این واکنش، در نگاه نخست با منطق سنتی بازار سرمایه ایران که طی یک سال و نیم اخیر در برابر هر شوک سیاسی با ریزش سنگین مواجه میشد، تناقض آشکاری دارد. حال پرسش این است که چه عواملی سبب شد بازار این بار رفتاری معکوس نشان دهد و نه تنها دچار هراس نشود، بلکه به مدار رشد بازگردد؟پاسخ را باید در سه محور اصلی جستوجو کرد: نخست، پدیده جاماندگی بورس نسبت به سایر بازارهای دارایی؛ دوم، پیوند دیرینه بازار سهام با نرخ ارز و دنبالهروی از رشد دلار؛ و سوم، تغییر انتظارات فعالان به دلیل پیشخور شدن ریسکها. ترکیب این عوامل سبب شد بورس در مواجهه با یکی از پرریسکترین خبرهای سیاسی، واکنشی مثبت و کمسابقه بروز دهد.
در یک سال گذشته تقریبا تمام بازارهای موازی از جمله ارز، طلا، مسکن و حتی بازار کالاها رشد قابلتوجهی را تجربه کردهاند، اما بورس تهران در مقایسه با آنها عقب مانده است. بخش زیادی از سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی معتقد بودند که بازار سهام با وجود تعدیلهای گسترده و افتهای متوالی، هنوز نتوانسته ارزش ذاتی بسیاری از نمادها را بازتاب دهد. به همین دلیل، فضای «جاماندگی» در ذهن معاملهگران شکل گرفت. این وضعیت سبب شد به محض بروز یک محرک تازه، بهویژه خبری که میتوانست سمتوسوی آینده اقتصاد را روشنتر کند، موجی از تقاضا وارد بازار شود و نقش یک جرقه برای صعود را ایفا کند.
عامل مهم دیگر، ارتباط دیرینه بورس با نرخ ارز است. رشد دلار همواره محرکی برای رشد سهام شرکتهای صادراتمحور بوده و از سوی دیگر انتظارات تورمی را در اقتصاد تقویت میکند. در هفتههای اخیر دلار روندی صعودی در پیش گرفته و بازار سهام نیز مطابق معمول با تاخیر خود را با این روند هماهنگ کرده است. در نتیجه، همزمان با تقویت نرخ ارز، شرکتهای پتروشیمی، فلزی و معدنی به عنوان صنایع پیشران بازار توانستند بار دیگر در کانون توجه قرار گیرند و شاخص کل را به مدار مثبت برگردانند. از این زاویه، میتوان گفت رشد اخیر بورس بیش از آنکه محصول یک عامل سیاسی باشد، ناشی از تحولات اقتصادی و انتظارات ارزی است.
اما مهمترین نکته به حوزه انتظارات بازمیگردد. طی ماههای گذشته، بازار سهام بارها و بارها تحت فشار شایعات و اخبار پیرامون احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه قرار گرفت. این نگرانیها از مدتها قبل در قیمتها منعکس شده بود و باعث شد بورس به کفهای قیمتی خود برسد. به همین دلیل، وقتی رخداد نهایی اعلام شد، اثر منفی چندانی برای بازار نداشت؛ چرا که ریسک مربوطه قبلا پیشخور شده بود. به زبان ساده، بورس از این رویداد نترسید زیرا ماهها پیش از آن، هزینهاش را پرداخته بود. همین تغییر در انتظارات باعث شد فعالان به جای فروش، به سمت خرید حرکت کنند و یک چرخش روانی در بازار شکل گیرد.
هرچند صعود شاخص کل در روزهای اخیر توانست تا حدی امید را به تالار شیشهای بازگرداند، اما نباید از یاد برد که رشد ناشی از تخلیه یک ریسک سیاسی لزوما به معنای بهبود پایدار نیست. بازار سرمایه برای تداوم مسیر صعودی نیازمند اصلاحات بنیادی در اقتصاد کلان و سیاستگذاریهای مالی و ارزی است. تجربه سالهای گذشته نشان داده است که رشدهای موقتی در اثر شوکهای سیاسی یا نوسانات ارزی، در صورت نبود پشتوانه اقتصادی، به سرعت فرسوده میشوند و جای خود را به رکود یا ریزش میدهند.