محمود حبیبی کسبی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سوالی درباره سابقه شعر فاطمی در ادبیات فارسی، گفت: شعر فاطمی طی قرون متمادی، دچار مظلومیتی تاریخی شده است که دلایل مختلف دارد. اولین شعر مستقل که راجع به حضرت زهرا(س) است و به تصریح درباره ایشان صحبت میکند، شعری از ناصر خسرو است. پیش از ناصر خسرو شاید اشاراتی مختصر و ظریف به شهادت حضرت زهرا(س) داشته باشیم، اما اولین شعر صریح و آشکار درباره حضرت و شهادت ایشان، متعلق به ناصر خسرو است.
حبیبی کسبی میگوید حکمای غیرشیعی با شعر فاطمی همراه نبودهاند و شعر فاطمی برای شاعران پرهزینه بوده است، به همین دلیل این شعر تا قرنها مهجور بوده و تنها شعر فاطمی متعلق به ناصرخسرو بوده است.
ناصر خسرو شاعری که تا چند قرن، تنها شعر فاطمی تاریخ ادبیات فارسی را سروده است
حبیبی کسبی ادامه داد: بعد از ناصر خسرو هم دوباره تا چند قرن شعر فاطمی نداریم؛ یعنی تا قرن ده و یازده. یعنی نه قبل از ناصر خسرو و نه بعد از ناصر خسرو، چیزی به نام شعر فاطمی نداریم. اینطور میتوانیم بگوییم که ناصر خسرو در چند قرن استثنا بوده است. به قرن ده و یازده که میرسیم، میبینیم نظیری نیشابوری هم شعر فاطمی دارد. تازه آن هم شعری درباره به سن تکلیف رسیدن برادرزادهاش است که در انتهای آن شعر اشارهای به حضرت زهرا(س) دارد و ایشان را مدح میکند. بنابراین میتوانیم بگوییم شعر فاطمی تا پنجاه شصت سال اخیر، به ویژه بعد از انقلاب اسلامی، بسیار کم و انگشتشمار است. فکر میکنم یکی از منابع خوب برای شعر فاطمی کتاب «مناقب فاطمی در شعر فارسی» است که آقای احمد احمدی بیرجندی منتشر کرده و انتشارات آستان قدس آن را چاپ کرده است. ایشان یک سری کتاب دارد که در هر کدام از آنها به مناقب یکی از معصومین میپردازد؛ مثل «مناقب پیامبر در شعر فارسی»، «مناقب علوی در شعر فارسی»، «عاشورا در شعر فارسی» و غیره.
شعر گفتن برای حضرت زهرا (س) در مقاطع مختلف تاریخی هزینه زیادی داشته است. چرا هزینه زیادی داشته است؟ چون شعر فاطمی یک شعر موضعمند است. تو نمیتوانی شعر بگویی و در آن بگویی حضرت زهرا (س) به علت یک بیماری ساده فوت کردند
وی درباره کمرنگ بودن شعر فاطمی در تاریخ ادبیات فارسی، گفت: استاد مجاهدی به صورت مفصل در یکی از کتابهایشان بحث کردهاند که چرا شعر فاطمی در ادبیات فارسی مهجور بوده است، اما اگر بخواهیم خلاصه به آن بپردازیم، یکی از دلایل آن حکمای غیرشیعی بودهاند. شعر گفتن برای حضرت زهرا (س) در مقاطع مختلف تاریخی هزینه زیادی داشته است. چرا هزینه زیادی داشته است؟ چون شعر فاطمی یک شعر موضعمند است. تو نمیتوانی شعر بگویی و در آن بگویی حضرت زهرا (س) به علت یک بیماری ساده فوت کردند. زندگی و شهادت حضرت زهرا (س)، اصل قصه و اصل دعواست. اگر کسی میخواسته به حضرت بپردازد، ناگزیر بوده که واقعیت تاریخی را درباره شهادت ایشان بیان کند. به همین خاطر در شرایطی که حکومتهای غیرشیعی بر سر کار بودند، یا شاعر چنین شعری نمیسروده، یا آن را منتشر نمیکرده است.
