به گزارش همشهری آنلاین، هفتهنامه «صبح صادق» در یادداشتی به قلم «آرش فهیم» در تازهترین شماره خود، نوشت: «انتخاب فیلم «علت مرگ نامعلوم» به کارگردانی «علی زرنگار» بهعنوان نماینده سینمای ایران برای رقابت در جوایز اسکار ۲۰۲۶، تصمیمی است که بهجای ارزیابی کیفی جامع و در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی، بیش از هر چیز بوی ملاحظات تبلیغاتی میدهد.
نقد عمیق محتوایی و ساختاری این فیلم نشان میدهد، این اثر نه تنها انسجام لازم را برای یک درام اجتماعی نیرومند ندارد، بلکه تصویری به شدت منفی، تصنعی و غیرواقعی از انسان و جامعه ایرانی به جهان ارائه میدهد که شایسته پرچمداری فرهنگ غنی این مرز و بوم در عرصهای جهانی، چون اسکار نیست.
تصویرسازی جعلی
بزرگترین مشکل «علت مرگ نامعلوم» که آن را برای نمایندگی ایران در اسکار نامناسب میکند، تصویرسازی ساختگی و جعلی آن از واکنشها و عمق عواطف ایرانی است. فیلم در تلاش برای بازسازی فضایی شبیه به آثار موفق اجتماعی، به یک موقعیت تراژیکـ مرگ ناگهانی یکی از مسافران یک ون فرسودهـ متوسل میشود تا به زعم خود، باطن واقعی کاراکترها را عیان کند؛ اما در کمال تعجب و خلاف هرگونه شناخت از فرهنگ مردم ایران، مواجهه شخصیتهای فیلم با این واقعه هولناک، سرد، بیتفاوت و فاقد درک انسانی است.
ایرانیان، ملتی به غایت رقیقالقلب و احساسی هستند که در برابر فاجعهای، چون مرگ، عواطف غلیظ و پرشوری بروز میدهند؛ اما در این فیلم، کاروان مسافرانـ که ادعا میشود متشکل از طبقات و اقوام گوناگون استـ به گونهای با جنازه و حقیقت مرگ برخورد میکنند که گویی با یک زخم سطحی مواجه شدهاند. زنان جوان فیلم «همچون مجسمهای بیاحساس» بالای سر فرد فوتشده لحظات را میگذرانند. این سطح از بیعاطفگی و انفعال در مواجهه با مرگ یک همنوع، نه تنها واقعیت جامعه ایرانی نیست، بلکه نوعی تحریف آشکار و ارائه یک چهره خشن، مادیگرا و دور از تمدن از انسان ایرانی است؛ انسانهایی که تنها در پی «منفعت خود» در یک «بده بستان غیراخلاقی» هستند و مرگ برایشان تنها بهانهای برای یک کشمکش سطحی بر سر «مقداری دلار» است. چنین نگاه سیاهی که تعمداً بر بیرحمی و بیتفاوتی تأکید میکند، شایسته نمایش در بزرگترین رویداد سینمایی جهان با پرچم ایران نیست.
ژانر سرگردان
فیلم از منظر ساختاری نیز دچار لغزشهای جدی است. با وجود ادعاها، «علت مرگ نامعلوم» یک «فیلم جادهای» به مفهوم واقعی آن نیست. در یک فیلم جادهای اصیل (مانند «تلما و لوییز» یا «لیتل میس سانشاین»)، جاده و مسیر یک شخصیت فعال است و تأثیری تعیینکننده بر دگرگونی و قوام شخصیتها دارد. اما در این اثر، جاده به «پسزمینهای بیاهمیت» و نماهایی «صرفاً تزئینی» از کویر تقلیل یافته و رویدادها میتوانستند در هر مکان پرت دیگری (خانه، آپارتمان یا باغ دورافتاده) رخ دهند.
علاوه بر این، فیلم دچار سندرم پرگویی و استفاده نکردن از بیان سینمایی است. روایت کند و مقدمه طولانی آن، مخاطب را دچار ملال و دلزدگی میکند. شخصیتها نیز به شدت فاقد عمق و تیپوار هستند. مسافران بینام و نشان فیلم (از جوان وبلاگنویس تا مرد کیفبهدست)، همگی فاقد یک «رزومه مشخص» و تعلق طبقاتی روشن هستند و در گفتوگوهایشان بیشتر شعار میدهند. این فقدان هویت و عمق در شخصیتپردازی، داستان را به یک «کشمکش سطحی» کاهش داده و تلاش فیلم برای انعکاس «لایههای مختلف جامعه» صرفاً در حد برچسبزنی باقی میماند.
دکانی برای ابهام
متأسفانه، این فیلم مصداق بارز سوءاستفاده از اصطلاحات مبهمی، چون «سینمای اجتماعی» است که در سینمای ما به یک «دکان» بدل شده است. فیلمسازان «علت مرگ نامعلوم» در این بازار مکاره، مدعیاند نمایشی از اجتماع دادهاند، در حالی که نه اجتماعشان تعریفی روشن دارد و نه تیپهای کلیشهای داستان به جامعهای خاص تعلق مشخصی دارند. این نوع آثار که بیشتر شبیه «مصیبتهای خانوادگی» هستند تا «درام اجتماعی منسجم»، با برچسبهای دهانپرکن، ضعفهای روایی و ساختاری خود را میپوشانند.
انتخاب «علت مرگ نامعلوم» برای اسکار، شاید در راستای «تشویق جوانان به ساخت فیلمهای کمهزینه» یا ملاحظات سیاسی پشتپرده باشد؛ اما هدف یک نماینده اسکاری، نمایش بهترین و درخشانترین تصویر از سینما و فرهنگ یک ملت است. فیلمی که تصویری مخدوش، عاری از عاطفه و مملو از تصنع از مردم ایران ارائه میدهد، نمیتواند حامل پیامی شرافتمندانه از فرهنگ و تمدن ایرانی در جهان باشد. معرفی این فیلم، تنها یک اشتباه استراتژیک نیست، بلکه تأییدی بر نمایش چهرهای نامطلوب و غیرواقعی از هویت ملی ما در سطح بینالمللی است».
به گزارش همشهری آنلاین، «علت مرگ؛ نامعلوم»، اولین فیلم بلند «علی زرنگار» است که به تهیهکنندگی «مجید برزگر» در ژانر درام اجتماعی - جادهای ساخته شده و داستان فیلم روایتگر سفر هفت مسافر ناشناس در یک ون قدیمی از شهداد به کرمان است؛ ماجرای فیلم با مرگ ناگهانی یکی از مسافران - که حامل مبلغ هنگفتی دلار است - آغاز میشود و زنجیرهای از کنشها و واکنشهای انسانی را میان مسافران که بهعنوان نمادی از اقشار مختلف جامعه معرفی شدهاند، رقم میزند.
این فیلم برای حضور در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر (۱۴۰۲) انتخاب شده بود اما به دلیل عدم صدور پروانه نمایش توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از جشنواره کنار گذاشته شد و به مدت سه سال توقیف ماند اما با روی کار آمدن دولت چهاردهم و تغییر سیاستهای سازمان سینمایی در دی ماه ۱۴۰۳ در تهران و برخی شهرستانها اکران شد و در سال ۲۰۲۳ نیز در جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای نمایش جهانی داشت.