رمزارزها، استیبلکوینها، توکنها و داراییهای غیرقابل معاوضه با بهرهگیری از فناوری بلاکچین، امکان نقلوانتقال سریع و شفاف داراییها را فراهم کردهاند، اما در کنار فرصتها، ریسکهای قابلتوجهی نیز به همراه دارند. نوسانهای شدید قیمتی، فقدان چارچوبهای قانونی جامع و چالشهای امنیتی، بیمهگران را در مواجهه با پرسشهای جدی درباره مدیریت ریسک و توانگری سرمایه قرار داده است. در چنین شرایطی، انتخاب الگوهای سرمایهگذاری منطقی، پایدار و کنترلشده برای ورود به بازار داراییهای دیجیتال نه تنها یک گزینه، بلکه یک ضرورت راهبردی برای حفظ ثبات مالی و بهرهمندی از فرصتهای نوظهور محسوب میشود. در راستای این موضوع باید به یادداشت اخیر دکتر وحید نوبهار، عضو رسمی انجمن بینالمللی بیمه گران مهندسی و همچنین دکتر محسن امیری، عضو هیات علمی دانشگاه نگاهی انداخت.
ورود داراییهای دیجیتال به عرصه اقتصاد جهانی، نقطه عطفی در تحول بازارهای مالی محسوب میشود. این داراییها شامل رمزارزها، توکنها، داراییهای غیرقابل معاوضه و ابزارهای مالی غیرمتمرکز هستند که بنیان آنها بر فناوری زنجیره بلوکی (Blockchain) استوار است. این فناوری هم امکان ثبت تغییرناپذیر و شفاف تراکنشها را فراهم میآورد و هم سرعت و سهولت در نقلوانتقال داراییها را نیز بهطور چشمگیری افزایش داده است. واقعیت آن است که نوسانهای شدید قیمتی و فقدان چارچوبهای قانونی یکپارچه، پذیرش و بهکارگیری این داراییها را برای نهادهای مالی بهویژه شرکتهای بیمهگر با پیچیدگیهای جدی همراه کرده است.
بیمهگران که همواره بر پایه اصول احتیاط مالی و مدیریت ریسک عمل میکنند، در برابر این پرسش اساسی قرار دارند: چه الگوهایی میتواند سرمایهگذاری در این نوع داراییها را به شیوهای منطقی، پایدار و ایمن هدایت کند؟ این پرسش نهتنها ناظر بر انتخاب ابزارهای مالی بلکه مرتبط با سنجش ریسک، توانگری سرمایه و میزان سازگاری با مقررات ملی و بینالمللی است. بدیهی است که پاسخ به آن نیازمند توسعه چارچوبهای علمی و عملی برای ارزیابی فرصتها و تهدیدهای بازار داراییهای دیجیتال خواهد بود.
مدل ترکیبی: یکی از محتاطانهترین و در عین حال کارآمدترین رویکردها برای ورود شرکتهای بیمه گر به بازار داراییهای دیجیتال است. در این الگو بخش اصلی داراییها همچنان در ابزارهای مالی سنتی مانند اوراق قرضه و سهام نگهداری میشود و تنها بخش اندکی به داراییهای دیجیتال اختصاص مییابد. این تنوعبخشی سبب میشود که ریسک کلی پرتفوی کاهش یافته و اثر نوسانهای شدید داراییهای دیجیتال بر توانگری مالی شرکت محدود بماند. چنین الگویی بهویژه در مراحل اولیه ورود به بازار رمزارز، امکان آزمون و خطا را بدون تهدید جدی برای ثبات مالی فراهم میکند.
مدل بازدهی تعدیلشده با ریسک: که بر مبنای ارزیابی همزمان ریسک و بازده طراحی شده است. ابزارهایی مانند ارزش در معرض ریسک و تحلیل سناریوهای مختلف، امکان سنجش پایداری مالی شرکت را در شرایط بحرانی فراهم میآورند. برای شرکتهای بیمهگر که ملزم به رعایت استانداردهای توانگری مالی هستند، چنین الگویی نقش حیاتی دارد. در واقع این رویکرد نوعی مدیریت ریسک پیشرفته محسوب میشود که میتواند از سرمایهگذاری شتابزده در بازارهای پرنوسان جلوگیری کند.
تمرکز بر داراییهای با ثبات نسبی: برخی شرکتهای بیمه ترجیح میدهند در گام نخست بر داراییهایی با نوسان کنترلشده تمرکز کنند. استیبلکوینها که پشتوانه دلاری یا کالایی دارند نمونه بارز این داراییها هستند. این گروه از داراییها از نظر ویژگیهای مالی شباهت بیشتری به ارزهای سنتی یا کالاهای ذخیره ارزش دارند. به همین دلیل سرمایهگذاری در آنها میتواند نقش دارایی امنتر را در پرتفوی بیمهگران ایفا کند و از شدت ریسک ناشی از رمزارزهای پرنوسان بکاهد.
مشارکت در بسترهای مالی غیرمتمرکز: یکی از نوآوریهای اخیر ورود به بسترهای مالی غیرمتمرکز است که با عنوان دیفای (Decentralized Finance; DeFi) شناخته میشود. در این الگو بیمهگر میتواند از طریق فعالیتهایی مانند وامدهی دیجیتال یا سپردهگذاری غیرمتمرکز، بازدهی نسبی ثابت و قابل پیشبینی به دست آورد. این رویکرد در بسیاری از موارد عملکردی مشابه اوراق قرضه سنتی دارد، با این تفاوت که ریسک فناورانه و حقوقی بیشتری بر آن حاکم است. در صورتی که زیرساختهای حقوقی و امنیتی تقویت شود، این الگو میتواند به یکی از گزینههای جدی برای بیمهگران تبدیل گردد.
الگوهای نوپدید و پرریسک: حوزههایی مانند داراییهای غیرقابل معاوضه (Non-Fungible Tokens; NFTs) و داراییهای متاورسی، فرصتهای بالقوهای برای سودآوری ایجاد میکنند، اما همزمان ریسکهای بسیار بالایی دارند. فقدان قوانین شفاف، احتمال حبابهای قیمتی و غیرقابل پیشبینی بودن رفتار بازار مهمترین تهدیدهای این نوع سرمایهگذاری هستند. لذا الگوهای نوپدید و پرریسک بیشتر برای شرکتهایی قابل توصیهاند که بخشی از پرتفوی خود را به سرمایهگذاری جسورانه (Venture Investment) اختصاص میدهند و آمادگی پذیرش زیانهای احتمالی را دارند.
انتخاب الگوی مناسب برای سرمایهگذاری در داراییهای دیجیتال از سوی شرکتهای بیمهگر بهشدت تحت تاثیر شرایط نهادی، ساختار اقتصادی و محیط مقرراتی هر کشور قرار دارد. در غیاب قوانین جامع و شفاف، سرمایهگذاری در این حوزه میتواند با خطرات جدی مواجه شود. ضعف زیرساختهای فناورانه بهویژه در زمینه امنیت سایبری و سامانههای ذخیرهسازی دارایی و همچنین محدودیت در دسترسی به ابزارهای پیشرفته سنجش ریسک از موانع اساسی توسعه این بخش به شمار میروند.
با وجود این چالشها روند رو به رشد تقاضا برای خدمات بیمهای مرتبط با داراییهای دیجیتال شرکتهای بیمهگر را در موقعیتی قرار داده است که نمیتوانند نسبت به این تحولات بیتفاوت بمانند. لذا باید گفت ورود تدریجی و کنترلشده به این عرصه نه یک انتخاب، بلکه ضرورت راهبردی به شمار میآید.
از دیدگاه مدیریت پرتفوی، ترکیب داراییهای سنتی با بخشی محدود از داراییهای دیجیتال میتواند بهعنوان بهترین راهکار مطرح شود. چنین رویکردی مبتنی بر اصل تنوعبخشی است و کمک میکند تا ریسک سیستماتیک کاهش یابد. استفاده از روشهای بهینهسازی پویای پرتفوی (Dynamic Portfolio Optimization) نیز امکان تنظیم مداوم ترکیب داراییها متناسب با شرایط بازار را فراهم میآورد.