حبیبی کسبی تحریف ادبیات فارسی را یکی دیگر از دلایل مهجوریت شعر فاطمی بیان کرد و گفت: کسانی تاریخ ادبیات فارسی را برای ما روایت کردهاند که آدمهای اهلی نبودهاند. حتی همین امروز که دسترسی به منابع بیشتر شده است، شما میبینی که شعرهای رضوی یک شاعر در گنجور کاملا غایب است. طرف یک دیوان شعر رضوی دارد ولی به راحتی سانسور شده است. جریانهایی در تاریخ ادبیات فارسی بوده است که شعرهای شیعی را به راحتی کنار میگذاشته است. پس هم حکومت، حکومت شیعی نبوده است و هم اینکه شعر فاطمی شعر هزینهداری بوده است. در چنین فضایی است که ناصر خسرو به عنوان یک شاعر ستیهنده و صریح، برای حضرت زهرا (س) شعر میگوید و باکی از عواقب آن ندارد.
کسانی که تاریخ ادبیات فارسی را نوشتند، ادبیات شیعی را سانسور و حذف کردند
این شاعر ادامه داد: یک بخشی هم مربوط به نشر شعر است. در تاریخ معمولا نشر شعرها به واسطه دربار و حکومتها صورت میگرفته است. وقتی حکومت شیعی نباشد، شعرهای فاطمی هم به درستی منتشر نمیشوند. این یکی دیگر از دلایلی است که چرا در تاریخ ادبیات فارسی کمتر با شعر فاطمی روبرو بودهایم. به سالهای اخیر نگاه نکنید که گفتن و خواندن و انتشار شعر فاطمی برای هر شاعری افتخار است؛ در صدههای مختلف، گفتن از شهادت حضرت زهرا(س) یک نوع تابو بوده است و برای شاعر دردسرساز بوده است. اگر هم شاعری و شاعرانی شعر نوشتهاند، از تاریخ ادبیات حذف شدهاند و به دست ما نرسیدهاند.
وی با انتقاد از کسانی که تاریخ ادبیات فارسی را نوشتهاند، ادامه داد: تاریخ ادبیات ما را چه کسانی نوشتهاند؟ یکی آقای ادوارد براون است که رسما مبلغ بابیت است و کتاب باب را بازنویسی و تصحیح کرده است. از آن طرف آقای ذبیحالله مصفا است که فراماسونر است و هرجایی که به شعر شیعی میرسد، آن را مسخره میکند. یعنی از نقد ادبی فراتر میرود و رسما مسخره میکند. مثلا وقتی به شعر محتشم میرسد، آن را مسخره میکند و از آن طرف مدایح شاعران سبک خراسانی در مدح امرای زمان خودشان را چنان میستایند که باور نمیکنی. بسیار لازم است که یک کسی بنشیند و با علم امروز و با دسترسی به منابع، تاریخ ادبیات منصفانهای بنویسد و دوباره ادبیات فارسی را روایت کند. چنین کسی تا حالا وجود نداشته است.
چطور شما غزلهایی مثل «هستند غرق نعمت حاجی قوام ما» و «درد ما را نیست درمان الغیاث» را میگویید از حافظ است ولی غزل «ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش / پیوسته در حمایت لطف اله باش» را میگویید نه، زبانش به حافظ نمیخورد!
