سرویس سیاست مشرق - حدود دو هفته از گردهمایی رضا پهلوی در مونیخ با موضوع دفترچه اضطرار گذشته و طی این مدت تبلیغات فراوانی از سوی سلطنتطلبان صورت گرفته است. از حضور سلبریتیهایی نظیر حمید فرخنژاد گرفته تا شخصیتهای بازنشسته و فرتوت ضدایرانی در این میتینگ تبلیغاتی شرکت کردند. اما نه خبری از انسجام در بین اپوزیسیون است و نه از فراخوانهای راهپیمایی نمادین استقبال میشود.
با این اوصاف، جریان سلطنتطلب تصمیم گرفته است با راهاندازی یک وبسایت، برای «دفترچه اضطراری» رضا پهلوی امضا جمعآوری کند. پیش از این نیز این جریان با روشهایی مانند فراخوان تجمع، هشتگزنی و حتی کمپین «جمعآوری وکالت» در سال ۱۴۰۱ تلاش کرده بود وزن سیاسی خود را بسنجد که هیچیک از آن تجربهها نتایج مطلوبی بههمراه نداشت.
اما اینبار با گذشته متفاوت است و با بکارگیری رباتها و شیوههای گوناگون، برای خود سیاهیلشکر فراهم کرده و عملاً آمار امضاها را دستکاری میکنند تا وجهه از دست رفته خود را احیا کنند.
بیشتر بخوانید:
آموزش خرابکاری به سلطنتطلبان در نوفدی
با شبکه سوریهسازی ایران آشنا شوید
در ابتدا گروههای سلطنتطلب و کانالهای خبری با افتخار ثبت ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار امضا در کمتر از ۳ روز را اعلام کردند؛ اما این دستکاری آمار به قدری عیان و ملموس شده بود که اکانتهای ضدانقلاب فاش کردهاند که موفق به ثبت چند امضا در این وبسایت شده و این موضوع را برای ربع پهلوی خجالتبار توصیف کردهاند. ساعاتی بعد آش آنقدر شور شد که اکانتهای حامی پهلوی به صورت هماهنگ مدعی شدند که این جمعآوری امضاها همیشه نمادین بوده و تقلب درآنها عادی است!
اما عجیب اینجاست که تیم پشتپرده رضا ربع پهلوی یک سناریو شکست خورده را چندین مرتبه تکرار میکند. وقتی ۲۷ دی ۱۴۰۱ کمپین وکالت به رضا پهلوی تشکیل شد، کانالهای تبلیغاتی پهلوی با افتخار اعلام کردند که این پتیشن پس از ۴ روز به بیش از ۳۰۰ هزار امضا رسیده است.
ناگفته نماند که این پتیشن پس از گذشت ۳ سال همچنان ۵۰۰ هزار امضا جمعآوری کرده و پیشرفتی نداشته است. شاید این مسئله تاحدودی طنز به نظر برسد؛ اما در همان ایام راهاندازی کمپین، بسیاری از نکات را روشن کرد و وزن سیاسی و اجتماعی خانواده پهلوی در کشور را عریان کرد.
کمپین وکالت به رضا پهلوی که از ۲۷ دی ۱۴۰۱ راهاندازی شده است
چطور کمپینهای تبلیغاتی را بشن اسیم؟
هرچند به زعم خود سلطنتطلبان، تقلب در جمعآوری امضاها مسئله چندان جدی نیست و معمولا ناکامیهای خود را پشت آمارهای ساختگی پنهان میسازند، اما حقیقت آن است که این اقدامات، حلقهای از یک زنجیره عملیات ترکیبی است که بر دو پایه استوار شده است؛ از سویی، شبکههای اجتماعی را در محاصره طوفان نارضایتی و یأس قرار میدهد و از سوی دیگر، با این ابزارها، سرابی از اقبال عمومی از سوی قشر خاکستری نسبت به خود طراحی میکنند.
