امروز بخش بزرگی از این جریان توسط استارتآپهایی هدایت میشود که بر پایه فناوریهای هوش مصنوعی، بلاکچین و دادههای کلان فعالیت میکنند. این تحول، نهتنها ساختار سرمایهگذاری را دگرگون کرده، بلکه بورسهای دنیا را در آستانه بازتعریف کارکرد خود قرار داده است.
به گزارش رویترز، تنها در فصل نخست سال ۲۰۲۵حجم سرمایهگذاری در استارتآپهای هوش مصنوعی و فینتک در جهان جهشی کمسابقه داشته است. ارزشگذاری بسیاری از این شرکتها اکنون از مرزهای منطقی عبور کرده و برخی کارشناسان از شکلگیری حباب هشدار میدهند. با این حال، مسیر توسعه همچنان ادامه دارد؛ از جمله شرکت کرهای Toss که برنامه دارد فعالیت خود را به بازارهای جهانی گسترش دهد و حتی ارز دیجیتال مبتنی بر «وون» کرهای منتشر کند.
در هند نیز استارتآپ Neurofin موفق شده با تکیه بر هوش مصنوعی، ۱.۶میلیون دلار سرمایه جذب کند تا زیرساختهای پرداخت دیجیتال را بازآفرینی کند. این تحولات نشانهای است از ورود فناوری به قلب ساختار مالی جهان و تغییر نقشه جریان نقدینگی در بازارهای سنتی.
با وجود رشد خیرهکننده، این حوزه از خطرات جدی نیز بینصیب نیست. تحلیلگران بینالمللی بر این باورند که نسبت ارزشگذاری استارتآپهای هوش مصنوعی و فینتک به درآمد واقعی آنها بسیار بالاست و ممکن است در آینده نزدیک با اصلاح شدید مواجه شود. علاوه بر آن، نبود مقررات مشخص برای رمزارزها، پلتفرمهای پرداخت و حتی الگوریتمهای معاملاتی مبتنی بر هوش مصنوعی، چالشهای حقوقی تازهای را پیشروی نهادهای مالی قرار داده است. بهویژه در شرایطی که پلتفرمهایی مانند Robinhood از «توکنیزه شدن» تمام داراییهای مالی سخن میگویند، سوال اصلی این است که چه کسی مسوول کنترل ریسک، شفافیت داده و نظارت بر معاملات خواهد بود؟ در چنین فضایی، رابطه میان بازار سرمایه و فینتکها بهجای رقابت، به همکاری تنظیمگرانه نیاز دارد.
بازار سرمایه ایران در آستانه یک انتخاب بزرگ قرار دارد. از یک سو، اکوسیستم استارتآپی کشور در سالهای اخیر بلوغ نسبی یافته و استارتآپهای مالی متعددی در حوزه پرداخت، اعتبارسنجی، مشاوره سرمایهگذاری و تحلیل داده ظهور کردهاند. از سوی دیگر، قوانین موجود هنوز مسیر شفافی برای عرضه اولیه (IPO) این شرکتها در بورس فراهم نکرده است.
با این حال، تجربه جهانی نشان میدهد که ورود شرکتهای فینتک به بازار سرمایه میتواند به افزایش عمق و نقدشوندگی بورس کمک کند؛ مشروط بر آنکه استانداردهای افشای اطلاعات و گزارشگری مالی در آنها رعایت شود. در غیر این صورت، ورود بدون چارچوب این شرکتها میتواند ریسکهای تازهای را به بازار تزریق کند؛ بهویژه در حوزه امنیت دادهها و کنترل بازار.
سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) در ایران در حال رشد است، اما مسیر خروج سرمایهگذاران هنوز مبهم است. در بازارهای پیشرفته، استارتآپها پس از چند مرحله جذب سرمایه خصوصی، از مسیر بورس به مرحله بلوغ میرسند. این چرخه، هم برای استارتآپها و هم برای بازار سرمایه سودمند است: اولی به تامین مالی شفاف و ارزانتر میرسد و دومی از ورود سرمایههای تازه و شرکتهای نوآور منتفع میشود.
شاید زمان آن رسیده باشد که سیاستگذاران بازار سرمایه با تدوین مقررات ویژه برای شرکتهای دانشبنیان و فینتک، مسیر عرضه عمومی آنها را هموار کنند. تجربه بورسهای منطقهای مانند استانبول و دوبی نشان میدهد که پذیرش هوشمندانه استارتآپها میتواند به احیای اعتماد عمومی و جذب سرمایههای راکد کمک کند.
بورس و استارتآپهای مالی، دو سوی یک تحولاند؛ یکی به سرمایه نیاز دارد، دیگری به شفافیت. پیوند میان این دو میتواند موتور رشد اقتصاد دانشبنیان را روشن کند، بهشرط آنکه ریسکها بهدرستی سنجیده و چارچوبهای نظارتی با نوآوری هماهنگ شوند. آینده بازار سرمایه ایران نه در تقابل با فناوری، بلکه در همزیستی با آن رقم خواهد خورد.
* مشاور مدیریت و فعال اقتصادی