شاعر «عدم» افزود: شما همین حافظ را که قله شعر فارسی است، کنار ترکیببند محتشم بگذار و ببین واقعا بعضی بندهای این شعر با اوج شعر حافظ برابری میکند یا نه؟ چطور شما غزلهایی مثل «هستند غرق نعمت حاجی قوام ما» و «درد ما را نیست درمان الغیاث» را میگویید از حافظ است ولی غزل «ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش / پیوسته در حمایت لطف اله باش» را میگویید نه، زبانش به حافظ نمیخورد! تازه این شعری است که در قدیمیترین نسخهها هم آمده است. چطور زبان آن دو غزل به زبان حافظ میخورد ولی وقتی در مدح اهلبیت(ع) شعر میگوید، به زبانش نمیخورد و آن را حذف میکنید؟
حذف شعرهای شیعی حافظ در نسخههای تصحیحشده
حبیبی کسبی ادامه داد: از بخت بد ما آن نسخه از دیوان حافظ که الآن بیشتر مطرح است، بهاییها تصحیحش کردهاند؛ آقای غنی و قزوینی. آقای غنی که به صورت رسمی و شناسنامهای بهایی است. آقای قزوینی هم که حال و اوضاعش مشخص است. این افراد هرجایی که شعر بزرگان ما رنگ و بویی از تشیع داشته، آن را به بهانههای واهی کنار گذاشتهاند و تشکیک کردهاند و حذف کردهاند. بروید نسخه غنی قزوینی را ببینید و بررسی کنید که قصیده معروف «جوزا سحر نماد حمایل برابرم / یعنی غلام شاهم و سوگند میخورم» چگونه منتشر شده است. در این نسخه، غزل حافظ تخلص ندارد و در واقع تنها غزلی ا ز حافظ است که بدون تخلص منتشر کردهاند. چرا؟ چون یک جایی در آن میگوید «حافظ به جان محب رسول است و آل او / بر این سخت گواست خداوند اکبرم». غنی و قزوینی در این غزل، تخلص حافظ را زدهاند و بدون تخلص چاپ کردهاند. یا مثلا همان قصیدهای که در نسخههای چاپ قدیم و قدیمیترین نسخهها از دیوان حافظ وجود دارد و در مدح حضرت رسول(س) است، اما در تصحیح این آقایان حذف شده است. نسخه فریدون میرزای قرن هشت که برای پنجاه سال بعد از حافظ است، این قصیده را دارد. هنوز هم صفویه نیامده است که بخواهند بگویند در دوره صفوی به دیوان حافظ اضافه شده است. این قصیده به راحتی حذف شده است.
این شاعر آیینی تحریف تاریخ ادبیات فارسی را از دلایل سانسور اشعار شیعی دانست و گفت: باید با علم امروزی و بدون حب و بغض یک نفر تاریخ ادبیات فارسی را از نو بنویسد. اگر این اتفاق بیفتد خیلی چیزها مشخص میشود. همین کتاب «علینامه» که شاعری به نام ربیع است و در قرن پنج نوشته شده و از اولین منظومههای شیعی است، تا همین اواخر یک گوشه از کتابخانهای در ترکیه افتاده بود و کسی از آن خبر نداشت. یعنی تا هزار سال هیج اسمی از این شاعر در تاریخ ادبیات ما نبود. چرا؟ چون در مدح حضرت امیر است و بسیاریها نخواستهاند چنین اثری دیده و شناخته شود. اما حالا منتشر شده و مورد استقبال شاعران و محققان قرار گرفته است.
شاعران در چند دهه گذشته تا توانستهاند در مدح و منقبت حضرت فاطمه زهرا (س) شعر نوشتهاند و بخشی از درخشانترین شعرهای پنجاه شصت سال گذشته، شعرهای فاطمی است.
شعرهای فاطمی از درخشانترین شعرهای چهل پنجاه سال گذشته است
حبیبی در پایان گفت: اگر تاریخ ادبیات فارسی به درستی و همانگونه که هست روایت شود، شاید در شعر فاطمی هم به آثار ارزنده و درخشان دیگری برسیم که تا امروز مغفول واقع شدهاند. هرچه که هست، باید گفت شعر فاطمی بیش از سایر شعرهای شیعی مورد بیمهری و مظلومیت قرار گرفته است. اگرچه شاعران در چند دهه گذشته تا توانستهاند در مدح و منقبت حضرت فاطمه زهرا(س) شعر نوشتهاند و بخشی از درخشانترین شعرهای پنجاه شصت سال گذشته، شعرهای فاطمی است.












