به گزارش همشهری آنلاین، روز گذشته یکی از شهروندان مشهد که چند ماه قبل طعمه رمال حقهباز شده بود با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از حضور دوباره رمال مذکور در یکی از محلههای حاشیه شهر خبر داد. به دنبال دریافت این خبر، بلافاصله گروهی از عوامل انتظامی با هدایت مستقیم سروان مصطفی حسنی رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی به طرف محله مذکور در روستای دهشک عزیمت کردند و مرد ۵۶ ساله رمال را در حالی به دام انداختند که وارد منزل یکی از طعمههایش شده بود و در حال وردخوانی برای دریافت ۷۰۰ هزار تومان پول بود.
با انتقال رمال مذکور که شاهدان عینی مدعی بودند کلاه سبزرنگ (نشانه سیدی) نیز بر سر داشت، به پاسگاه انتظامی یکی دیگر از شاکیان وی در حالی به مرکز انتظامی مراجعه کرد که چند ماه زندگی خود را رها کرده و به دنبال شناسایی وی بود.
- زوج داعشی ایرانی در دادگاه چه گفتند؟ | ماجرای لباس انتحاری که زن برای شوهرش دوخت | متهم خودش یک دختر دارد، چطور جان دخترم را گرفت؟!
- دومین قتل در پرونده مرد سابقهدار | او ۶ ماه قبل از زندان آزاد شده بود
این زن میانسال که ادعا میکرد رمال حیلهگر مبلغ ۸۰۰ هزار تومان وجه نقد و گوشوارههای طلایش را ربوده است، درباره این ماجرا گفت: «چند ماه قبل مردی که کلاه سبز بر سر داشت به کوچه ما در توس ۱۲۸ آمد و در حالی که کتابی را حمل میکرد مدعی شد رمال است و سرکتاب باز میکند. من هم که برای پسرم نگران بودم و مشکلی در زندگی داشتم وسوسه شدم تا از او برای رفع مشکلم کمک بگیرم.
آن روز به خاطر قطع برق در شهرک صنعتی همسرم نیز تعطیل شده و به همراه پسرم در خانه بود. رمال که خودش را «سید محمد-ع» معرفی می کرد به من گفت در کوچه و خیابان سرکتاب باز نمیکند و فقط باید به منزلم بیاید. من هم او را به خانهام دعوت کردم.
وقتی وارد شد از من خواست ظرفی پر از آب برایش بیاورم. او نگاهی به کف دست پسرم انداخت و گفت پسرت ۲ خطر بزرگ را رد کرده است اما هنوز ۳ خطر بزرگتر ازآن باقی است. با این گفته دلم لرزید و پرسیدم حالا باید چه کار کنیم که گفت ابتدا باید مقداری طلا و پول نقد نذر امام رضا (ع) بکنید و بعد هم برای کودکان غزه خیرات بدهید.
سپس تاکید کرد البته همه این نذرها و خیرات باید به دست خودتان انجام شود. کمی دلم آرام گرفت و با اصرار او گوشوارههایم را برایش آوردم و شوهرم نیز مبلغ ۸۰۰ هزار تومان هم بهسختی پول نقد تهیه کرد چراکه مدعی بود پول فقط باید نقد باشد! در ادامه هم اصرار کرد که باید ۳ بسته گوشت گوسفندی هم خریداری کنیم و برایش بیاورم!
وقتی همه اینها را فراهم کردیم، گوشوارهها را درون آب انداخت و دست همه ما را درون آب گذاشت. او لحظاتی ورد خواند و سپس از من خواست پولها را درون پاکتی بگذارم و داخل بستههای گوشت قرار دهم. بعد هم به من گفت شما بنشین و دعا بخوان، ولی شوهرت با من تا دم در بیاید.
در حالی که تعداد دیگری از مشتریان بیرون از منزل ما منتظر بودند، او همه گوشتها و طلا را درون خورجین موتورسیکلت گذاشت و به بهانه قرار دادن موتورسیکلت در سایه ناگهان غیب شد. تازه فهمیدیم که در دام کلاهبردار افتادهایم. این بود که به کلانتری کاظمآباد رفتم و شکایتم را مطرح کردم چراکه او از احساسات مذهبی ما سوءاستفاده کرد و با گذاشتن لقمهای نان در دهانش سوگند خورد که همه این خیرات را به غزه میفرستد و حرامش باشد اگر ۵۰ هزار تومان برای خودش بردارد.»
مرد رمال هم با پذیرش اتهام خود گفت: من شیوه و شگرد مذکور را از تلویزیون آموختم، ولی سید نیستم و تنها چهارشنبهها سید میشوم! البته پسرخاله پدرم سید است. چند ماه قبل که پسر ۲۳ سالهام فوت کرد، من هم رمالی را شروع کردم و روزی ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارم.
وی که خود را اهل بجنورد معرفی میکرد در ادامه اعترافاتش گفت: خیلی اشتباه کردم و پشیمانم!
تحقیقات بیشتر از این مرد حقهباز برای شناسایی دیگر مالباختگان در پاسگاه انتظامی فردوسی مشهد همچنان ادامه دارد.