به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ادعای مورد بررسی در این گزارش، فرض تاریخی مبنی بر این است که «خرید جنگنده F-۱۴ Tomcat ( گربه) توسط محمدرضا پهلوی برای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (IIAF) در اواسط دهه ۱۹۷۰، یک اشتباه استراتژیک بوده و F-۱۵ Eagle ( عقاب) میتوانست انتخاب مناسبتر و کارآمدتری باشد». این ادعا اغلب بر مبنای برتریهای کینماتیک F-۱۵ و همچنین پیچیدگیهای لجستیکی F-۱۴ مطرح میشود.
این گزارش تحلیلی، با رویکردی فنی و دکترینال، به مقایسه مدلهای اولیه این دو هواپیما، یعنی F-۱۴A و F-۱۵A، در چارچوب الزامات استراتژیک و محیط عملیاتی ایران در دهه ۱۹۷۰ میپردازد. هدف این تحلیل، ارائه یک ارزیابی چندوجهی است تا مشخص شود آیا تصمیم محمدرضا پهلوی بر اساس منطق نظامی روزآمد بود یا خیر، و اینکه چگونه تحولات سیاسی بعدی بر این انتخاب فنی تأثیر گذاشت.
داستان گرانترین فروش نظامی تاریخ آمریکا
دکترین دفاع هوایی ایران نه تنها بر روی نبردهای هوایی مرزی با کشورهای منطقهای تمرکز داشت، بلکه مهمتر از آن، بر دفاع از قلمرو وسیع خود در برابر نفوذ احتمالی هواپیماهای دوربرد اتحاد جماهیر شوروی در مرزهای شمالی، و همچنین پایش و کنترل خلیج فارس تأکید داشت. وسعت جغرافیایی ایران که شامل کوهها و بیابانهای گسترده است، نیازمند یک پلتفرم با برد پروازی زیاد، قابلیت گشتزنی طولانیمدت (Loitering Time) و به ویژه، توانایی درگیری فراتر از دید (BVR) در مقیاس وسیع بود تا بتواند تهدیدات را در دورترین نقاط ممکن خنثی کند.
جنگندهای که ایران در جستجوی آن بود، میبایست بتواند در یک لحظه، نه تنها یک یا دو هدف، بلکه یک تهاجم هوایی انبوه شامل چندین بمبافکن یا جنگنده را رهگیری کند. این الزام، نقش حیاتی را به سیستمهای راداری و تسلیحاتی پیشرفته میداد، جایی که قابلیتهای کینماتیک در نبرد نزدیک، اولویت دوم محسوب میشد.
تصمیم برای انتخاب F-۱۴، معروف به پروژه شاهنشاهی پارس (Project Persian King)، در سال ۱۹۷۴ پس از ارزیابی هر دو جنگنده F-۱۴ و F-۱۵ توسط خلبانان IIAF اتخاذ شد. محمدرضا پهلوی، که خود یک خلبان بود، تحت تأثیر عملکرد F-۱۴ قرار گرفت و آن را به عنوان یک سیستم برتری هوایی و رهگیری برتر نسبت به F-۱۵ تشخیص داد.
قرارداد اولیه در ژانویه ۱۹۷۴ امضا شد و شامل ۳۰ فروند F-۱۴A-GR، تعداد زیادی قطعات یدکی، موتورهای جایگزین و یک بسته کامل تسلیحاتی از جمله ۴۲۴ موشک AIM-۵۴A Phoenix بود. چند ماه بعد، سفارش ایران به ۷۹ فروند F-۱۴A و ۲۹۰ موشک فینیکس دیگر افزایش یافت. این قرارداد، با ارزش نهایی ۲ میلیارد دلار در آن زمان، به عنوان گرانترین فروش نظامی خارجی تاریخ آمریکا ثبت شد.
این خرید نه تنها برای نیروی هوایی ایران اهمیت داشت، بلکه از نظر اقتصادی نیز یک نقطه عطف حیاتی برای برنامه F-۱۴ و شرکت گرومن بود. در آن دوره، برنامه F-۱۴ به دلیل افزایش شدید هزینهها (Cost Overruns) و تأخیر در جدول زمانی، مورد انتقاد شدید کنگره آمریکا قرار داشت و در آستانه لغو شدن بود. تزریق مالی به موقع ایران، از جمله دستور محمدرضا پهلوی برای وامدهی بانک ملی به گرومن برای تضمین انجام سفارش IIAF، عملاً کل برنامه F-۱۴ را از ورشکستگی نجات داد و ادامه تولید این جنگنده برای نیروی دریایی آمریکا را نیز تضمین کرد.
این موضوع نشان میدهد که ایران نه تنها یک مشتری بود، بلکه یک شریک استراتژیک و یک سرمایهگذار حیاتی برای بقای این فناوری محسوب میشد.