نتیجه چنین سیاستی آن است که بیمه گران ضمن بهرهمندی از فرصتهای نوظهور در اقتصاد دیجیتال، از ایجاد ناپایداریهای شدید در ترازنامه و کاهش توانگری مالی خود جلوگیری خواهند کرد. به عبارت دیگر راهبرد موفق در این زمینه ایجاد توازن میان نوآوری و احتیاط است. یکی از نمونههای واقعی سرمایهگذاری شرکتهای بیمه گر در داراییهای دیجیتال به شرکت MassMutual مربوط میشود.
این شرکت آمریکایی در سال ۲۰۲۰ تصمیم گرفت بخشی از سبد دارایی خود را به بیتکوین اختصاص دهد و برای این منظور حدود صدمیلیون دلار در این ارز دیجیتال سرمایهگذاری کرد. این شرکت بیمهگر برای کاهش ریسکهای عملیاتی و فنی مدیریت این سرمایهگذاری را از طریق شرکت NYDIG انجام داد که در زمینه نگهداری و مدیریت داراییهای دیجیتال تخصص دارد. هدف اصلی این اقدام نه جایگزین کردن داراییهای سنتی با رمزارز، بلکه ایجاد تنوع در پرتفوی و بهرهمندی از ظرفیت رشد ارزش بیتکوین در بلندمدت بود. این رویکرد نشان داد که حتی شرکتهای بزرگ و سنتی در حوزه بیمه نیز میتوانند بخشی کوچک از منابع خود را به بازار داراییهای دیجیتال اختصاص دهند به شرط آنکه با دقت و از مسیرهای حرفهای این سرمایهگذاری را مدیریت کنند.
سرمایهگذاری بیمه گران در داراییهای دیجیتال را میتوان هم یک انتخاب اختیاری و نیز بهمثابه یک ضرورت راهبردی در چشمانداز بلندمدت صنعت بیمه تفسیر کرد. تحول ساختارهای مالی جهانی، رشد مستمر اقتصاد دیجیتال و گسترش ابزارهای فناورانه مبتنی بر بلاکچین موجب شده است که پرتفوی سرمایهگذاری سنتی شرکتهای بیمه دیگر پاسخگوی الزامات نوین بازار نباشد.
لکن ورود به این عرصه تنها زمانی میتواند به شکل پایدار تحقق یابد که سه مؤلفه اساسی به موازات هم توسعه یابند: نخست، طراحی و بهکارگیری مدلهای علمی و مبتنی بر داده برای سنجش و مدیریت ریسکهای خاص داراییهای دیجیتال؛ دوم، ایجاد زیرساختهای فناورانه و نهادی برای اطمینان از امنیت، شفافیت و قابلیت نقدشوندگی این داراییها؛ و سوم، تدوین چارچوبهای حقوقی و مقرراتی شفاف که هم از ثبات مالی حمایت کند و هم نوآوری را محدود نسازد.
در چشمانداز آینده به نظر میرسد که کاربردپذیرترین الگوها در این حوزه، مدلهای ترکیبی مبتنی بر بازدهی تعدیلشده با ریسک خواهند بود؛ الگوهایی که امکان همگرایی داراییهای دیجیتال با ابزارهای سرمایهگذاری سنتی را فراهم کرده و در عین حال ملاحظات مربوط به نوسانپذیری و ریسک سیستماتیک را لحاظ میکنند.
از آن سو، الگوهای نوپدید همانند استفاده از توکنهای بیمهای یا قراردادهای هوشمند همچنان در مرحله آزمایشی باقی خواهند ماند تا زمانی که از نظر فنی، نهادی و مقرراتی به بلوغ کافی برسند. بدین ترتیب میتوان گفت مسیر آینده سرمایهگذاری صنعت بیمه در داراییهای دیجیتال، مسیری تدریجی، محتاطانه و مبتنی بر یادگیری نهادی خواهد بود که در آن توازن میان نوآوری و ثبات مالی نقش کلیدی ایفا میکند.