مجازات کنند ، چه تصور میکردند؟ با بی خردی و فقدان عقلانیت در نبود “ابزارهای لازم “ در تحقق اهدافی چون صدور انقلاب، نبرد علیه امپریالیسم غربی بسرکردگی آمریکا و نابودی اسرائیل شرایطی را بوجود آورد که امروز شاهش آن هستیم.
این فرایند در عمل به بهای از دست رفتن سرمایه مادی و انسانی دست آوردی در تحقق خیر و صلاح مردم نداشت. آنهایی که به پشتوانه قدرت الهی اقتصاد کشور را به این روز انداختند و مردم را به گرداب فقر فرو غلطاندند، حالا چه پاسخی دارند.
*رئیس دولتی که طی ٨ سال زمامداری با تکیه بر عبارت " به حول قوه الهی" قطعنامه های پی در پی شورای امنیت سازمان ملل را ورق پاره خواند و صدها میلیارد دلار درآمدهای نفتی کشور " متعلق به مردم ایران " را با اتخاذ سیاست های پوپولیستی درونی و هزینه های برون مرزی بعنوان گسترش عمق استراژیک تا سواحل مدیترانه، در چاه ویل غرور و توهم و نابخردی فروریخت ،کجاست که در برابر ملت ایران پاسخگوباشد .
*توهمات آن رئیسجمهور بحدی بود که گفته بود ۱۰۰ نفر از سیاستمداران جهان در گفتوگوی با او، انتظار در دست گرفتن مدیریت جهانی توسط وی را داشتند . توهم زدگی نه تنها سیاستهای دولتهای ۹ و ۱۰ را شکل میدادبلکه باشکال مختلف همواره با سیاستگذاری های دیگر دولتها و تصمیمات جناح های مختلف همراه بوده است .توهم قدرت ، بویژه مرتبط با سیاستگذاری های خارجی، بلای جان نه تنها اقتصاد بلکه موجودیت کشور بوده است .
*روند رو به افول اقتصاد، بی ارزشی پول ملی، تورم ۵۰ درصدی، دلار ۱۱۸ هزار تومانی و گرانی هاییکه کمر جامعه را خم کرده، ثمره عملکرد حاکمانی است که هنوز به اثر بخشی تحریمها باور ندارند زیرا نه تنها فشاری بر زندگی خود احساس نمیکنند بلکه در شرایط رکود- تورمی بر ثروت خود میافزایند . و با تقلیل و یا انکار اثرات مکانیسم ماشه شعور جامعه را دست کم میگیرند .
*نکته مهم اینکه انکار اثرگذاری تحریمها بر اقتصاد کشور بمعنای نبود باور به نابسامانی های اقتصادی و تورم و فقر مردم نیست، پس مسئولان تلویحا" نابسامانیها را نتیجه عملکرد مجموعه اقتصادی معیوب کشور دانسته و انگشت اتهام را بسوی یکدیگر میگیرند، که این تلقی فاجعه انگیز تر است، زیرا با تصور نبود تحریمها هم اقتصاد وارد فاز فروپاشی میشود .
*البته مروری بر سالهای قبل از توافق برجام و پس از خروج ترامپ از برجام تا پس از جنگ ۱۲ روزه، فهم میشود که اقتصاد ایران از هر دو سو مورد تخریب قرار گرفته، لذا سیاستمداران باید با درک تغییر در شرایط پیرامونی منطقهای و بینالمللی بویژه پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، با تغییرات بنیادین هم در عرصه سیاستهای
*انکار بی اثری مکانیسم ماشه بر اقتصاد و به ویژه بر حوزه های انرژی، اجتماعی، بهداشتی، درمانی، زیست محیطی، انگیزه مهار تحریمها را از بین میبرد و تلاشی درجهت دستیابی به استقرار روابط دیپلوماتیک و رفع تنش با دنیای غرب صورت نمیگیرد .
خوشحالی پایان پذیرفتن برجام با فعال شدن مکانیسم ماشه ،اظهارات غیر مسئولانهای از سوی برخی از مقامات کشور نظیر بستن تنگه هرمز، خروج از انپیتی ،پایان همکاری با آژانس ،حمله پیش گیرانه باسرائیل و یا اسرائیل شهامت حمله دوباره را ندارد و یا آمریکا با حمله به جمهوری أسلامی تمام پل های پشت سرش را خراب کرده و اظهارات دیگری از این دست، در حالیکه غرب از باز بودن پنجره گفتوگو صحبت میکند و آقای پزشکیان هم میگوید برای مذاکره منطقی آماده است.
* اگر تصور شود که جمهوری اسلامی از همه تنش های با غرب و سازمان ملل متحد خداحافظی کرده و به تعهدات بینالمللی پایبندی نشان داده و تحریمها جملگی لغو شدهاند ، اما با این وصف سامان دهی اقتصاد کشور و تعادل بخشی به بحران های اجتماعی، از بزرگترین چالش های پیش روی نظام خواهد بود که با استمرار سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کنونی قابل مهار نیست .
اما اگر فرض محال کنار گذاشته شود و حقیقت تاثیرات شکل گرفتن ائتلاف جهانی ،و آرایش سیاسی متفاوت از پیشا جنگ ،بر علیه کشور بدرستى درک شود، باید اتخاذ تصمیمات را بر تحلیل شرایط و واقعیات وحقایق موجود و بدور از توهمات تبلیغاتی بنا نهاد .و از شنا کردن خلاف مسیر آب، که نه تنها مارا به جلو، بلکه به عقب میراند، پرهیز کرد .
*برای سامان بخشی باقتصاد و دستیابی به توسعه اقتصادی پایدار باید در زنجیره تأمین اقتصاد جهانی قرار گرفت، امروزه ملاک ارزیابی جایگاه اعتباری کشورها در عرصه بینالمللی، میزان قدرت اقتصادی آنهاست، نه مجهز بودن به کلاهک هسته ای.
لازمه سامان بخشی باقتصاد بی تردید تغییرات بنیادین در سیاست خارجی با نگاه استقرار روابط مسالمت آمیز با همه کشورها بر اساس دیپلوماسی توازن مثبت با شرق و غرب است .
*کشورها در پسا ماشه مثل ترکیه، مالزی، استرالیا، نیوزلند و حتی امارات، یکی یکی وارد فاز اقدامات تحریمی علیه جمهوری أسلامی میشوند ، در رابطه با اقدامات هستهای، موشک های بالستیک و دیگر اقدامات برون مرزی کشور هر روز در سطح بینالمللی تولید محتوا میشود و انزوای ایران را تشدید میکند.
محمود جامساز، اقتصاددان