مقایسه فنی عملکردی مدلهای پایه (F-۱۴A در برابر F-۱۵A)
مقایسه فنی این دو جنگنده باید با در نظر گرفتن تفاوتهای بنیادین در نقش و دکترین طراحی شده برای آنها انجام پذیرد. F-۱۵ برای نیروی هوایی آمریکا (USAF) به عنوان یک جنگنده برتری هوایی خالص و مانورپذیر طراحی شد، در حالی که F-۱۴ برای نیروی دریایی آمریکا (US Navy) به عنوان یک رهگیر دفاعی ناوگان در برابر بمبافکنهای فراصوت، با تأکید بر قدرت راداری و تسلیحات دوربرد، توسعه یافت.
در ابعاد کینماتیک و مانورپذیری در نبردهای نزدیک (WVR)، F-۱۵A Eagle برتری قاطعی نسبت به F-۱۴A Tomcat اولیه داشت.
F-۱۵A با استفاده از موتورهای قدرتمند، اولین جنگنده آمریکایی بود که نسبت نیروی رانش به وزن آن در وزن پایه، از یک بیشتر بود و به آن اجازه میداد تا در صعود عمودی نیز شتاب بگیرد. این قدرت موتور، وزن سبکتر و مساحت بال بزرگ (در مقایسه با سایر جنگندههای نسل خود)، F-۱۵ را به جنگندهای بسیار چابک تبدیل کرده بود.
مقایسه مشخصات عملکردی اولیه نشان دهنده اختلاف چشمگیر بین دو پلتفرم بود :
-
نرخ صعود (Climb Rate): F-۱۵A با ۶۷,۵۰۰ فوت بر دقیقه، بسیار بالاتر از F-۱۴A با ۴۵,۰۰۰ فوت بر دقیقه بود.
-
سقف سرویس (Service Ceiling): F-۱۵A میتوانست به ارتفاع ۶۵,۰۰۰ فوت دست یابد، در حالی که F-۱۴A به ۵۳,۰۰۰ فوت محدود بود.
-
بارگذاری بال (Wing Loading): F-۱۵A بارگذاری بال پایینتری (۷۳ پوند بر فوت مربع) نسبت به F-۱۴A (۹۲ پوند بر فوت مربع) داشت، که نشان دهنده قابلیت مانور و چرخش بهتر در ارتفاعات پایین و متوسط است.
-
تحمل مانور (G Limit): F-۱۵A توانایی تحمل ۹+g را داشت، در حالی که F-۱۴A به ۷.۵g محدود بود.

ضعف موتور F-۱۴A
ضعف اصلی F-۱۴A اولیه به استفاده از موتورهای Pratt & Whitney TF۳۰ باز میگشت. این موتورها اغلب در هنگام مانورهای با زاویه حمله بالا یا شتابگیریهای سریع، دچار کمبود قدرت و مشکلات شعله خاموشی (Compressor Stall/Flameout) میشدند. این کمبود قدرت باعث میشد که F-۱۴A در نبردهای نزدیک (Dogfight) در برابر F-۱۵A در موضع ضعف قرار گیرد و تنها با یک خلبان بسیار مجرب میتوانست در برابر F-۱۵A به پیروزی برسد. این نقطه ضعف کینماتیک، که بعداً در مدل F-۱۴B با موتورهای F۱۱۰ تا حد زیادی حل شد، یک مشکل مهندسی موقت بود که برای ایران به دلیل تحریمهای سیاسی دائمی گردید.
تحلیل سامانههای راداری و تسلیحاتی BVR
در بُعد درگیری فراتر از دید و توانایی رهگیری منطقه، F-۱۴ برتری مطلق و غیرقابل انکاری داشت.
F-۱۴A به طور خاص به عنوان یک سیستم تسلیحاتی یکپارچه حول رادار AN/AWG-۹ و موشک AIM-۵۴ Phoenix طراحی شده بود. AWG-۹ قابلیت بیسابقهای در ردیابی ۲۴ هدف به صورت همزمان داشت و میتوانست شش موشک AIM-۵۴ را به طور موازی به سمت شش هدف مختلف هدایت کند. این قابلیت برای دفاع از ناوهای هواپیمابر (نقش اصلی F-۱۴ برای نیروی دریایی) و یا دفاع از سرزمینهای وسیع (نقش F-۱۴ برای ایران) حیاتی بود. موشک فینیکس با برد عملیاتی بسیار دوربرد و موتور سوخت جامد با مدت زمان سوختن بالا، انرژی ترمینال فوقالعادهای در فواصل زیاد داشت و حتی قابلیتهای مانور بالایی را در آزمونها نشان داد.
در مقابل، F-۱۵A در دهه ۱۹۷۰ بر رادار APG-۶۳ و موشک نیمه فعال راداری AIM-۷ Sparrow متکی بود. AIM-۷ فاقد برد و قابلیتهای موشک فینیکس بود. به گفته خلبانانی که با هر دو جنگنده تمرین داشتهاند، F-۱۵A تنها میتوانست یک یا دو شلیک قبل از ورود به فاز نبرد نزدیک انجام دهد و فاقد قابلیت درگیری همزمان چند هدف بود.
برد عملیاتی و پیچیدگی ساختار
در حالی که F-۱۴A برد کلی بالاتری (۲,۰۰۰ مایل در برابر ۱,۹۰۱ مایل برای F-۱۵A) داشت، F-۱۵A (با احتساب سوخت خارجی) شعاع رزمی عملیاتی بالاتری (۱,۰۶۱ مایل در برابر ۷۶۵ مایل) را ارائه میداد. این امر نشان میدهد F-۱۵ از نظر تاکتیکی میتوانست عمیقتر به خطوط دشمن نفوذ کند، اما F-۱۴ از نظر رهگیری منطقه و برد انتقالی برتری داشت.
پیچیدگی فنی F-۱۴، به ویژه استفاده از بالهای متغیر (Swing Wing) برای بهینهسازی عملکرد در سرعتهای بالا و پایین، یک مزیت عملکردی بزرگ بود، اما در عین حال به هزینههای نگهداری و پیچیدگی مکانیکی میافزود.
در جدول زیر، مقایسه عملکرد مدلهای پایه آمده است:
مقایسه مشخصات عملکردی مدلهای پایه F-۱۴A و F-۱۵A (دهه ۱۹۷۰)
مشخصه پروازی | F-۱۴A Tomcat | F-۱۵A Eagle | تحلیل اهمیت برای ایران |
سقف سرویس | ۵۳,۰۰۰ فوت |
۶۵,۰۰۰ فوت |
F-۱۵ در ارتفاع بالا برتر است (برتری کینماتیک) |
نرخ صعود | ۴۵,۰۰۰ فوت/دقیقه |
۶۷,۵۰۰ فوت/دقیقه |
F-۱۵ در شتاب و انرژی برتر است |
بارگذاری بال | ۹۲ پوند بر فوت مربع |
۷۳ پوند بر فوت مربع |
F-۱۵ چابکتر در نبرد نزدیک (WVR) |
قابلیت BVR (درگیری همزمان) | ۶ هدف (AWG-۹/AIM-۵۴) |
۱-۲ هدف (APG-۶۳/AIM-۷) |
مزیت حیاتی F-۱۴ برای دفاع منطقه و رهگیری انبوه |
شعاع رزمی | ۷۶۵ مایل |
۱,۰۶۱ مایل (با سوخت خارجی) |
F-۱۵ شعاع تاکتیکی بیشتری دارد |
فرآیند انتخاب ایران صرفاً به بررسی کاتالوگها محدود نشد. محمدرضا پهلوی، که خود یک خلبان بود، تحت تأثیر عملکرد F-14 قرار گرفت و آن را به عنوان یک سیستم برتری هوایی بهتر از F-15 تشخیص داد. این قرارداد ۲ میلیارد دلاری، ابعاد اقتصادی مهمی نیز داشت؛ شرکت گرومن، سازنده F-14، در آن مقطع به دلیل افزایش هزینهها و تأخیر در آستانه ورشکستگی قرار داشت و این تزریق مالی از سوی ایران، که بخشی از آن از طریق وام بانک ملی ایران تامین شد، نه تنها این شرکت بلکه کل برنامه F-14 را از لغو حتمی توسط کنگره آمریکا نجات داد.
پیچیدگی لجستیکی ذاتی F-14، بزرگترین پاشنه آشیل این خرید بود. در حالی که F-15 از بالهای ثابت و موتورهای نسبتاً سادهتری بهره میبرد، F-14 به دلیل بالهای متغیر و رادار فوقپیچیده AWG-9، وابستگی مطلق به پشتیبانی ایالات متحده داشت. فروپاشی روابط سیاسی در سال ۱۹۷۹ و اعمال تحریمها، این وابستگی را به یک «تله پیچیدگی» تبدیل کرد. در نتیجه، در حالی که F-15 به دلیل طراحی ماژولار و قابل اعتمادتر، توانست برای چندین دهه (و هنوز هم) در نیروی هوایی کشورهایی نقش محوری ایفا کند، ناوگان F-14 ایران دچار کمبود قطعات یدکی شد و نرخ آمادهبهکاری آن به شدت پایین آمد.
F-14 در زمان خرید، از نظر استراتژیک، پلتفرم برتر بود. اما عمر عملیاتی و سرنوشت نهایی آن (بازنشستگی در آمریکا و کمبود قطعات در ایران) ثابت کرد که بهترین سلاح، الزاما پیچیدهترین نیست؛ بلکه سلاحی است که توانایی بقا در محیط پرریسک سیاسی و لجستیکی را داشته باشد.
۲۲۷۲۲۷