نکته حائز اهمیت این است که وبسایت کمپین پهلوی، فاقد هرگونه سیستم احراز هویت مبتنی بر ثبت شماره تلفن، ایمیل یا نام کاربری است و به راحتی در دسترس عموم قرار دارد. این مسئله به کاربران امکان میدهد با پاکسازی حافظهٔ کش و کوکیهای مرورگر، به طور مکرر اقدام به ثبت امضای تکراری نمایند. کارشناسان این عرصه هشدار میدهند که پلتفرمهای جمعآوری امضا که فاقد مکانیزمهای تأیید هویت هستند، عمدتاً ماهیتی تبلیغاتی و غیرواقعی دارند؛ از جمله شگردهای متداول آنها هم ادعای جمعآوری تعداد بیسابقهٔ امضا در بازههای زمانی کوتاه و رکوردزنی است.
افزون بر این، یافتههای پژوهشی در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که فعالیت حسابهای وابسته به جریان سلطنتطلب تنها در بازه ۱۵ تا ۲۲ مهرماه، بیش از سه برابر افزایش یافته و حدود ۴۰ درصد از این حسابها دارای الگوهای رفتاری رباتگونه بودهاند. در همین راستا، تحلیل هشتگ «IraniansStandWithIsrael» - که به عنوان هشتگ اختصاصی این جریان شناخته میشود، حاکی از مشارکت ۱۸ هزار کاربر و انتشار ۴۵۲ هزار توئیت در بازه زمانی مذکور است. با توجه به این حجم از فعالیت شبکۀ سایبری، جمعآوری حتی بیش از ۵۰۰ هزار امضا برای چنین اکوسیستم مصنوعی، امری دور از انتظار نخواهد بود.
بیشتر بخوانید:
۴۵۰ هزار همراهی در برابر ۵.۵ میلیون مخالفت
پیشتر هم روزنامه هاآرتص بههمراه نشریه مارکر و تحقیقات مؤسسه کانادایی «سیتیزن لب» گزارش داده بودن که یک کارزار نفوذ آنلاین به زبان فارسی، که زعم آنها از حمایتهای مالی و پشتیبانیهای غیرمستقیم مرتبط با اسرائیل برخوردار بوده است، در جریان جنگ با ایران فعال شد. این شبکه شامل دهها حساب کاربری جعلی در پلتفرمهایی مانند ایکس(توئیتر سابق) و اینستاگرام بود که با استفاده از محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، تصاویر نمایه ساختگی و ویدیوهای دیپفیک، به ترویج احیای سلطنت پهلوی و تشویق به ناآرامی داخل ایران میپرداختند. بهطوری که برخی از این حسابها قبل از انتشار گزارشهای رسمی از حمله به زندان اوین پستهایی را منتشر کرده و محتوای جعلی را در لحظات حساس منتشر کردند.
محققان سیتیزن لب و منابع ه اآرتص/مارکر میگویند بخشهایی از این عملیات با استخدام فارسیزبانان و هماهنگی با کانالها و گروههای تلگرامی مرتبط، تلاش کردهاند روایتهای مشخصی را بسازند و فراگیر کنند؛ ازجمله افزایش مصنوعی بازدید پستها و پشتیبانی از چهرههایی مانند رضا پهلوی که مهمترین رکن آن بوده است.
رویای دستنیافتنی اپوزیسیون
این کمپینهای امضایابی، چه در قالب دفترچه اضطراری و چه کمپین وکالت، بیش از آنکه نشاندهنده اقبال واقعی باشند، یک ابزار تبلیغاتی نمادین است که معمولا برای چهرههای سیاسی جدی استفاده نمیشود. هدف اصلی در اینجا نه گردآوری امضا، که ایجاد حضور پررنگ در فضای مجازی و القای روایت اقبال عمومی به مخاطبان، جامعه بینالملل و حتی پایگاه درونگروهی خود است. شکست مکرر این کمپینها در ایجاد هرگونه تحرک واقعی در میدان، گواه روشنی بر این ادعاست.
آنها با تمرکز بر فضاهای مجازی و استفاده از مکانیزمهای سادهای که امکان ثبت امضای تکراری را فراهم میکنند، در حال نمایش یک تئاتر سیاسی هستند که بازیگران اصلی آن حسابهای رباتی و کاربران مزدبگیر هستند. طی سه سال اخیر هیچکدام از این مدل اجماع مصنوعی به کار اپوزیسیون نیامده و تا به این لحظه بسیج عمومی، اتحاد و اثربخشی، مهمترین رویای دستنیافتنی گروههای ضدانقلاب در ایران بوده است.
در ادامه واکنش جالب کاربران به این موضوع را مشاهده میکنید: